فهرست مطالب
طرح
بزرگ الهی و
وعده قطعیِ
پیروزی و نصرت
جبهه حق
متن
زیر، سخنرانی
آیت الله سید
محمد مهدی میرباقری
در برنامه
تلویزیونی
جریان است که
در تاریخ بیست
و سوم مهر ماه ۱۴۰۳
در شبکه یک
سیما برگزار
شده است.
وسعت
طرح الهی
اول از
همه شهادت
وجود مقدس
حضرت فاطمه
معصومه سلام
الله علیها را
تسلیت عرض میکنم
و خودم و همه
را ارجاع میدهم
به اینکه
بیشتر به این
شخصیت بزرگوار
توجه و توسل
داشته باشیم.
ایشان شخصیتی
است که امام
صادق علیه
السلام دربارة
ایشان فرمودند
تمام شیعیان
من با شفاعت ایشان
وارد بهشت میشوند؛
در حقیقت این
حرف معنای
بسیار گستردهای
دارد.
امیدوارم خدا
توفیق بدهد تا
بیشتر به
ایشان توجه داشته
باشیم؛ حداقلش
این است که بعد
از نمازها یک
سلام کوتاهی به
ایشان بدهیم یا
سه سورة
توحید، که
ثواب یک ختم
قرآن دارد،
بخوانیم و به
ایشان یا سایر
اولیاء الهی هدیه
بدهیم.
طرح خدای
متعال در
سرپرستی
انسانها یک
طرح بسیار
بزرگ است که
تا قیامت و
بعد از قیامت
هم ادامه دارد
و در این طرح
بزرگ، اجازة
یک درگیری
داده شده؛ یعنی
دستگاه شیطان
و طواغیت و
مستکبرین و فراعنه
هم در مقابل
دستگاه انبیاء
امداد شدند و درگیری
بزرگی راه
افتاده است. ما
باید این
درگیری را با شکستها
و پیروزیها و
پیچ و خمهایش
در دل این طرح
بزرگ ببینیم و
الا انسان
دچار یأس و تردید
میشود. اگر انسان
در دل آن طرح
بزرگ، این پیچ
و خمها را
ببیند، میتواند
دائماً امیدوار
حرکت کند.
خدای
متعال در قرآن
این طرح بزرگ
را بیان کرده و
لذا برای همة
ما، بهخصوص برای
امت و کسانی
که کارها و
مأموریتهای
بزرگی در روز دارند،
دستور میدهد که
شبتان را با
قرآن صبح کنید
تا برای ورود
به آن صحنههای
بزرگ آماده
شوید و جا نمانید.
در سورة مبارکة
مزمل میفرماید:
«يا
أَيُّهَا
الْمُزَّمِّلُ
* قُمِ
اللَّيْلَ
إِلاَّ
قَليلاً * نِصْفَهُ
أَوِ انْقُصْ
مِنْهُ
قَليلاً * أَوْ
زِدْ
عَلَيْهِ وَ
رَتِّلِ
الْقُرْآنَ
تَرْتيلا»؛[۱]
پیامبر ما
نیمی از شب یا کمی
بیشتر و یا کمی
کمتر بیدار
باش و قرآن را
تلاوت کن، چون
این مأموریت
بزرگ در روز نیاز
به این تلاوت
قرآن دارد: «إِنَّ
لَكَ فِي
النَّهارِ
سَبْحاً
طَويلا».[۲]
برای ما هم
همینطور است؛ ما
هم اگر
بخواهیم درست
صحنهها را
ببینیم و دچار
خطا در محاسبه
نشویم، باید
خودمان را با
کتاب خدا
تنظیم کنیم.
نکتة مهمی
که در اینجا
وجود دارد که بار
این طرح بزرگ روی
دوش انبیا و
اولیاست و دیگران
به تبع انبیا
اگر همراه
شدند، طبیعتاً
آنها هم وارد
این وادی بلا
میشوند؛ ولی
بار اصلی روی
دوش انبیاست.
لذا به حضرت
خطاب میشود: «فَاصْبِرْ
كَما صَبَرَ
أُولُوا
الْعَزْمِ مِنَ
الرُّسُل»؛[۳] مثل انبیاء
اولوالعزم
پایداری کن. حتی
اگر یک جایی
امتِ حضرت هم
باید استقامت
کنند، حضرت
باید با
استقامت خودشان
آنها را راه
ببرد. «دستم
بگرفت و پا به
پا برد»؛ حضرت
اینطور امت
را همراهی میکنند
تا بتوانند در
این وادی
استقامت کنند.
«فَاسْتَقِمْ
كَما
أُمِرْتَ وَ
مَنْ تابَ مَعَك».[۴]
اینجا لازم
است که راجعبه
حضرت معصومه سلام
الله علیها به
مطلبی اشاره
کنم. امام رضا علیه
السلام در آن
دوران دشوار
بنیالعباس که
تقریباً اوج
اقتدار بنیالعباس
است، هجرت
عظیمی کردند
که جغرافیای
دنیای اسلام و
شاید جهان را
تغییر دادند و
برای پیروان
مکتب اهل بیت یک
وادی امن درست
کردند و به
تدریج از دل
این جغرافیا
دولت صفویه بیرون
آمده و تا
الان به اینجا
رسیده است. در
این طرح بزرگ
حضرت معصومه سلام
الله علیها محور
و یکی از
ارکان مهم هستند.
اینطور نیست
که حضرت مریض
شدند و در قم
رحلت فرمودند؛
نه، با یک
برنامهای در
اینجا آمدند و
مأموریت
بزرگی دارند.
غرضم این
است که طرح
خدا، طرح
بسیار بزرگی
است و ما باید با
آن طرح مأنوس
باشیم تا
بتوانیم از دل
سختیها
بیرون بیاییم؛
ولی در این
طرح بزرگ،
خدای متعال یک
وعدة قطعی
دارد که
پیروزی با جبهة
انبیاست. آیاتش
هم فراوان است؛
«كَتَبَ
اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ
أَنَا وَ
رُسُلي
إِنَّ اللَّهَ
قَوِيٌّ
عَزيز»؛[۵] خدای
متعال در
ابتدا خودش را
ذکر میکند و
بعد رُسُل را در
کنار خودش ذکر
میکند. این
حکم قطعی
خداست که من و فرستادههای
من غالب هستیم.
قواعد
نصرت الهی در
آیات قرآن
کریم
این وعدة
پیروزی قطعی یک
سنن و آداب و
قواعدی دارد؛
یکی از قواعد
آن هم این است
که این پیروزی
از دل
ابتلائات
سنگین میگذرد.
