نسخه آزمایشی
دوشنبه, 10 ارديبهشت 1403 - Mon, 29 Apr 2024

حقیقت ذکر و آثار آن در برنامه سمت خدا/ ذکر محیط ولایت معصوم و تبیین آن/ اذکار ماه رجب در راستای استغفار

متن زیر جلسه 89 گفتگوی جناب حجت الاسلام میرباقری در برنامه سمت خدا می باشد که در تاریخ 5 اردیبهشت ماه سال 94 برگزار شده است. ایشان در این جلسه ذیل بحث تفسیر سور جزء 30 و بحث معاد و در ادامه بحث جلسه گذشته به بحث ذکر پرداخته شده است. ذکر بی حد این است که همه زندگی انسان در ذکر خدای متعال و در توجه به خدای متعال بگذرد و همه احوال انسان احوال بندگی باشد و همه زندگی ذکر بشود. در توصیف متقین آمده است که یک از احوالاتشان این است که هنگامی که در معرض معصیت قرار می گیرند ذکر خدا را می کنند و همین ذکر حائلی بین آنها و معصیت خدا می شود. اثر دیگر آن است که اگر هم دچار خطا و سیئه ای شدند این ذکر آنها را از ادامه راهی که در آن افتادند بازگردانده و مانع آنها می شود. محیط غفلت محیط ولایت شیطان و اولیاء شیطان است که سعی می کنند انسان را در محیط ولایت خودشان ببرند. آنجا محیط استکبار خدا است. محیط بی توجهی به حضرت حق است. محیط درگیری و نزاع با خدای متعال است. این دشمن خدا می خواهد ما را به وادی دشمنی با خدا از غفلت تا عداوت ببرد. محیط ذکر هم محیط توحید و محیط ولایت حقه است. اگر کسی وارد محیط ولایت نبی اکرم و اهل بیت شد آنجا محیط ذکر است ما باید به این محیط راه پیدا کنیم و اگر راه پیدا کردیم همه زندگی مان ذکر می شود و جزء کسانی که دائم الذکر اند می شویم. ذکر حقیقی وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت هستند و فحشا و منکر حقیقی پرچمداران دشمنی با آنها و دشمنی با خدای متعال هستند. در باب ذکر باید توجه کرد که اجازه ذکر از سمت صاحب اصلی آن که معصوم است صادر می شود و ایشان به ما امر می کنند که به چه صورتی ذکر بگویم. اثری که ذکر در انسان می گذارد بخاطر توجه معصوم به آن است و در واقع نور معصوم در آن ذکر جاری می شود که باعث طهارت و پاکی ما می گردد. در واقع پشتوانه اصلی و حامی حقیقی در به ثمر رسیدن ذکر خود معصوم علیه السلام است...

سوال: بحث ما با جناب استاد میرباقری در مورد معاد بود در ذیل تفسیر جزء سی قرآن کریم. یکی از عواملی که باعث می شود ما غفلت بکنیم از یاد معاد خود غفلت است و با توجه به نکاتی که هفته گذشته اشاره شد، ذکر از عوامل غفلت زداست که باعث می شود یاد معاد را فراموش نکنیم. با توجه به درخواست بینندگان مشتاق هستیم بحث ذکر را به صورت وسیع تر و عمیق تری بشنویم.

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم. البته چون درخواست بحث تفصیلی شده بود، ما یک مقداری نکاتی را در ذیل بحث ذکر عرض می کنم ولی اجمالاً بحث ما در مورد معاد بود. عرض کردم درک قرب آخرت در یک تحول معرفتی برای انسان پیدا می شود یکی از عواملی که موجب می شود ما قرب آخرت را به خودمان نفهمیم وآن چه مانع می شود ما قرب آخرت و قرب حساب را درک بکنیم غفلت است «اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ»(انبیاء/1) این غفلت موجب می شود آدم قرب حساب و کتاب خدا به خودش را نفهمد. به عکس اهل ذکر آن هایی هستند که حساب و کتاب خدا را خیلی نزدیک می بینند لذا دائم مشغول به حساب و کتاب اند.

اهل ذکر، در خطبه امیرالمومنین علیه السلام احوالشان ذکر شده ان شاء الله خطبه را کمی ترجمه می کنیم. به تناسب بحث ذکر اشاره کردیم که ذکر اولاً از ذکر زبانی شروع می شود بعد به ذکر قلبی می رسد آرام آرام همه اعضا و جوارح انسان را در بر می گیرد به طوری که همه زندگی انسان در ذکر خدای متعال می گذرد و عرض کردیم شاید معنی ذکر کثیر هم همین باشد. ذکر کثیر یعنی ذکر بی حد و در روایتی از امام صادق علیه السلام ذکر کثیر به ذکر بی حد و اندازه تفسیر شده و اشاره کردیم خدای متعال در قرآن همان طور که دستور به ذکر کلی می دهد گاهی اوقات اذکار خاص را دستور می دهد و آثار این ذکر خاص را بیان می کند ولی در نهایت شاید آیه ای که دستور اساسی به ذکر است شاید همین آیه است «اذْكُرُ وا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»(احزاب/41) ذکر بی حد را خدای متعال از ما خواسته است. ذکر بی حد این است که همه زندگی انسان در ذکر خدای متعال و در توجه به خدای متعال بگذرد و همه احوال انسان احوال بندگی باشد و همه زندگی ذکر بشود. لذا در روایات گفته شده که از دشوار ترین کارها است گاهی در روایاتی از رسول اکرم نقل شده است که از کارهایی که امت من کمتر به آن توفیق پیدا می کنند ذکر کثیر است.

