نسخه آزمایشی
پنج شنبه, 13 ارديبهشت 1403 - Thu, 2 May 2024

جلسه شانزدهم خارج فقه انفال/ ارض موات و خراب - ادله ابتدایی مسئله

متن زیر تقریر جلسه شانزدهم بحث درس خارج فقه انفال آیت الله میرباقری است که به تاریخ 17 خرداد ماه 1401 برگزار شده است. ایشان در این جلسه در ادامه بحث انفال به مورد دیگری از بحث انفال می پردازند که بحث اراضی موات بالاصاله و بالعرض است. در ادله روایاتی برای این مسئله هست که باید بررسی شود...

اراضی موات

مورد دیگری که مرحوم صاحب شرایع از انفال بر شمرده اند اراضی موات هستند؛ ایشان می فرمایند: «الأرضون الموات سواء ملكت ثم باد أهلها أو لم يجر عليها ملك كالمفاوز». اینکه اراضی موات از انفال هستند مسلم است لکن فروعی وجود دارد که باید از آن بحث شود.

یکی از فروعی که باید بررسی شود این است که آیا اراضی موات تنها شامل موات بالاصالة هستند یا شامل سرزمینی که بعد از آبادانی تبدیل به موات شده است که اصطلاحا به آن موات بالعرض گفته می شود، نیز می شوند. همچنین اگر شامل موات بالعرض می شود، آیا باید حتما مالک معینی نداشته باشد تا شامل آن شود یا اگر مالک معین دارد ولی زمین را رها کرده و خراب شده را نیز شامل می شود؟ همچنین در این صورت باید بررسی شود که آیا فقط در صورت اعراض مالک این سرزمین انفال خواهد بود یا اگر اعراض هم نکرده باشد بازهم از انفال است. فرع دیگری که باید بررسی شود این است که اگر سرزمینی آباد باشد ولی تمام اهل آن در یک بلائی مثل زلزله یا بیماری همگی از دنیا رفته باشند نیز ملحق به اراضی موات می شود یا خیر؟

همچنین فرع دیگری که باید بررسی شود این است که آیا سرزمینی مفتوحة عنوة بوده و بعدا خراب شده و موات شده است نیز بازگشت به انفال پیدا می کند یا این حکم مخصوص سرزمین هایی است که مالک خصوصی داشته باشند؟ نکته دیگر این است که اگر اراضی موات احیاء شده و آباد شود، آیا از انفال خارج می شود یا خیر؟ یعنی ارضی که حدوثا موات است تا ابد از انفال است یا اینکه باید بقاءا هم موات باشد تا انفال شمرده شود؟

بررسی ادله ارض خربه و موات

روایاتی دلالت بر این دارد که ارض موات از انفال است؛ همانند صحیحه حفص است که در آن آمده است: «كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ» و معتبره حماد است که در آن آمده است: «الْأَنْفَالُ كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ قَدْ بَادَ أَهْلُهَا» الی ان قال:«وَ كُلُّ أَرْضٍ مَيْتَةٍ لَا رَبَّ لَهَا». و روایت محمد بن مسلم که در آن آمده است: «كُلُّ قَرْيَةٍ يَهْلِكُ أَهْلُهَا أَوْ يَجْلُونَ عَنْهَا فَهِيَ نَفَلٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» و صحیحه سماعه که در آن آمده است: «كُلُّ أَرْضٍ خَرِبَةٍ» و موثقه محمد بن مسلم که در آن آمده است: «وَ مَا كَانَ مِنْ أَرْضٍ خَرِبَةٍ» و موثقه حلبی که در آن آمده است: «مَا كَانَ مِنَ الْأَرَضِينَ بَادَ أَهْلُهَا».

همچنین بعض روایاتی که در باب احیاء است دلالت بر این دارد که اگر سرزمینی مالک معینی داشته ولی به دلیل عدم رسیدگی، آن زمین خراب شده و شخص دیگری آن را احیاء کرده باشد و بعد از آن مالک سربرسد باید حق او به وی داده شود. این روایات دلالت بر این دارد که اولا حق احیاء در این صورت وجود دارد و ثانیا باید حق صاحب ملک به وی پرداخته شود.

قدر متیقن همه قیود این است که زمینی که خراب شده و مالک شناخته شده ای نداشته باشد یا اینکه مالک وی از آن اعراض کرده باشد، از انفال است. اما جایی که خراب شده ولی مالک مشخص دارد یا اینکه زمین آباد است ولی اهل آن از بین رفته باشند و امثال اینها، محل بحث بین فقها هستند.

بعضی روایات ممکن است دلالت بر این داشته باشد که هم انجلاء شرط است و هم خراب شدن زیرا دو قید در این روایات آمده است؛ یکی اینکه حضرت می فرمایند: «بَادَ أَهْلُهَا» و دیگری اینکه حضرت می فرمایند: «أَرْضٍ خَرِبَةٍ»؛ معنای این روایات این است که هردو قید موضوعیت دارد یعنی هم باید انجلاء صورت بگیرد و هم ارض خراب شده باشد تا از انفال باشد؛ در این صورت اگر انجلاء نشود یا خراب نشود، این زمین ها از انفال نیستند؛ البته در ادامه باید این نکته نیز بررسی شود که ممکن است این دو قید اشاره به یک نکته داشته باشد و آن اینکه سرزمینی که اهل آن کوچ کرده باشند که غالبا چنین سرزمین هایی تبدیل به خرابه می شود. به همین دلیل است که گاهی یکی از این دو قید ذکر می شود و گاهی قید دیگر. لذا اطلاق روایاتی که «ارض خربة» در آن آمده است دلالت بر این دارد که همین که خراب شود انفال خواهد شد، خواه مالک معین داشته باشد یا خیر و خواه اعراض کرده باشد یا خیر؟

مرحوم خویی می فرمایند حتی اراضی آبادی که سرپرست ندارد نیز ملحق به همین سرزمین های موات هستند زیرا در روایات آمده است ارضی که رب نداشته باشد از انفال است. البته در معتبره حماد آمده است: «كُلُّ أَرْضٍ مَيْتَةٍ لَا رَبَّ لَهَا» که قید میته باعث می شود که نتوان سرزمین های آباد را داخل در این اراضی دانست ولو سرپرستی هم نداشته باشند.