ممکن است ما
دچار یک خطای
محاسباتی شویم
که خدای متعال
در قرآن با
لسانهای
مختلف و مکرر
به ما هشدار
میدهد که دچار
این خطای
محاسباتی
نشوید. اینطور
نیست که آدم
اگر در جبهة
حق است، هیچوقت
دچار بلا و
ابتلا نشود. خدای
متعال میفرماید
این محاسبه،
محاسبة دقیقی
نیست.
در آغاز سورة
مبارکة
عنکبوت میفرماید:
«أَ
حَسِبَ
النَّاسُ
أَنْ
يُتْرَكُوا
أَنْ يَقُولُوا
آمَنَّا وَ
هُمْ لا
يُفْتَنُون»؛[۶] مردم
دچار این
محاسبة خطا
شدند و خیال
میکنند که وادی
ایمان وادی
حرف و گفتگو و
اینها است؛ ولی
اینطور نیست،
وادی فتنه است
و از دل
امتحانهای
سخت باید عبور
کنند: «وَ
لَقَدْ
فَتَنَّا
الَّذينَ
مِنْ قَبْلِهِمْ»؛[۷] سنت
ما این بوده که
هر پیامبری میآمده،
ما برای او ابتلائات
عظیم پیش میآوردیم.
«فَلَيَعْلَمَنَّ
اللَّهُ
الَّذينَ
صَدَقُوا وَ
لَيَعْلَمَنَّ
الْكاذِبين»؛
چون صف
راستگوها و
دروغگوها، یعنی
صف آنها که در
اظهار ایمان
به خدای متعال
و انبیاء الهی
صداقت دارند و
طرح را قبول
دارند و همراهی
میکنند از کسانی
که راست نمیگویند،
بلکه فقط ادعا
میکنند که ما
طرح را قبول
داریم، ولی راه
دل خودشان را
میروند، باید
جدا بشود؛ چون
بناست دو عالم
شکل بگیرد، هم
در اینجا و هم
در قیامت. عدهای
در حیات الدنیا
زندگی میکنند
که طرفداران
فراعنه هستند
و عدهای هم در
حیات آخرت هستند.
هر کدام هم اختصاصاتی
دارند که در
قرآن با
تعابیر مختلف بیان
شده است. یکی عالم
موت و یکی
عالم حیات است،
یکی عالم نور و
یکی عالم ظلمت
است، یکی عالم
بصیرت و یکی عالم
عمایه و کوری است.
لذا باید صفها
جدا بشوند و هر
کسی در عالم
خودش حرکت کند.
در قیامت هم
وادی بهشت و
جهنم است.
لذا این
محاسبه که ما
خیال کنیم با
دعوت انبیا، به
صرف اینکه ما ادعای
ایمان کنیم، کار
تمام میشود،
محاسبه خطایی
است. خدای
متعال صحنههایی
پیش میآورد و
در این صحنهها
احیاناً دست
دشمن را باز
میگذارد و آنها
هم ضرباتی به جبهة
حق میزنند. قرآن
کریم در سورة
مبارکة حدید
تعبیر زیبایی دارد
و میفرماید
آن طرف جبهه
هم، یعنی جبهة
دشمن، دچار
خطای
محاسباتی
نشوند؛ اگر ما
برای اینکه در
این عالم بستر
رشد انسانها
فراهم شود،
دست شیطان و
دشمنان را باز
گذاشتیم،
آنها خیال
نکنند بر طرح
خدا پیروز شدند:
«أَمْ حَسِبَ
الَّذينَ
يَعْمَلُونَ
السَّيِّئاتِ
أَنْ
يَسْبِقُونا
ساءَ ما
يَحْكُمُون»؛[۸]
آنهایی که در
این بساطِ
امتحان و فتنه
که طرح خود
ماست
رفتارهای زشت
و بد دارند و
از مدار خارج
میشوند،
دچار خطای
محاسبه نشوند و
خیال نکنند که
بر ما پیروز
شدهاند یا طرح
آنها پیروز
شده است.
پس
بنابراین هم
در جبهه حق، این
خطای در
محاسبه وجود
دارد که مؤمن
خیال کند چون ما
مؤمن هستیم، از
سختیها و
امتحانها خبری
نیست و حتماً
باید پیروزی
ظاهری به دست
بیاید و هم در طرف
مقابل، خطای
در محاسبه است
که خیال کنند چون
یکجایی در
این طرح دست
شیطان باز
گذاشته شد،
طرح شیطان
پیروز شده و خدا
شکست خورده
است؛ یعنی
دچار این خطای
محاسباتی میشوند.
گاهی خدای
متعال آنقدر دستگاه
شیاطین و جبابره
و طواغیت و کسراها
و فرعونها را
امداد میکند که
خیال میکنند
طرح خدا شکست
خورده است. همین
حرفی که
سردمداران
این تمدن، اعم
از سردمداران
فرهنگی و
سیاسی و
اقتصادیاش،
در آغاز شکلگیری
و حیات مجددش
میزدند و میگفتند
طرح انبیا
شکست خورده و تمام
شده است. خدا
میفرماید
این خطای در
محاسبه است.
در جای
دیگر خدای
متعال میفرماید:
« أَمْ
حَسِبْتُمْ
أَنْ
تَدْخُلُوا
الْجَنَّة»؛[۹] این
خطای در
محاسبه است که
خیال میکنید
درهای بهشت
باز میشود و شما
بدون امتحان در
بهشت میروید.
ما میخواهیم
شما را بهشتی
کنیم و وارد
عالم بهشت
کنیم که هم عصر
ظهور بهشت است
و هم قیامت
بهشت حقیقی
است و حتی منزلتی
از بهشت هم قبل
از ظهور محقق
میشود. در
واقع درهای
بهشت در همین
عالم باز میشوند
و میخواهند
ما را در بهشت
ببرند، اما
اینکه خیال
کنیم بهشت
رفتن بدون
امتحان ممکن است
این خطای در
محاسبه است. « وَ
لَمَّا
يَأْتِكُمْ
مَثَلُ
الَّذينَ خَلَوْا
مِنْ
قَبْلِكُمْ
مَسَّتْهُمُ
الْبَأْساءُ
وَ
الضَّرَّاءُ
وَ
زُلْزِلُوا
حَتَّى
يَقُولَ
الرَّسُولُ
وَ الَّذينَ
آمَنُوا مَعَهُ
مَتى نَصْرُ
اللَّه»: گاهی آنقدر
کار را بر امتهای
قبلی سخت میکردیم
که همه دچار
تزلزل میشدند.