یک روایتی را از باب تبرک می خوانم در خصال مرحوم صدوق از امام باقر علیه السلام نقل کردند: «ثَلَاثٌ مِنْ أَشَدِّ مَا عَمِلَ الْعِبَادُ إِنْصَافُ الْمُؤْمِنِ مِنْ نَفْسِهِ و مُوَاسَاةُ الْمَرْءِ أَخَاهُ و ذِكْرُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ و هُوَ أَنْ يَذْكُرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ الْمَعْصِيَةِ يَهُمُّ بِهَا فَيَحُولُ ذِكْرُ اللَّهِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ تِلْكَ الْمَعْصِيَةِ و هو قول الله عزوجل ان الذین تقوا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»(1) سه چیز است که از سخت ترین شدید ترین کارهایی است که بندگان خدا به آن موفق می شوند کسی نسبت به خودش انصاف بدهد وقتی با دیگران درگیر است نسبت به خودش انصاف را رعایت بکند کار سختی است و معمولاً انسان حق را به طرف خودش می کشاند و سعی می کند دیگران را مقصر بکند. انصاف در داوری بین خود و دیگران از آن کارهایی است که بسیار دشوار است دوم مواسات با برادران از کارهایی است که از اشد اعمال است مواسات یعنی مشکل آن ها و خودش را یکی بداند؛ یعنی واقعاً اگر یک مشکلی من دارم و یک مشکلی هم برادرم دارد و من یک امکانی دارم، اگر مشکل او مشکل سنگین تری است امکان را به او بدهم؛ البته ایثار معنایش این است که انسان خودش سختی بکشد و دیگران در راحتی باشند که برای اولیاء خدا و اهل بیت علیهم السلام و مقربان است؛ اما همین مواسات که انسان با دیگران برابری بکند برادری بکند این هم بسیار دشوار است. سوم این که دائم الذکر باشد و در همه احوال به یاد خدا باشد. بعد حضرت در خصوص معنی ذکر الله نکته ای را فرمودند البته این تمام معنایش نیست ولی یکی از معانی و اقسامش این است که زمانی که قصد معصیتی کرده و شرایط معصیت و تخلف از خدا فراهم است؛ مثلاً غیبتی می خواهد بکند گناهی و ظلم به کسی بکند، متوجه خدای متعال شود و این ذکر حائل شود خدای متعال وقتی متقین را توصیف می کند آن هایی که از پیش تقوا اختیار کردند و راه خدا را رفتند ثمره تقوایشان این است وقتی گردباد شیطان آن ها را می خواهد مست بکند و فرو ببرد متذکر می شوند و چشمشان باز می شود و به بصیرت می رسند و در راه شیطان حرکت نمی کنند با این که شیطان گردباد را می فرستد. شیطان متناسب با ظرفیت انسان هجوم می آورد یک موقعی یک وسوسه کوچکی می کند یک تعریف و تمجیدی، یک نسیمی است و یک موقع گردباد دور انسان می وزد؛ متقین چون قوی هستند شیطان گردبادش را دور آن ها می فرستد فتنه های سنگین می کند ولی این فتنه ها به جای این که متقین را در راه شیطان ببرد، برعکس متذکر می شوند و به بصیرت می رسند و راه شیطان را نمی روند و برمی گردند ولو شیطان برای آن ها گردباد درست کرده باشد.

ذکر کثیر یعنی اینکه فتنه های شیطان گردباد های شیطان نتواند انسان را از خدا جدا کند. گرد باد آن موقعی که دور انسان می پیچد و همه چیز را برای غفلت و دوری از خدا فراهم می کند اهل ذکر کثیر در این لحظه با ذکر خدا از شیطان فاصله می گیرند و راه خدا را می روند این می شود ذکر کثیر.

یک مرحله ذکر، ذکر قبل از تخلف است که در این آیه است. یک ذکری داریم که برای بعد از تخلف است متقین را خدای متعال در سوره مبارکه آل عمران توصیف می کند و می فرماید «سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»(آل عمران/133) با سرعت به طرف بهشتی که خدا برای متقین فراهم کرده حرکت کنید و فرصت ها را از دست ندهید که از کفتان نرود. بعد متقین را توصیف می کند که خدای متعال بهشتی را برای آن ها مهیا کرده است و آن ها کسانی هستند که «الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران/134) آن هایی که در سختی و شدت و در همه احوال انفاق می کنند و منتظر این نیستند که امکان فراوانی به دستشان بیاید و آن جایی که دستشان باز است فقط انفاق بکنند؛ بلکه در سختی هم در راه خدا گذشت می کنند. آن هایی که کظم غیظ می کنند موقعی که با دیگری مواجه می شوند غضب خود را می خورند و بعد هم عفو و احسان می کنند اگر حق هم با آن ها باشد عفو می کنند و بعد هم احسان می کنند. پس مرحله اول کظم غیض است زیرا انسان در غضب اگر تصمیم گرفت عادلانه تصمیم نمی گیرد؛ مرحله دوم عفو است و مرحله سوم احسان به کسی است که به انسان بدی کرده است. بعد فرمود «أَوْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ وَ الَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ»(آل عمران/135) متقین آن هایی هستند که ممکن است یک بدی از آن ها سر بزند و ظلمی به خودشان بکنند بلافاصله به یاد خدا می افتند و این ذکر آن ها را به وادی استغفار می کشاند.