س: یعنی طرح
خدا بدون تحمل
بلا ممکن نیست؟
آیا ممکن نیست
مؤمنین متحمل بلا
نشوند؟
ج: نه شدنی
نیست. میخواهم
همین را عرض
کنم که این
محاسبة خطایی
است. خدا میفرماید
که امتهای
گذشته را گاهی
آنقدر دچار
سختی میکردیم
که جز پیامبر و
همراهانش که
جمع اندکی
بودند، باقی امت
متزلزل میشدند؛
حتی گاهی
انبیاء هم میگفتند:
«مَتى نَصْرُ
اللَّهِ أَلا
إِنَّ نَصْرَ
اللَّهِ
قَريب». به
اینجا که میرسد
در قرب نصرت
خدا هستیم.
از این دست
آیات فراوان
است؛ «أَمْ
حَسِبْتُمْ
أَنْ
تُتْرَكُوا
وَ لَمَّا
يَعْلَمِ
اللَّهُ
الَّذينَ
جاهَدُوا
مِنْكُمْ وَ
لَمْ
يَتَّخِذُوا
مِنْ دُونِ
اللَّهِ وَ لا
رَسُولِهِ وَ
لاَ
الْمُؤْمِنينَ
وَليجَة»؛[۱۰]
خیال می کنید
رهایتان میکنیم؟
هنوز صف
مجاهدان و غیر
مجاهدان از هم
جدا نشدهاند،
هنوز صف کسانی
که به غیر از
خدا و رسول دلبستگیهای
دیگری دارند و
به جریانهای
دیگر وابسته
هستند، جدا
نشدهاند. پس
خدای متعال آنقدر
صحنه را پیش
میبرد تا
کسانی که به
غیر خدا و
رسول و مؤمنین
و انبیاء و
ائمه دلبستگی دارند،
جدا شوند؛ نمیشود
جدا نشوند.
این جدا شدن
هم از دل
ابتلائات میگذرد.
پس
بنابراین قطعاً
در
این
طرح بزرگ، پیروزی
است؛ اما این
پیروزی از دل
ابتلائات
عظیم عبور میکند.
حضرت فرمودند:
خدا به مؤمن وعده
داده که هیچ
وقت در دل
ابتلائات،
ایمانش، که
شیطان آن را
هدف گرفته، از
بین نمیرود.
شیطان با ما
کاری ندارد،
فقط ایمان ما
را میخواهد؛
اگر با او
همراه شدیم
کاری با ما
ندارد. جزو سربازهای
خودش میشویم
و بارش را روی
دوش ما میگذارد.
درگیریاش با
ما همین است
که ما ایمانمان
را کنار
بگذاریم. حضرت
فرمودند: به مؤمن
وعده دادند که
شیطان نمیتواند
ایمانش را بگیرد،
ولی وعده
ندادند که در
دل ابتلائات
نمیرود. بعد
حضرت فرمودند
سیدالشهداء
علیه السلام در
روز عاشورا که
کشتههایشان
را روی هم میگذاشتند،
میفرمودند: «قتلانا
قتل الانبیاء»؛
اینها مثل
کشتههای
انبیاء هستند.
پس داستان
این است. این ابتلائات
برای چیست؟ خدای
متعال بیان
لطیفی دارد: «يُريدُ
اللَّهُ
بِكُمُ
الْيُسْرَ وَ
لا يُريدُ بِكُمُ
الْعُسْر»:[۱۱]
خدای متعال هیچوقت
برای شما ارادة
سختی نکرده،
همیشه ارادهاش
آسایش و یسر و گشایش
است. پس این
ابتلائات
برای چیست؟
س: یعنی از
یک طرف سختی و
ابتلائات و
آزمایش و فتنه
است و از طرف دیگر
ارادة راحتی؟
ج: از یک
طرف میفرماید
من فقط مقصدم
برای شما آسایش
است. هیچوقت برای
شما ارادة
سختی نکردم.
یعنی شما را
در دل سختترین
ابتلائات هم
که میبرم،
غرضم این نیست
که شما را در
سختی بیندازم؛
میخواهم شما
به یسر برسید.
یک نکته ابتلائات
این است که
گشایشها
همزاد با سختیها
هستند و در دل
سختیها
متولد میشوند.
خدای متعال در
سورة انشراح به
پیامبرش میفرماید:
«أَ لَمْ
نَشْرَحْ
لَكَ
صَدْرَكَ
* وَ
وَضَعْنا
عَنْكَ
وِزْرَكَ * الَّذي
أَنْقَضَ
ظَهْرَكَ
* وَ
رَفَعْنا
لَكَ
ذِكْرَك»:[۱۲]
آیا ما به شما
شرح صدر
ندادیم؟ آیا با
این شرح صدر و
بزرگی و
گشادگی که در
روح شما ایجاد
شد، سنگینی
بار رسالت را
سبک نکردیم؟
بار هست اما
سنگینیاش
برداشته شده.
چطور برداشته
میشود؟ با
بزرگ شدن، با
شرح صدر. شما
را در دل یک
کار سخت فرستادیم
و شرح صدر ایجاد
شد و سنگینی
بار سبک شد.
عزیزی ـ
که خدا ایشان
را رحمت کند ـ میفرمود:
وقتی در فنجان
چای یک پشه میافتد
طوفان میشود،
ولی در دل اقیانوسها
کشتیهای
بزرگ و کوههای
یخ گم میشوند.
تا بزرگ نشوی
سختیها آسان
نمیشود و بزرگ
شدن انسان در
همراهیِ با
سختی هاست.
لذا قرآن میفرماید:
«فَإِنَّ مَعَ
الْعُسْرِ
يُسْرا»:[۱۳]
حتماً با هر
سختی یک آسانی
است. «إِنَّ
مَعَ
الْعُسْرِ
يُسْرا»؛[۱۴]
بعد از این هم
همینطور است؛
در گذشته اینطور
بوده، در آینده
هم همینطور
است. «فَإِذا
فَرَغْتَ
فَانْصَب»،[۱۵] بنابراین
هرگاه فارغ
شدی، دوباره
در فراغت نباش،
بلکه دنبال این
باش که یک
باری برداری
تا به شرح صدر
بعدی برسی.
حالا در تراز
وجود مقدس نبی
اکرم بار
رسالت و غدیر است
و کار ما چیز
دیگری است. پس
یک نکته سختیها
همین است که در
دل سختیها آسانیها
متولد میشوند.
س: تحمل
سختی را توجیه
نمیکنیم؟ مارکس
میگفت این
حرفها افیون و
مخدر است.
ج: آنها
خیال میکنند
راه خدا همان توهمات
آنهاست.
س: الان چهل
و دو هزار نفر در
عملیات طوفان
الاقصی کشته
شدند.
ج: امام یک
موقعی میفرمودند:
گیرم که
ابرقدرتها
همة ما بسیجیهای
دنیای اسلام
را به دار
بکشند و همه
زنان ما را هم
به اسارت
بگیرند. باز برای
رسیدن به مقصد
میارزد. مقصد،
مقصد بزرگی
است. در این
طرح بزرگ اینطور
نیست آنهایی
که به شهادت
میرسند خدا
فراموششان
کرده باشد، بلکه
میفرماید: «وَ
يُصْلِحُ
بالَهُم»؛[۱۶] وقتی
به شهادت میرسید،
تازه کار ما
با شما آغاز
میشود. وقتی
در راه ما همه هستیتان
را میدهید،
تازه کار ما با
شما شروع میشود.
این پایان راه
ما با شما
نیست. در طرح
بزرگی که عوالم
را در بر میگیرد،
قواعدش، قواعد
دیگری است.
البته قرآن
میفرماید
یکی از شما بر
ده نفر از
آنها پیروز
است؛ اگر پای
طرح خدا
بایستید ده به
یک است و ما
نصرتی میکنیم
که شما پیروز
شوید. این
خیلی واضح است؛
ولی سخن من
این است که
شما خیال نکنید
که قدرتهای
مادی که نظم
جهان را تغییر
دادند، آسان به
آن رسیدند. سرمایهداران
بزرگ چطور به
سرمایههایشان
رسیدند؟
زندگیهایشان
را بخوانید،
یکی آز آنها
میگوید من ۲۵
سال است که یک
سفر خانوادگی
نکردم و همهاش
مشغول کار بودم.
لذا اینطور
نیست که آدم
خیال کند آنها
آسان به دنیا میرسند.
مگر دنیا آسان
به دست می آید؟
پس
نکته این است
که خدا برای
ما آسانی اراده
کرده، ولی
آسانی همزاد
با سختیهاست.
چون آسانی راه
وقتی حاصل می
شود که انسان
بزرگ شود.
حالا این سختیهایی
که قرار است
ما را به
آسانی برسانند
چه ضرورتی
دارد؟ قرآن میفرماید:
«وَ
لَنَبْلُوَنَّكُمْ
بِشَيْءٍ
مِنَ الْخَوْفِ
وَ الْجُوعِ
وَ نَقْصٍ
مِنَ الْأَمْوالِ
وَ
الْأَنْفُسِ
وَ
الثَّمَراتِ
وَ بَشِّرِ
الصَّابِرين»؛[۱۷] خدای
متعال میفرماید
خود ما شما را به
خوف مبتلا میکنیم.
این راه باید
با خوف طی شود.
البته اگر از
دل خوف عبور
کردیم و نترسیدیم،
پایان آن وادی
امن است؛ «أَلا
إِنَّ أَوْلِياءَ
اللَّهِ لا
خَوْفٌ
عَلَيْهِمْ
وَ لا هُمْ
يَحْزَنُون»؛[۱۸]ولی برای
اینکه به آن
نقطه برسیم،
باید از وادی
خوف عبور کنیم.
«وَ
لَنَبْلُوَنَّكُمْ
بِشَيْءٍ
مِنَ الْخَوْفِ
وَ الْجُوعِ
وَ نَقْصٍ
مِنَ الْأَمْوالِ
وَ
الْأَنْفُسِ
وَ
الثَّمَراتِ
وَ بَشِّرِ
الصَّابِرين»؛
کاستی در
اموال و جانها
و ثمرات زندگی
از ملزومات
راه است. یک
ملتی پنجاه
سال زحمت
کشیده و ما آن
ملت را با این ثمرات
امتحان میکنیم؛
باید از ثمرات
پنجاه سالهاش
بگذرد تا یک
کار بزرگ صورت
گیرد.
«وَ
بَشِّرِ
الصَّابِرين»؛
میفرماید طرح،
طرح ماست و به آنهایی
که پایداری میکنند،
بشارت میدهیم.
پایان این طرح
چیست؟ بشارت
کسانی که به
بلا میرسند، چیست؟
«أُولئِكَ
عَلَيْهِمْ
صَلَواتٌ
مِنْ رَبِّهِمْ
وَ رَحْمَةٌ
وَ أُولئِكَ
هُمُ الْمُهْتَدُون»؛[۱۹] پاداششان
سه چیز است:
صلوات الهی،
رحمت الهی و
اهتدا. اینها
دیگر در راه
هستند. هرکدام
از اینها
توضیح میخواهد،
فقط یک جمله
بگویم که روایت
میفرماید اگر
یکی از اینها
را هم به
ملائکه بدهند،
قانع میشوند.
پس خروجی این
طرح الهی
رسیدن به قرب
است. این
صابرینی که پایداری
میکنند و به
آنها بشارت داده
شده، چه کسانی
هستند؟ غرض من
فقط همین نکته
است: «الَّذينَ
إِذا
أَصابَتْهُمْ
مُصيبَةٌ قالُوا
إِنَّا
لِلَّهِ وَ
إِنَّا إِلَيْهِ
راجِعُون»:[۲۰] آنهایی
که در دل
حادثهها
پایداری میکنند،
سخنشان این
است که ما از جانب
حضرت حق آمدیم
و در مُلک او
هستیم و به آن
مقصد، یعنی به
سوی خود او، حرکت
میکنیم. این
جمله یعنی چه؟
چرا به این
آدم صابر میگویند؟
به آدم بیخیال
صابر نمیگویند،
صابر کسی است که
پایداری میکند.
چون میداند
اینها لوازم
راه است و نمیشود
بدون عبور از این
صحنهها به
خدا برسیم؛
چون مقصد اوست،
می ارزد که پایداری
کنند. «در
بیابان گر به
شوق کعبه
خواهی زد قدم/
سرزنش ها گر
کند خار
مغیلان غم
مخور»؛ خدای
متعال کعبه را
در جایی میگذارد
که سر راهش
خار مغیلان هم
هست؛ اگر میخواهی
برسی بسم الله.
س: آیا
اینها وعده به
آینده نیست؟ زمان
تحقق این بشارتِ
به صابرین و
صالحین کی و کجاست؟
ج: هیچ کس
مثل خدا با
بندهاش نقد
معامله نمیکند.
س: در این ۱۴۰۰
سال، دائماً
جریان حق در
اقلیت بوده و
متحمل شکست
شده.
ج: اولاً در
طرح بزرگ خدا ۱۴۰۰
سال زمان
زیادی نیست؟
س: آیا من
انسان حق
ندارم؟
ج: من
انسان باید
بزرگ شوم. خدای
متعال میفرماید:
«فَطالَ
عَلَيْهِمُ
الْأَمَدُ
فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛[۲۱] مثل
اهلکتاب
نباشید که فرصتها
در نگاهشان
طولانی آمد و به
قساوت رسیدند.