پس ذکر قبل از عمل انسان را از رفتن در مسیر شیطان باز می دارد و بعد از عمل از ادامه باز می دارد بلافاصله استغفار می کنند علی ای حال این ذکر کثیر را حضرت این طوری فرمودند که انسان در همه احوال به یاد خدا باشد. حتی انسان در وقت هایی که هجوم شیطان به انسان شدید است و انسان را با خودش می برد انسان را به مرحله حمل به معصیت رسانده انسان برگردد از مسیر شیطان و فاصله بگیرد؛ این می شود ذکر کثیر.

روایت دیگر هم در خصال است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «مَا ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُ بِشَيْ‏ءٍ أَشَدَّ عَلَيْهِ مِنْ خِصَالٍ ثَلَاثٍ يُحْرَمُهَا الْمُوَاسَاةُ فِي ذَاتِ يَدِهِ بِاللَّهِ وَ الْإِنْصَافُ مِنْ نَفْسِهِ ذِكْرُ اللَّهِ كَثِيراً أَمَا إِنِّي لَا أَقُولُ لَكُمْ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ لَكِنَّ ذِكْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ لَهُ وَ ذِكْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا حَرَّمَ عَلَيْهِ»(2) هیچ مومنی گرفتار نمی شود به چیزی که برایش سخت تر باشد از این که از این سه صفت محروم شود خیلی ابتلای سنگینی است برای مومن که از این سه صفت محرومش بکنند فرمودند یکی مواسات با برادران در راه خدا دوم انصاف در مورد خودش یعنی وقتی با دیگران برخورد می کند منصف باشد و دیگری ذکر الله کثیر که مقصود فقط اذکار لفظی نیست و من نمی گویم دائم زبانتان مشغول چیزی باشد این یک منزلی است اینکه در موقع حلال و حرام انسان متوجه خدا باشد.

سوال: شیطان اینجا دخالت می کند؟

جواب: شیطان تلاش می کند انسان را از یاد خدا جدا بکند. وادی معصیت و کارهایی که خدا نمی پسندد وادی غفلت انسان است؛ زیرا در حال توجه که این کار از او سر نمی زند. کما این که انسان در حالی که نور ایمان در او است معصیت نمی کند و وقتی معصیت می کند روح الایمان از او جدا می شود. در حال ذکر هم انسان معصیت نمی کند و کاری که خدا راضی نیست انجام نمی دهد. آن کارها در لحظه غفلت است و شیطان کارش همین است که عوامل غفلت را فراهم می کند و انسان را از خدا غافل می کند آدم وقتی غافل شد دیگر دست به کاری می زند که خدا نمی پسندد و راضی نیست فکر غلط می کند؛ عمل غلط انجام می دهد؛ حرف غلط می زند؛ این ها همه در لحظه غفلت است.

سوال: این ذکر را باید تقویت کرد که زور شیطان به ما نرسد؟

جواب: بله ما باید از کم شروع کنیم آرام آرام توجه به خدای متعال را در خودمان افزایش دهیم این ذکر را آرام آرام در زندگی مان جاری کنیم و ذکر مشی ما شود. پس این ذکر کثیر بود. آن چیزی که مهم است این است که بدانیم دو محیط در عالم است. یکی محیط غفلت یکی محیط ذکر. وارد محیط غفلت نشویم محیط غفلت محیط ولایت شیطان و اولیاء شیطان است که سعی می کنند انسان را در محیط ولایت خودشان ببرند. آنجا محیط استکبار خدا است. محیط بی توجهی به حضرت حق است. محیط درگیری و نزاع با خدای متعال است این عدوالله، این دشمن خدا می خواهد ما را به وادی دشمنی با خدا از غفلت تا عداوت ببرد. محیط ذکر هم محیط توحید و محیط ولایت حقه است. اگر کسی وارد محیط ولایت نبی اکرم و اهل بیت شد آنجا محیط ذکر است ما باید به این محیط راه پیدا کنیم و اگر راه پیدا کردیم همه زندگی مان ذکر می شود و جزء کسانی که دائم الذکر اند می شویم. همان که آیه اش را عرض کردم «فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْ فَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ * رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ»(نور/36-37) حالا یکی دو آیه دیگر قرآن را می خوانم که مقداری بحث ذکر را عمیق می کند و حقیت ذکر می شود توجه به قرآن و توجه به امام و ذاکر آن کسی است که با امام است. اگر کسی با امام و در وادی ولایت امام بود این ذکر است و حقیقت ذکر همین است چون حقیقت ذکر خود امام است. این آیه را خواندیم خود نبی اکرم کلمه ذکر اند و اهل بیت شان اهل الذکر اند. ذکر همراهی با امام است. انسان اگر در همه احوال قوایش با امام بود ذاکر است.

این هم دو طرف دارد. یکی این که انسان همراه با امام باشد که نتیجه اش این است که انوار ولایت امام در وجود انسان جاری می شود و انسان ذاکر به ذکر امام می شود. این جمله زیارت جامعه کبیره را شاید یکی دو بار ترجمه کردیم «ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ وَ أَسْمَاؤُكُمْ فِي الْأَسْمَاءِ وَ أَجْسَادُكُمْ فِي الْأَجْسَادِ وَ أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ وَ آثَارُكُمْ فِي الْآثَارِ وَ قُبُورُكُمْ فِي الْقُبُورِ»(3) یعنی اگر مومنین ذاکرند علتش آن است که پرتو ذکر امام در ذکرشان است. همه اهل الذکر یعنی آن هایی که اهل ذکر اند و به ذکر می رسند، پرتویی از ذکر امام در حالات آن ها و در ذکر آن ها پیدا می شود و این یک معنای ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ است؛ البته این عبارت را یک جور دیگری معنا کرده اند ولی معنای دقیق ترش این است؛ روح مومنین پرتویی از روح امام است. در قبور مومنین پرتویی از برزخ امام است و برای همین محترم است و لذا مبدا برکات است.