در دعای عهد
را میخوانیم:
«إِنَّهُمْ
يَرَوْنَهُ
بَعِيداً وَ
نَراهُ قَرِيباً»؛
مؤمن باید
بزرگ شود، اگر
بزرگ نشود،
نمیتواند در
این طرح راه
بیاید. ما وقتی
از هواپیما به
پایین نگاه میکنیم،
میبینیم که شهرهای
دور به هم
نزدیک هستند. اگر
از آن منظر به حادثهها
نگاه کنید، میبینید
که حادثهها
کاملاً به هم
نزدیک هستند. ثانیاً
مزدهای نقد
خدا را چه میکنید؟
خدای متعال نقدِ
نقد معامله میکند
و اصلاً یکذره
هم نسیه
معامله نمیکند.
س: الان
این بچه هفت
هشت سالهای
که با بمب
اسرائیلی
امروز آتش
گرفته، مزد
نقدش چیست؟
ج: مزد
نقدش همین
است: «وَ لا
تَحْسَبَنَّ
الَّذينَ
قُتِلُوا في
سَبيلِ اللَّهِ
أَمْواتاً
بَلْ
أَحْياءٌ
عِنْدَ رَبِّهِمْ
يُرْزَقُون»[۲۲]
صابر کسی
است که پای
سختیها میایستد
تا به خدا
برسد؛ یک موقع
به شهادت میرسد
و شهید است،
یک موقع هم به
شهادت نمیرسد
و باز هم شهید
است.
س: چطور کسی
به شهادت نمی
رسد، ولی باز
شهید است؟
ج: آیة
مبارکة سورة
حدید میفرماید
همه کسانی که
در دورة غربت،
کنار امام هستند
و مال و
جانشان را میآورند،
شهید هستند،
ولو اینکه در
بستر بمیرند.
البته آنکه در
میدان معرکه
میمیرد و به
شهادت میرسد،
اختصاصات
ویژهای دارد،
ولی همة کسانی
که در دورة
غربت کنار
امام میآیند
و در طرح امام
میایستند و مؤمن
به این طرح هستند
و پایداری میکنند،
شهیدند.
س: غربت
امام یعنی چه؟
ج: یعنی در
دورة قبل از
پیروزی،
اینها همگی
جزو شهداء
هستند. آیة
مبارکة سورة
حدید را
ببینید. پس اینطور
نیست که مزد
خدا نسیه باشد.
خدا از همه
نقدتر معامله
میکند. یک
ذکر که میگوییم،
یک گشایش برایمان
حاصل میشود؛
یک ترک معصیت که
میکنیم، فتوحاتی
برایمان حاصل
میشود. منتها
انسان اگر اهل
توجه و محاسبه
نباشد، این
فتوحات را نمیبیند؛
اما اگر چشمش
را باز کند، این
فتوحات را میبیند.
این راه، راه
پیروزی است؛ البته
پیروزی سننی
دارد. یکی از
علتهای
ابتلاء همین
نکتة مهم است
که اگر مقصد
خداست، رسیدن
به خدای متعال
جز با عبور از
دل سختیها
ممکن نیست.
واقعاً «شب
تاریک و بیم
موج و گردابی چنینهایل/
کجا دانند
حالا ما سبکباران
ساحلها»؛ یک
سالک که به
طرف خدا راه میافتد،
باید از دل
ظلمات عبور
کند تا به
عالم نور برسد،
باید از ظلماتی
که طواغیت در
عالم ایجاد
کردند بگذرد. امتی
که میخواهد
به خدا برسد باید
از دل تاریکی
و ظلمات عبور
کند. قرآن این
ظلمات و
دستگاه
دشمنان را توضیح
میدهد و میفرماید:
«أَوْ كَظُلُماتٍ
في بَحْرٍ
لُجِّي يَغْشاهُ
مَوْجٌ مِنْ
فَوْقِهِ
مَوْجٌ مِنْ
فَوْقِهِ
سَحابٌ
ظُلُماتٌ
بَعْضُها
فَوْقَ
بَعْض»؛[۲۳]
مثل یک تاریکی
در اعماق
دریای عمیق میماند
که باز موجی
بر روی موج تاریک
هم آن را میپوشاند.
باید از دل
این ظلمات
عبور کنیم تا به
عالم نور برسیم.
کسی که در
ساحل نشسته که
نمیداند آن
سالک چه میکشد.
س: پس
دنبال وقت و
زمان نباشیم
که این دوره و این
سده بگذرد؟
ج: حتماً
باید محاسبة
زمان هم داشته
باشیم.
ما
حتماً تدبیر
کوتاهمدت و درازمدت
هم داریم. خدای
متعال در سورة
مبارکه
ابراهیم، به
پیامبر گرامی
دستور میدهد:
«كِتابٌ
أَنْزَلْناهُ
إِلَيْك»[۲۴]
ما کتابی را
بر وجود مقدس
شما نازل
کردیم که به
وسیلة آن میشود
همة عالم را به
مسیر نور ببرید؛
«لِتُخْرِجَ
النَّاسَ
مِنَ
الظُّلُماتِ
إِلَى
النُّورِ
بِإِذْنِ
رَبِّهِم». بعد
هم بلافاصله میفرماید
یک عده با شما
مقابله میکنند
و سد راه میکنند.
بعد میفرماید
ما به حضرت
موسی هم همین
دستور را
دادیم؛ منتها
مأموریت
ایشان در حد
یک قوم بود و
کتاب ایشان هم
که کتاب نور
بود، میتوانست
یک قوم را به
سمت عالم نور
ببرد، «وَ
لَقَدْ
أَرْسَلْنا
مُوسى
بِآياتِنا أَنْ
أَخْرِجْ
قَوْمَكَ
مِنَ
الظُّلُماتِ
إِلَى
النُّور».[۲۵]
وادی
ظلمات وادی
دستگاه
اولیاء طاغوت
است: «وَ
الَّذينَ
كَفَرُوا
أَوْلِياؤُهُمُ
الطَّاغُوتُ
يُخْرِجُونَهُمْ
مِنَ
النُّورِ إِلَى
الظُّلُمات»؛[۲۶] عالم
ظلمات عالم
اولیاء طاغوت
است، عالم
فرعونها و مستکبرین
است، همین
عالمی است که
الان
پرچمداران
تمدن مادی درست
کردهاند؛
باطن این عالم،
ظلمات است.
وقتی میخواهند
آنها را از
ظلمات عبور بدهند،
درگیریهای
سنگینی پیدا
میشود تا به
عالم نور برسند و از دست
اینها نجات پیدا
کنند. در
مسیری که
اینها را میبرند
خیلی درگیری
سنگین میشود.
«وَ
ذَكِّرْهُمْ
بِأَيَّامِ
اللَّه»؛ روزهای
خدا را به
آنها متذکر بشو.
میفرماید: «إِنَّ
في ذلِكَ لَآياتٍ
لِكُلِّ
صَبَّارٍ
شَكُور»؛ در
این ایامالله
نشانههای
راه است برای
آنهایی که
صبار هستند، پیامبر
و طرح خدا را
قبول کردهاند
و پای این طرح
میایستند،
آنها که بر این
کتاب و رسولی
که آمده، شکور
هستند.
ایام
الله، نشانههای
راه پیروزی و
نصرت الهی
س: آیا الان
امت اسلامی در
این موضع بسیار
صبور است؟
ج: حتماً
همینطور است.
ایامالله
نشانههای
راه ولیّ است. خدای
متعال وعده پیروزی
داده. در مسیر
این وعده
ابتلائات و
نشانههای
راه وجود دارد.
اگر انسان نشانههای
راه را ببیند،
استقامت پیدا
میکند. آن
نشانههای
راه چیست؟ ما
یک نشانههای
کلی داریم. در روایات
دارد ایامالله
ایام پیروزی
حق هستند؛ یعنی
ظهور و رجعت و
قیامت است. برای
همة امتها هم
بوده و همة
انبیاء هم
وقتی طرحشان
را مطرح میکردند،
میگفتند ما
در مسیر ظهور
و رجعت و
قیامت هستیم.
یعنی آرمانشهر
آنها، کلبة
الکترونیکی
تافلر و کمون
ثانوی و این
بازیها نبود؛
بلکه ظهور، رجعت
و قیامت در
ترازی که باید
توضیح داده شود،
مطرح بوده؛
یعنی عالم،
عالم دیگری میشود.
غیر از اینها
هر امتی یک
ایاماللهی
هم مختص به
خودش دارد.
آیة بعد
بلافاصله
توضیح میدهد
که حضرت موسی به
آنها متذکر شد:
«وَ إِذْ قالَ
مُوسى
لِقَوْمِهِ
اذْكُرُوا نِعْمَةَ
اللَّهِ
عَلَيْكُم»؛[۲۷] به
قومش فرمود
نعمتهایی که خدا
بر شما نازل
کرد را به یاد
بیاورید. کدام
نعمت؟ «إِذْ
أَنْجاكُمْ
مِنْ آلِ
فِرْعَوْنَ
يَسُومُونَكُمْ
سُوءَ
الْعَذاب»؛ شما
را از آل
فرعون نجات
داد. شما را به
گرفتاریهای
سختی مبتلا
کرده بودند: «وَ
يُذَبِّحُونَ
أَبْناءَكُمْ
وَ يَسْتَحْيُونَ
نِساءَكُمْ»؛ پسرانتان
را ذبح میکردند
و دختران را
زنده نگه میداشتند
که به بندگی
ببرند. ما شما
را نجات میدهیم.
ایامالله
یعنی روز
پیروزی بر
فرعون؛ این
ایامالله مربوط
قوم حضرت موسی
است. این چطور
حاصل میشود؟ نکته
لطیفی در این آیه
است؛ میفرماید:
«اذْكُرُوا
نِعْمَةَ
اللَّهِ
عَلَيْكُم»؛ وقتی
نعمت از عالم
بالا میآید،
گشایش میشود و
این فتح حاصل
میشود. این
نعمت چیست؟
خود حضرت موسی
است. قرآن در
باب نبی اکرم
میفرماید: «وَ
اعْتَصِمُوا
بِحَبْلِ
اللَّهِ
جَميعاً وَ لا
تَفَرَّقُوا
وَ اذْكُرُوا
نِعْمَتَ اللَّهِ
عَلَيْكُمْ
إِذْ
كُنْتُمْ أَعْداءً
فَأَلَّفَ
بَيْنَ
قُلُوبِكُمْ»؛[۲۸] به
یاد بیاورید که
با هم دشمن
بودید و ما
دشمنی را با
نعمت نبی اکرم
به الفت و
اخوت تبدیل کردیم.
س: آن
نعمتی که آنها
را نجات داد
خود حضرت موسی
است؟
ج: در این
آیه هم نبی
اکرم است. «وَ
كُنْتُمْ
عَلى شَفا
حُفْرَةٍ
مِنَ النَّارِ»؛
روی پرتگاه
جهنم بودید ولی
بهشتیتان
کردیم.
پس خود رسولی
که از عالم
بالا میآید و
یک طرح و
برنامهای
دارد، گسترة
وجودیش بزرگترین
نعمت است. در
دامن او یک
امت ساخته میشود.
امیرالمؤمنین
علیه السلام
در خطبه قاصعه
همین را توضیح
میدهند و میگویند
به یاد
بیاورید که
فرزندان حضرت
ابراهیم، بنیاسحاق
و بنییعقوب
به دست قیاصره
و کیاسره،
یعنی قیصرهای
روم
و کسراهای
ایران، چطور در
سرزمین جزیره العرب
رانده شده
بودند و
در چه وضعی
زندگی میکردند.
بعد نعمت خدا را
به یاد بیاورید. این
پیامبر آمد و همه
چیز را عوض
کرد. با آمدن
یک انسان از
عالم بالاست
که شرایط اینطور
تغییر میکند،
اینطور نیست که
اگر روابط و تولید
و تکنولوژی رشد
کند، بشر
سعادتمند بشود.
انقلاب
اسلامی، مصداق
ایام الله در
دوران معاصر
س: منظورتان
ظهور است؟
ج: یکی از
این ایامالله
ظهور است. هر
امتی ایاماللهی
دارد، ایام
پیروزی. من معتقدم
شخصیتی مثل
حضرت امام
رضوان الله
تعالی علیه،
یکی از شخصیتهای
بزرگ است که با
او یکی از
ایام الله در
مقیاس ما شکل
گرفته است؛ البته
نه در مقیاس
ظهور، واضح
است که ظهور با
حضرت بقیت
الله شکل میگیرد.
پس به
حضرت موسی میگویند
ایام الله را
به اینها
متذکر شو. پس یک
ایامالله
کلی است و یک
ایامالله
خاص است. اگر گذشتهها
و پشت سرمان را
نگاه کنیم، از
آن روز که نبی
اکرم تا
امیرالمؤمنین
و یک یک ائمه تشریف
آوردند تا الان میتوانیم
ایامالله را
ببینیم.