یک داستانی را در احوالات یکی از علما می دیدم ایشان رفته بودند شیخان قم. شیخان قم از قبرستان های قدیمی قم است که صحابه ائمه در آن مدفون هستند از جمله زکریا بن آدم که از اصحاب امام رضا علیه السلام است و خیلی هم جلیل القدر بوده است. امام رضا طبق نقلی که هست برایش پیغام دادند و فرمودند که شما امان بر اهل قم هستید همان طور که پدرم امان است بر اهل بغداد است. یکی از علما سر قبر ایشان برای فاتحه خواندن رفته بودند به ذهنشان گذشته بود ایشان جلالتشان بیشتر است یا حضرت معصومه سلام الله علیها. یک آقایی از مردم عادی آمده بود به ایشان اشاره کرده بود که نگاه کنید به بالای قبر ایشان نگاه کرده بودند اول متوجه نشدند اما بعد آن بنده خدا رفتند نگاه کردند دیدند با قلم نور نوشته «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ حَيّاً وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ مَيِّتاً وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ مَبْعُوثاً وَ صَلِّ عَلَى رُوحِهِ فِي الْأَرْوَاحِ الطَّيِّبَةِ وَ صَلِّ عَلَى جَسَدِهِ فِي‏ الْأَجْسَادِ الزَّاكِيَة»(4) این صلوات را در کتب قدیمی پیدا نکردم در برخی از کتب جدید آمده است که وقتی به قبور مومنی سر می زنید این صلوات را بخوانید؛ خدای متعال عذاب را از آن قبرستان ده سال یا بیشتر دور می کند. اگر سر قبر پدر مادرتان رفتید آن را بخوانید که حق پدرتان را ادا کرده اید. تعبیر این است «اَللّهَّم َصَّل عَلی رُوحِ مُحمَّدٍ فِی الاَرواحِ» یعنی اگر در قبرستان مومنین می روید گویا یک تجلی از روح اهل بیت در این جا است؛ یک تجلی از برزخ اهل بیت و آن عالم باطنی اهل بیت در این جا است. خدای متعال اگر بخواهد به این ها عنایتی بکند صلوات بر پیامبر و آلش می فرستد و نتیجه اش این ها را هم فرا می گیرد. همه خیراتی که بر اهل بیت می رسد صلوات بر محمد و اهل بیت است خدای متعال بر آن ها صلوات می فرستد «لا حَبيبَ اِلاّ هُوَ وَ اَهْلُهُ»(5) همه دستگاه های عالم را خدا برای آن ها خلق کرده است «لَوْلاکَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاکَ»(6)

ذکر هم همین طور است ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ آن هایی که ذاکرند پرتویی از ذکر امام در وجود خودشان است یعنی هم در ذکرشان و هم در خودشان است نه فقط در ذکرشان باشد. ایمان حقیقتش وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتشان و امیرالمومنین است. ایمان ما پرتویی از وجود آن ها در ما است ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ یعنی آن ها کلمه ذکر هستند اهل ذکر پرتویی از امام در وجودشان است آن پرتو از امام موجب می شود این ها اهل ذکر شوند. پس ذکر ما پرتویی از امام در وجود ما است.

ما باید به وادی ولایت برسیم و از حقیقت آن وادی چیزی به ما برسد تا ما اهل ذکر بشویم و این باطن ذکر است. در سوره مبارکه طه خدای متعال داستان حضرت آدم را که ذکر می کند می فرماید که بالاخره بنا شد که حضرت آدم هبوط بکند ولو این که خدای متعال رجوع و توبه کرد و دوباره او را برگزید. خدای متعال تدارک کرد. حال هر چه که بین خدای متعال و حضرت آدم بود، بماند «وَ عَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى»(طه/121) آن معصیت هر چه که بود ما نمی دانیم چون انبیاء معصومند؛ خدای متعال تدارک کرد وقتی تدارک کرد فرمود «اهْبِطَا مِنْهَا جَمِيعًا» (طه/123) باید هبوط کنید با هم دیگر بروید. شیطان و نسل شما باید بیایید در این زمین زندگی کنید. یک طرف آدم است و نسلش یک طرف هم ابلیس با همه قوای خودش. شش هزار سال عبادت کرده و همه جنود جهل با او است وقتی بیاید با همه قوا و لشکرش لشکر کشی می کند واقعاً همین طور است و خیلی هم لشکرش عظیم است. یک طرف اوست.

حال چه سرمایه ای به ما دادند؟ فرمود «فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ فَلَا يَضِلُّ وَ لَا يَشْقَى»(طه/123) یک هدا و هدایتی، هادی و هدایتی از طرف من می آید که شما را تنها نمی گذاریم؛ ناچار باید بروید ولی هدایت و هادی می آید اگر شما سعی کردید دنباله او حرکت کنید از ضلالت و شقوت نجات پیدا می کنید نه سردرگم می شوید و نه عاقبت به شر می شوید؛ بلکه به سعادت و هدایت می رسید.

پس شیطان با همه قوا آمده می خواهد ما را به وادی ضلالت و شقاوت ببرد تنها راه این است که آن هدایتی که خدا فرستاده، آن هادی که فرستاده را ما سایه او شویم و دنبال او حرکت کنیم و در ادامه فرمود «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى»(طه/124) ظاهر این آیه این است که همان هدایت کلمه ذکر است و آن هدایتی که می آید ذکر الهی است و محیط ذکر است اگر ما تبعیت کنیم وارد محیط ذکر می شویم و به هدایت می رسیم از شقاوت نجات پیدا می کنیم اما اگر از آن هدا و هدایت و هادی اعراض کردیم این اعراض از ذکر خدا است بنابراین ما نسبت به آن هادی دو موضع داریم یا تبعیت می کنیم یا اعراض می کنیم. اعراض از آن اعراض از ذکر است اما اگر کسی از ذکر من اعراض کرد عیش اش عیش تنگی خواهد بود و در قیامت کور محشور خواهد شد. «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَى وَ قَدْ كُنتُ بَصِيرًا»(طه/125) می گوید چرا من را کور محشور کردید در حالی که من در دنیا چشم داشتم چه چیزی موجب شده این را از من بگیرید «قَالَ كَذَلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَ كَذَلِكَ الْيَوْمَ تُنسَى»(طه/126) آ یات ما آمد شما فراموش کردید و در این دنیا هم فراموش می شوید. من نمی خواهم مفصل بحث کنم.

سوال: اعراض از ذکر اعراض از هدایت است؟

جواب: اعراض از آن هادی است. وقتی جناب آدم را فرستاده همراه با او یک هدا و هدایتی فرستاده یک هادی فرستاده که اعراض از آن هادی اعراض از ذکر است و کسی که اعراض کرد در محیط ولایت شیطان واقع می شود. یعنی در واقع اعراض از اهل بیت علیهم السلام است. در روایت آیه تفسیر شده است که «و مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي» یعنی اعراض از امیرالمومنین و این ذکر همان هدی است. روایات متعدد است من روایت را می خواستم از رو بخوانم از این صرف نظر می کنم. «فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَايَ» اتباع از هدا به اتباع از اهل بیت تفسیر شده و اعراض از ذکر به اعراض از امیرالمومنین تفسیر شده است. پس امیرالمومنین آن ذکری است که خدای متعال فرستاده که مقابلش هم شیطان است البته خیلی هم شیطنت شیطان سنگین است در روایت داریم به همان اندازه که امیرالمومنین ارواحنا فداه به راههای هدایت آشنا هستند شیطان هم به راه های ضلالت و گمراه کردن آشناست. لذا مقابل او این هدایت آمده که این می شود ذکر.

پس رسیدن به ذکر رسیدن به امام است و اعراض از ذکر اعراض از امام علیه السلام است که ثمرش معیشت ضنک است. این معیشت ضنک را در روایات ما سه جور تعریف کرده اند. مرحوم شیخ طوسی از شیخ مفید روایتی را نقل کردند که امیرالمومنین علیه السلام معیشت ضنک را با عالم برزخ تفسیر کرده که این ها برزخشان برزخ بسیار سختی است و عذاب برزخی شان را ذکر کردند. کسی که اعراض از ذکر و امام بکند این اعراض از ذکر الله معیشت ضنک در برزخ می آورد در بعضی روایت تفسیر به رجعت شده است. حضرت فرمودند که این آیه در مورد دشمنان نبی اکرم و اهل بیتشان است آن ها هستند که به معیشت ضنک می افتند چون اعراض از ذکر کردند ذکر نبی اکرم و امیرالمومنین اند «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»(انبیاء/7) شخصی گفت ما می بینیم دشمنان نبی اکرم و مخالفین وضعشان خوب در دنیا است! حضرت فرمودند: این برای رجعت است در دوره رجعت که یک دوره ای از همین دنیا است، آنها در آن وقت معیشتشان معیشت ضنکی است.

معنای سومی هم شده است که در همین دنیا هم ولو غرق در امکانات باشند در معیشت ضنک هستند. این را قبلاً اشاره کردیم که اگر انسان وارد محیط توحید شد آن جا محیط واسعی است انسان حتی اگر به ظاهر هم در سختی باشد در باطن در فراغت است. سیدالشهداء علیه السلام در سخت ترین صحنه امتحان عالم مخاطب به خطاب «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ»(فجر/27) هستند. اگر کسی وارد آن وادی نشد و در های توحید به رویش بسته شد اگر همه امکانات را هم در این دنیا داشته باشد معیشتش معیشت ضنکی است؛ یعنی آن ضنک باطنی آن ضیق و آن محدودیت و آن فشار برای کسانی که اعراض از توحید و غفلت از خدا می کنند، است. این طور نیست که اگر کسی غفلت از خدا کرد امکانات مالی داشت واقعاً معیشتش معیشت واسع و وسیعی باشد، این طور نیست. این که قرآن مکرر به مومنین تأکید می کند چشم به امکانات آن ها ندوزید با همین امکانات خدا عذابشان می کند با مال و فرزند که بهترین نعمت است خدا آن ها را به رنج می اندازد گاهی ما از این مسأله غفلت می کنیم.