س: با امام
خمینی رحمت
الله علیه میشود
از طاغوت نجات
یافت؟
س: فرمایشات
حضرت امام را
در سال ۵۷
ببینید. خیلی
عجیب است. میگویند
این قوای
رحمانی خدا
بود که کار را
جلو برد، و
الا ممکن نبود
به این سرعت
بر این قوای
شیطانی که در
عالم همپیمان
هستند و مسیر
دیگری را باز
کردهاند فائق
شد. بازی
بزرگی که
اینها شروع
کردند تقریباً
در منطقة
ایران از سال ۱۲۰۶
شمسی، که ۱۹۳ سال
از آن زمان میگذرد،
شروع شد و بعد هم
قرارداد
ترکمنچای رخ
داد و قسمتهایی
را از ایران
جدا کردند و
بعد هم هرات
را جدا کردند
و بلاهایی که
سر ما آوردند،
ادامه داشت.
در واقع یک
طرح منطقهای
بود که بر
محور روسیه و
فرانسه و
انگلستان شکل
گرفت و بعد
ادامهاش به
دست آمریکا اتفاق
افتاد. شما در
مقابل آن طرح
هیچ واکنش
فعالی نمیبینید؛
در هیچ یک از
رهبران
منطقه، حتی در
مثل امیرکبیر
چنین واکنشی
را نمیبینید.
س: در همان
ترکمنچای، ما
۱۲ تا ۱۳ سال
جنگیدیم.
ج: عرضم
این است که
اصلاً در تراز
آن طرح واکنش
نمیبینید
الا انقلاب
اسلامی که آن
معادلة منطقهای
را به هم زده
است. الان هم،
شما هیچ طرحی
جز طرحی که
حضرت آقا میدهند
ندارید.
اقتصاددانهای
ما حرفهای
خوبی میزنند،
حرفهای علمی
میزنند، اما عبور
از این وضعیت
اقتصادی و محاصره،
جز با
کریدورهای
جدید، شکلگیری
جغرافیای
جدید و اتحاد
منطقهای
جدید، ممکن
نیست. توهم
است که ما
خیال کنیم میتوانیم
با پیوستن به
نظام جهانی،
اقتصاد
خودمان را
نجات بدهیم. او
دارد نقشه میکشد،
دوبار رفته سازمان
ملل و نقشة
خودش را نشان
داده و میگوید
من میخواهم
این کریدور را
عوض کنم. از هند
و بعد تا
دریای
مدیترانه؛ ایران
دور میخورد. البته
در مقابل، چند
طرح دیگر هم
هست. یکی از
آنها طرح
ایران است که
میخواهد مسیر
زمینی را احیا
کند که از متن
ایران و جبهة
مقاومت عبور کند.
غرضم این است که
دشمن اصلاً میخواهد
ما را دور
بزند. ما چطور
میخواهیم این
مسئله را با روابط
اقتصادی با
جهان حل کنیم؟
س: یعنی
اصلاً مادی هم
نگاه کنیم.
ج: اصلاً در
طرح خاورمیانة
جدیدی که برای
غرب آسیا و بعد
از ورود بوش
منتشر کردهاند،
ایران را به چند
کشور تجزیه کردند.
مگر آنها ما
را قبول میکنند؟
ما مقابل طرح
جهانی آنها یک
طرح داریم و باید
پای این طرح
بایستیم و
باید اقتصادش را
هم بسازیم. لذا
من معتقد هستم
تنها طرح فعال
در مقابل طرح
بازی بزرگ و
ادامهاش که
الان دارد در
منطقه شکل میگیرد،
اتحاد است. آنها
کشورها را خرد
کردند تا بتوانند
طرح خودشان را
جلو ببرند، برای
اینکه اقتصاد
اروپا اقتصاد
برتر باشد،
نیاز داشتند ثروت
را از هند تا
هلند به طرف
خودشان بکشند.
لذا میخواهند
جغرافیای
منطقه را
تغییر دهند. اینطور
ثروتمند شدند
و الان هم
همان مسیر را
دارند دنبال
میکنند. آن
وقت ما میخواهیم
با پیوستن به
آنها ثروتمند
بشویم. ما هم
احتیاج به
تغییر
جغرافیای سیاسی
داریم، ما هم
احتیاج به
کریدورهای
جدید داریم و
باید عزیزان و
نخبگان ما در
این تراز فکر
کنند. حرفهای
خوب زیاد شنیدهایم،
من راه حلهایی
می دهند، ولی
این راه حلها
خرد است و جواب
این طرح نیست؛
جواب این بازی
بزرگی که آنها
از دو قرن قبل
در منطقه ما راه
انداختند نیست.
تنها جوابش همین
فرمایش حضرت
آقا در خطبههای
نماز جمعه است
که ما باید از
افغانستان تا
یمن، از ایران
تا فلسطین
متحد بشویم؛
باید برای این
پراکندگیای
که اینها
ایجاد کردند، یک
اُلفتی ایجاد کنیم.
با این الفت
ما میتوانیم
بر این طرح
غالب شویم.
س: آن وقت
امت شکل میگیرد؟
ج: این یکی
از مراحل امتسازی
است. آنوقت اقتصاد
این امت هم
اقتصاد خاصی
است. هم جغرافیای
اقتصادیش و هم
جغرافیای
سیاسیش جغرافیای
خاصی است؛
کریدورهای
اقتصادیش هم
متفاوت است. اینکه
میگویم انقلاب
اسلامی ایام
الله است،
یعنی واقعاً
ما در مقابل
این بازی بزرگ
هیچ طرح فعالی
در طول این ۲۰۰
سال در منطقه
نمیبینیم؛ تنها
طرح بزرگ،
انقلاب
اسلامی است که
این بازی بزرگ
را به هم زده،
یک میدان
دیگری در جهان
درست کرده و قدرت
نرمی ایجاد
کرده است. الان
هم با جبهة
مقاومت، قدرت
نرم و سخت با
هم گره خوردند.
بنابراین
مسیر، مسیر
خداست. این
مسیر حرکت به
سوی خدای
متعال از دل
یک درگیری میگذرد.
این وعدة
پیروزی، وعدة قطعی
است. نشانههای
راه فراوان است،
ولی مسیر، مسیر
ابتلاء است.
این ابتلاء هم
برای این است
که رسیدن به
خدای متعال جز
از دل ابتلاء ممکن
نیست. کسی که
در وادی سلوک قرار
میگیرد، میفهمد
که وادی سلوک چقدر
سختی دارد تا یک
موحد متولد
بشود. حالا
شما میخواهید
یک امت موحد
متولد بشود. این
امت حتماً
باید از دل
بلا و سختیها
عبور کند. خدای
متعال ایاماللهی
قرار داده که در
دل این ایامالله
پیروزیها
حاصل میشود.