بنابراین معنی داشتن امکانات وسعت عیش نیست انسان اگر وارد وادی ذکر شد به وسعت عیش می رسد البته این آدم که در وسعت عیش است ممکن است در دنیا سختی هایی داشته باشد در عین این که در وسعت است؛ اما وارد عالم بهشت که شد آن جا «لَا يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ»(حجر/48) دیگر رنجی هم نیست فقط وسعت است ولی آن هایی که در وسعت هستند با توجه به این دسته از ادله واقعاً همین الآن که در وسعت امکانات هستند در معیشت ضنک هستند. فضای زندگی فضای ضنک است؛ فضای غفلت فضای فشار و محدودیت است. فضای ولایت شیطان و اولیای طاغوت فضای ظلمت و ضیق و ضنک است و اگر کسی در این فضا بود در فشار است ولو همه امکانات را هم داشته باشد. بزرگان این ضنک را توضیح داده اند.

منتها وقتی وارد دوره رجعت می شوید این ضنک باطنی ظاهر می شود. در برزخ آن مضیقه باطنی ظاهر هم می شود؛ و الا این جا هم در فضای ضنکی هستند. محیط جهنم محیط بسته است «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكَافِرِينَ»(توبه/49) آنهایی که در فضای جهنم اند در محیط ضنک هستند آن هایی که در فضای توحید هستند در فضای رحمت واسعه الهی هستند. لذا این نکته را برای این عرض کردم که ذکر حقیقتش یعنی امام علیه السلام و اگر کسی به امام رسید به وسعت و به ذکر حقیقی رسیده است. البته این الفاظ این نماز این عبادات همه هستند و باید باشند این ها آداب رسیدن به وادی توحید اند آداب رسیدن به حقیقت ذکر اند «وَ أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»(طه/14) نماز آدم را به ذکر می رساند نماز خودش در عرض ذکر موضوعیت ندارد؛ انسان باید اقامه نماز بکند تا به ذکر برسد این آیه قرآن را هم ببینید می فرماید «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَ الْمُنكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»(عنکبوت/45) شما اگر به نماز رسیدید نماز ذکر است خاصیت ذکر چیست؟ شما را از فحشا و منکر دور می کند. ولی ذکر خدا از نماز هم بالاتر است اگر کسی به ذکر رسید برکات بیشتری است. خود صلات مقدمه ذکر است ولی اگر به ذکر رسیدید و ذکر الله اکبر است. آثارش هم بیشتر است کسی که در مقام ذکر است دیگر بالاتر از مقام نهی از فحشا است به مقام ذکر می رسد. ولی نماز لازمه است. نمی خواهیم بگوییم این ها موضوعیت ندارند این اذکار زبانی این اذکار عملی این ذکر قلبی همه موضوعیت دارند ولی این ها باید ما را برسانند به حقیقت ذکر که وادی توحید است وادی ولایت است به امام باید ما را برسانند به قرآن برسانند. قرآن یک حقیقتی است یک وادی است اگر ما وارد وادی قرآن شدیم وارد وادی ذکر شدیم.

سوال: اگر نرسیدیم چه باید بکنیم؟

جواب: بی خاصیت است این همان چیزی است که عرض کردم بین رکن و مقام هزار سال نماز بخوانی فایده ندارد این ذکر نیست این همانی است که دو رکعتش را شیطان خوانده چهار هزار سال طول کشیده است. اگر ما را به وادی ذکر برساند و به تعبیر دیگر اگر این ها در وادی ذکر بود اثر دارد «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ» اگر در وادی ذکر نبود نهی از فحشا و منکر نمی کند. این آیه ای که خواندم چندین روایت ذیلش است. یک روایت فرموده «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» یعنی اگر شما اهل نماز شدید و به ذکر رسیدید و به یاد خدا بودید اولاً شما را از فحشا و منکر دور می کند یعنی یاد خدا شما را به وادی طهارت می برد پاک می شوید و نیز علاوه بر این که شما پاک می شوید و «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» یاد خدا نسبت به شما بسیار برتر از یاد شما نسبت به خدا است «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»(بقره/152) یعنی معنی آیه این است که مزد این نمازتان غیر از این که شما را تطهیر می کند و وقتی شما وقتی یاد خدا می کنید این نماز شما را از ناپاکی ها و از فحشا و منکر دور می کند یک نتیجه ای دارد که «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» خدا یاد شما می کند و یاد خدا نسبت به شما بالاتر و بزرگ تر از یاد شما نسبت به یاد خدا و حضرت حق است. لذا آثار بالاتر ذکر، توجه خدا به شما است. توجه شما به خدای متعال شما را از بدی ها دور می کند؛ توجه خدای متعال به شما از آن هم بالاتر است.

یک معنای دیگری هم در روایات مفصلی است. حضرت به راوی وقتی قرآن را معرفی کردند که چطور قرآن در قیامت می آید و تطورات قرآن در صورت مومنین ظاهر می شود بعد در صورت شهداء و بعد در شهدای دریا و بعد در صورت انبیاء و بعد پای عرش الهی می آید و شفاعت می کند؛ آن جا تعجب کرد و گفت: مگر قرآن حرف می زند؟ حضرت فرمودند: نماز هم حرفی می زند؛ نماز صورتی دارد یعنی صورت خلقتی دارد که نهی و امر می کند و بعد فرمودند: «فَقَالَ‏ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ فَالنَّهْيُ‏ كَلَامٌ‏ وَ الْفَحْشَاءُ وَ الْمُنْكَرُ رِجَالٌ وَ نَحْنُ ذِكْرُ اللَّهِ وَ نَحْنُ أَكْبَرُ»(7) خود نماز یک حقیقت و واقعیتی است این ها باطن آیه است. این نماز شما را نهی می کند اگر نماز خواندید و به آن حقیقت و سرچشمه وصل شدید شما را از فحشا و منکر دور می کند و پرچمداران بدی، منکر و فحشاء حقیقی هستند. همانطور که در روایات دیگر فرمودند: «وَ عَدُوُّنَا أَصْلُ كُلِّ شَرٍّ وَ مِنْ فُرُوعِهِمْ كُلُّ قَبِيحٍ وَ فَاحِشَةٍ»(8) بنابراین دشمن نبی اکرم حقیقت منکر و حقیقت فحشا می شود و نماز، شما را از آن ها دور می کند و نمی گذارد ولایت آن ها بر شما اعمال شود. بعد فرمودند نماز یک حقیقت زنده است و ذکر الله از آن هم برتر است. فرمود: ذکر الله ما هستیم؛ این آیه را فقط برای این روایت خواندم که این روایت البته باطن آیه را معنا کرده است.

صلات یک حقیقتی است که شما را از فحشا و منکر دور می کند فحشا و منکر هم یک اعمال ساده نیستند؛ بلکه پرچمدارانی هستند که شما را به ولایت خودشان دعوت می کنند. ولایت آن ها ولایت فحشا و منکر است آن جا نمازش هم یک نوع گناه است؛ زیرا نماز نیست غفلت است.

حضرت فرمودند که ما ذکر الله هستیم که از صلوة هم برتر است و اشکالی ندارد با روایت قبلی هم سازگار است؛ زیرا صلاتی که ما را نهی و دور می کند یک حقیقت است. ما با نمازمان به آن حقیقت می رسیم و آن حقیقت ما را از فحشا و منکر دور می کند که یک معنایش همین گناهان اند و یک معنایش همان ائمه جور و نار هستند که مبدأ گناه اند و ما را در وادی گناه می کشانند، شیطان است و ما را در وادی گناه می کشاند. آن حقیقت نماز ما را از این اشخاص از این گناهان دور می کند. ذکر الله یعنی توجه خدا به بنده و این اشکال ندارد که ذکر الله به امام تفسیر شود.

«أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) با یاد خدا نسبت به بنده قلب آرام می شود؛ خدا که یاد بنده می کند بنده آرام می شود خدا توجه به بنده اش می کند بنده به آرامش می رسد؛ دوای رنج ها و اضطراب های ما این است که خدا به ما توجه کند «یا مَنِ إسمهُ دَواء و ذِکرِهُ شِفاء»(9) شاید ذکره یعنی ذکر خدا نسبت به ما. خدا به ما توجه بکند تمام می شود، خوب می شویم. همه گرفتاری های ما زمانی است که خدا از ما روی بگرداند.

در روایت آمده است: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ فقال: بمحمد عليه و آله السلام تطمئن القلوب و هو ذكر الله و حجابه‏‏»(10) توجه خدای متعال به ما از طریق نبی اکرم است و وقتی است که انوار ایشان بتابد. پس حقیقت ذکر همین است کلمه ذکر امام است حقیقت ذکر این است که ما به امام برسیم و این اعمال ما را به امام، به قرآن و به نبی اکرم می رساند؛ مناسک زندگی کردن با نبی اکرم این اعمال است و مناسک زندگی کردن با ائمه جور گناهان است. ذکر و عبادات مناسک همراهی با نبی اکرم است. ذکر حقیقی نبی اکرم است و وادی ولایت ایشان بیت النور و بیوت اذن الله است.

حقیقت ذکر زندگی کردن با صاحب ذکر و با ذکر حقیقی است؛ با نبی اکرم و اهل بیتشان است. معیت با آن ها می شود ذکر. آن وقت نتیجه اش می شود «ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ» آن هایی که ذاکر خدا هستند در واقع در وجودشان ذکر شما جاری شده. وقتی جاری شد وجود انسان پر از ذکر می شود و غفلت از انسان دور می شود. این اجمالی بود از بحث ذکر. می خواستم چند ذکر به خصوص در ماه رجب اشاره بکنم که گفته شود خیلی خوب است.

سوال: به قرار قرآنی رسیده ایم که صفحه 427 آیات پایانی سوره مبارکه احزاب است. در ادامه در خدمت استاد هستیم با اذکاری در باب ماه رجب.

جواب: بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از اذکار مهمی که در ماه رجب تأکید شده ذکر استغفار است. در روایتی امام صادق علیه السلام از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کردند: ماه رجب ماه استغفار امت من است. یعنی همه چیز برای استغفار کردن و برای این که رحمت خدا برای آن ها جاری شود آماده است. یکی از اسامی ماه رجب اصب است. حضرت فرمودند: اگر اصب می گویند به این ماه به خاطر این است که رحمت خدا جاری می شود صب یعنی ریختن فرو ریختن «فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ»(فجر/13) یعنی تازیانه عذاب بر سرشان فرو ریخته می شود. خدای متعال رحمتش را در این ماه فرو می ریزد. بنابراین همه چیز آماده است؛ خودتان را در معرض رحمت قرار بدهید.