طرح بزرگ ما
در شرایط
کنونی این است
و مقابلش هم
طرح دشمن است
و او میخواهد
طرح خودش را
اجرا کند.
س: آیا جامعه
آمادگی این
طرح و ابتلاء
را دارد؟
ج: اگر
نخبگان و خواص
آماده باشند،
جامعه هم آماده
است.
س: یعنی
جامعة الان
مثل دهة شصت و زمان
جنگ با صدام،
آمادگی را
دارد؟
ج:: آمادگی
پیدا خواهد
شد.
س: خواص
باید چه کنند؟
و چه کار لازمی
را انجام نمیدهند؟
ج: ما گویا
در غفلت از
این میدان
درگیری عظیم و
نتایجش هستیم و
داریم حرف
خودمان را میزنیم.
وظیفه ما جهاد
تبیینی است که
آقا میفرمودند؛
ما باید در
این تراز حقایق
را آشکار کنیم
و بسترهایش را
آماده کنیم.
ما باید همه
چیز را آماده
کنیم و پیروزی
ما در طرح
بزرگ ممکن است.
من مکرر این
را عرض کردم
که ما دو طرح
برای آیندة
ایران بیشتر
نداریم: یکی
الگوی توسعه
بر مدار
اقتصاد جهانی
و نظم کنونی، دیگری
هم الگوی
پیشرفت
اسلامی بر
مدار نظم
آینده و
مداخله در نظم
آینده. طرح
دوم پیروز است
و اولی قطعاً
شکست خورده
است؛ چون اولاً
نظم کنونی در
حال فروپاشی
است و آینده
دولت و ملتها
دارد به شدت
تغییر میکند.
آیندهپژوهیهای
تخیلی و علمیای
وجود دارد و آیندههای
مختلفی را
ترسیم میکند.
اگر ما بخواهیم
در آن آیندهای
که آنها در
نظر گرفتند حرکت
کنیم
، ایران
متحد هیچ جایی
ندارد.
س: شما میفرمایید
خواص اینها را
به گوش مردم
برسانند؟
ج: خودمان
اول باید
هوشیار بشویم و
متذکر به ایامالله
بشویم و در
طرح خدا راه
بیفتیم. این
برای آنهایی است
که در طرح
هستند و میخواهند
بایستند، و
الا کسی که به
حضرت موسی مؤمن
نیست که اصلاً
کاری با ایامالله
ندارد، او
دنبال فتوحات
فرعونهاست،
او دنبال شکست
حضرت موسی است.
آنهایی که به حضرت
موسی ایمان میآورند
و دنبال این
طرح هستند،
نیاز به آیات
دارند؛ «إِنَّ
في ذلِكَ
لَآياتٍ
لِكُلِّ
صَبَّارٍ شَكُور».
پس این
ابتلائاتی که
خدای متعال
برای مؤمنین
پیش میآورد،
برای این است
که در دل
ابتلاء یُسر
متولد میشود،
برای این است
که عبور از
این وادی
ظلمات و عبور
از حجاب فرعون
و مستکبرین همراه
با درگیریهای
سخت است. آنها یک
تمدن درست میکنند
و یک جامعه میسازند
که همهاش
ظلمات است؛
تار عنکبوت
است، نمیگذارد
کسی حرکت کند. لذا
عبور دادن کار
آسانی نیست و سخت
است؛ ولی وقتی
میخواهید با
این آدم راه
بروید، او دیگر
دستش پر است. او
با رسالت و
طرح و کتاب و
نصرت الهی
آمده و شما را
میبرد. اگر ما
مؤمن شدیم،
آیات سر راهمان
است. میفرماید
متذکر آیات شو.
پس این
ابتلائات
برای عبور از
دل این سختیها
و برای تمحیص است.
س: آیا
ابتلائات مسیر
در آینده بیشتر
خواهد شد؟
یعنی اوضاع
سختتر از
امروز خواهد
شد؟
ج: هرچه به دورة
آن فتح اصلی
نزدیک میشویم،
سطح درگیری
اشتداد پیدا
میکند؛ چه ما
بخواهیم یا
نخواهیم.
س: جامعه
را نمی
ترسانیم؟
ج: ما اگر
در خواب غفلت
باشیم، ما را
دور میزنند و
حذف میکنند. رستاخیز
عظیم، طرح
آخرالزمانی
آنهاست، یا
باید رستاخیز
عظیم را قبول کنیم
و زیر بار این
قدرتهای
فاسد مادی
برویم که به
طفل و کودک و
بیمارستان
رحم نمیکنند،
یا باید طرح
ظهور را قبول
کنیم و به سمت
ظهور برویم. هر
دو این طرحها
هم هزینه
دارد. خیال
نکنیم اگر با
دشمن کنار
آمدیم برای ما
هزینهای
ندارد.
[۱] . سوره
مزمل، آیات ۴-۱.
[۲] . سورة
مزمل، آیة ۷.
[۳]. سورة
احقاف، آیة ۳۵
[۴]. سورة
هود؛ آیة ۱۱۲
[۵]. سورة
مجادله، آیة
۲۱.
[۶].
سورة
عنکبوت، آیة ۲.
[۷].
سورة
عنکبوت، آیة
۳.
[۸].
سورة عنکبوت،
آیة ۴.
[۹].
سورة بقره،
آیة ۲۱۴.
[۱۰].
سورة توبه،
آیة ۱۶.
[۱۱].
سورة
بقره، آیة
۱۸۵.
[۱۲].
سورة انشراح،
آیات ۴-۱.
[۱۳].
سورة انشراح،
آیة ۵.
[۱۴].
سورة انشراح،
آیة ۶.
[۱۵].
سورة انشراح،
آیة ۷.
[۱۶].
سورة محمد،
آیة ۵.
[۱۷].
سورة بقره،
آیة ۱۵۵.
[۱۸].
سورة یونس،
آیة ۶۲.
[۱۹].
سورة بقره،
آیة ۱۵۷.
[۲۰].
سورة بقره،
آیة ۱۵۶
[۲۱].
سورة
حدید، آیة ۱۶.
[۲۲].
سورة آلعمران،
آیة ۱۶۹.
[۲۳].
سورة
نور، آیة ۴۰.
[۲۴].
سورة
ابراهیم، آیة
۱.
[۲۵].
سورة
ابراهیم، آیة
۵.
[۲۶].
سورة بقره،
آیة ۲۵۷.
[۲۷].
سورة
ابراهیم، آیة
۶.
[۲۸].
سورة آلعمران،
آیة ۱۰۳.