رجب ماه استغفار امت من است، یعنی خدای متعال یک فضایی را به تبعیت نبی اکرم و از آنجا که ماه امیرالمومنین است به شفاعت امیرالمومنین آماده کرده که در این ماه رحمت رحیمیه خدا و رحمت خاص جاری است. شما خودتان را در معرض رحمت قرار دهید. راهش این است که زیاد این استغفار را بگویید «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ» از خدای متعال طلب مغفرت و طلب توبه بکنید. پس رجب ماه استغفار است چون محیط، محیط رحمت است؛ رحمت خدا جاری است. اگر ما استغفار کنیم آن رحمت ما را می گیرد و هم مورد مغفرت قرار می گیرم و گذشته ما پاک می شود و هم خدای متعال رجوعی به ما می کند. اسئله التوبه یعنی خدای متعال به ما رجوع بکند.

وقتی ما غفلت کردیم خدای متعال ممکن است از ما اعراض بکند خدای متعال رجوعی به ما بکند این توبه خدای متعال موجب احیا قلب انسان است. در مناجات است که «فَأَحْيِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْكَ»(11) قلب وقتی مرد خدای متعال باید یک رجوع و یک توجهی به این قلب بکند تا دوباره حیات در این قلب جاری شود این ذکر استغفار آثار بسیار فراوانی دارد. یکی اش که در قرآن آمده است بیان حضرت نوح سلام الله علیه به قومش است که فرمود «اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا» (نوح/10) از پروردگار خودتان طلب مغفرت بکنید که او غفار است نتیجه اش چه است؟ «يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا»(نوح/11) آسمان فراوان بر شما رحمتش را نازل می کند؛ هم رحمت ظاهری است که همین باران است و هم برکات سمائی و برکات معنوی است «وَ يُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا»(نوح/12) اگر اهل استغفار بودید خدای متعال شما را با مال و فرزند کمک می کند.

لذا در روایات دارد البته چندین دستور دارد اما یکی از آنها این است در روایات که آن هایی که فرزندشان تاخیر افتاده و خدا به آن ها فرزندی نداده که انشاء الله خدا به همه عطا می کند در روایات دستور استغفار دادند؛ مثلاً یک سال سحرها استغفار بکنید تا موانعش رفع شود؛ آن وقت خدای متعال ممکن است یک نسل خیلی پاکی هم به آدم بدهد طبق آیه با این استغفار باغستان ها نهرهاست.

یک نکته هم عرض می کنم ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ یک معنایش همین است که امام اجازه استغفار می دهد. این که می گویند ذکر اجازه می خواهد معنایش این است که می خواهند بگویند یک کاری شما می کنید، یک هم کاری استاد می کند و البته کار اصلی را او می کند، او مراقب شما است و در ذکر شما می دمد و نفس او ذکر شما را ذکر می کند. این نسبت به معصوم درست است شاید ذِكْرُكُمْ فِي الذَّاكِرِينَ معنایش همین است آن جا اذن اگر از امام آمد انسان با اذن امام ذکر بگوید البته اذن را امام داده و فرموده روزی هفتاد مرتبه این طوری استغفار کنید؛ آن اثر ذکر امام در انسان دمیده می شود، وقتی شما استغفار می کنید، امام حمایت می کند آن پشتیبانی و آن نفسی که امام می زند آن لطف و شفاعتی که می کند و در ذکر شما می دمد، ذکر شما را ذکر می کند.

این اذکار در ماه ها اجازه خاص دارد و چون اجازه خاص دارد انسان به اذن معصوم چون دستور دادند، ذکر می گوید. مثل نماز است که ما نماز را اگر از پیش خودمان بخوانیم رشد نمی آورد ولی چون می گوییم پیامبر فرمودند طبق دستور پیامبر می خوانیم «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» می شود ذکر. در مورد اذکار هم همین طور است. فرمودند این طوری ذکر بگویید و ما هم می گوییم. از پیش خودمان هم خیلی ذکر اختراع نکنیم اثر دارد. مرحوم فیض نقل می کنند از بعضی که گفتند مواظب باشید تا دروغ نگویید و مثلاً اگر حالتان حال استغفار نیست نگویید استغفرالله بگویید اللهُّم الغفِر لِی؛ یعنی نگویید استغفار می کنیم بگویید خدا من را بیامرز. این ها حرف است وقتی نبی اکرم اجازه دادند و فرمودند بگویید: اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ باید بگویید این ها اخبار نیست که دروغ باشد؛ این ها انشاء است و ما با این کار داریم استغفار می کنیم و نمی خواهیم خبر دهیم که خدایا من استغفار کردم تا بخواهد دروغ شود. همین چیزی که فرمودند تغییرش ندهیم و نگوییم که نه این حال من نیست. اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَسْئَلُهُ التَّوْبَةَ و همین اثر هم دارد.

این که حضرت فرمودند این ماه ماه استغفار امت من است؛ یعنی من هستم که کار می کنم؛ نفس را من می زنم و من شفاعت می کنم. ماه امیرالمومنین است؛ امیرالمومنین سلام الله علیه پشتوانه این استغفارها است و استغفارهای متعددی در این ماه است که رجوع بکنند به اقبال یا حتی مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان آن استغفارها به اذن امام است که گفتند و به اذن نبی اکرم و اهل بیتشان اثر دارد.

پی نوشت ها:

(1) الخصال، ج 1، ص 131

(2) الخصال، ج 2، ص 128

(3) من لا يحضره الفقيه، ج‏2، ص: 616 - زیارت جامعه کبیره

(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏86، ص: 337

(5) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج‏2، ص: 494

(6) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏16، ص: 406

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 598

(8) الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 243

(9) مفاتیح الجنان؛ دعای کمیل

(10) تفسير العياشي، ج‏2، ص: 211

(11) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏91، ص: 142 - مناجات خمس عشره (تائبین)