جلسه دوم فاطمیه هیات البرز رسیدن به سر توحید و نبوت و ولایت با تصدیق حضرت زهرا
متن زیر چکیده ای از جلسه دوم از سخنرانی آیت الله میرباقری در استان البرز است که در ایام فاطمیه به تاریخ ۲ بهمن ماه سال ۹۴ برگزار شده است. ایشان در این بحث اشاره می کنند که بالاترین ثواب برای اهل مصیبت همراهی با بلای سیدالشهداء است. هر انسان در ظرف خودش زمانی به این ثواب می رسد که بتواند در بلای سیدالشهداء با نبی اکرم همراهی کند. حضرت زهرا سلام الله علیها برای آنکه نگذراند حجاب سقیفه بین مردم و ولایت و نبوت و توحید حائل شود، قبل از عالم دنیا با خدای متعال عهد بستند و بلاهای بسیاری را خود و نسل ایشان از اهل بیت علیهم السلام تحمل کردند. از جمله آنها احراق بیت و واقعه عاشورا است، اما مزد ایشان هم در این تحمل بلا امام زمان عجل الله تعالی فرجه می باشد…
نیل به ثواب اعظم مصائب در مصیبت سیدالشهداء
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. الحمد لله رب العالمين و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین. و اللعنة علي اعدائهم اجمعين. در بحث سیر با بکاء با امام حسین(ع) مباحث جدی وجود دارد. در این باب یکی از نکات قابل توجه جریان ذبح اسماعیل بدست جناب ابراهیم علیهما السلام است. در این جریان خدای متعال به حضرت ابراهیم دستور داد که به دست خودت اسماعیل را قربانی کن. ایشان آرزو داشت که ایکاش انجام می شد تا من به بالاترین ثواب اهل مصیبت می رسیدم.
امام رضا علیه السلام در این خصوص بیان نورانی دارند که من ترجمه آن را عرض می کنم. در ابتدا خدای متعال سوال کرد که خودت را بیشتر دوست داری یا وجود مقدس پیامبر آخرالزمان را؟ عرضه داشت: پیامبر را بیشتر دوست دارم. بعد سوال شد که حضرت اسماعیل را بیشتر دوست داری یا سیدالشهداء فرزند پیامبر را؛ عرض کرد: سیدالشهداء. بعد خدای متعال یک روضه قتلگاه برای حضرت ابراهیم خواند که سیدالشهداء چگونه به شهادت رسید. حضرت ابراهیم در گودی قتلگاه رفت و وقتی روضه را شنید به حدی متالم گشت که اگر اسماعیل را ذبح می کرد به این حد نبود؛ یعنی ایشان حقیقت مصیبت سیدالشهداء را چند هزار سال قبل از وقوع تلقی کرد. اینجا بود که خدای متعال فرمود: اکنون به ثواب اعظم مصیبتها رسیدی.(۱)
به گمان من معنی روایت این است که ظرف اعظم مصائب وجود مقدس نبی اکرم است و دیگران نمی توانند ظرف اعظم مصائب باشند. اعظم مصائب هم سر بریدن حضرت اسماعیل نیست بلکه قربانی شدن سیدالشهداء است. برای رسیدن به ثواب اعظم مصائب باید شریک نبی اکرم در این مصیبت شد. فرمان قربانی کردن اسماعیل هم به گمان من برای آماده کردن قلب حضرت ابراهیم در دریافت مصیبت سیدالشهداء بود.
شاهد این کلام هم روایتی از وجود مقدس صاحب الزمان است که حضرت زکریا متوسل به پنج تن شد وقتی به نام امام حسین علیه السلام رسید از جبرئیل پرسید چرا هر موقع نام ایشان را می برم غصه دار می شوم برای ایشان روضه سیدالشهداء را خواندند و اشاره به قصه عاشورا کهیعص کربلا و شهادت و عطش و یزید و صبر کردند. بعد از این تا چند روز با کسی حرف نزد و از خدا خواست فرزندی به او بدهد که به سن رشد برسد و عزیز باشد و در راه خدا شهید شود تا ایشان در مصیبت نبی اکرم شریک شود. خدای متعال حضرت یحیی را به ایشان عطا کرد که در سن رشد شهادت کم نظیری داشت. حضرت ابراهیم هم در مراحل پایانی سیر خویش از کربلا عبور کرده و با بلای سیدالشهداء سالک می شود.(۲)
زیارت عاشورا مرامنامه سلوک ما با سیدالشهداء است. در یک مرحله از سلوک این جمله را می گوییم «
أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ مُصِيبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلَامِ وَ فِي جَمِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض
» یعنی مثلاً پدر بزرگوار سه شهید هم هنوز به ثواب افضل مصائب نرسیده؛ اما اگر از مصیبتش به مصیبت سیدالشهداء پل بزند و آن را بفهمد، به آن ثواب رسیده است. هر کس در ظرف خودش به اندازه ای به ثواب اعظم مصائب می رسد که بلای سیدالشهداء را تلقی کند. از تباکی شروع شده تا به بکاء و مصیبت برسد. اشک بر سیدالشهداء بر اساس روایات چشمه طهارت است که آتش را خاموش و طهارت نفس می آورد و روزی که قلوب می میرند، این قلب زنده است.
مزد امتحان حضرت زهرا در مصیبت فرزندانشان و الحاق ما به اولیاء الله
مصیبت سیدالشهداء یکی از عهدهای حضرت زهرا با خدا است که قبل از آمدن به این دنیا بسته شده است. بر اساس روایات زمانی که خدای متعال سیدالشهداء را به حضرت زهرا عطا کرد جبرئیل خبر شهادت ایشان را هم به حضرت داد و مزد شهادت ایشان را خیلی چیزها از جمله امام زمان عجل الله تعالی فرجه قرار داد و اینجا بود که حضرت زهرا سلام الله علیها قبول کردند. تحمل این مصیبت عهد حضرت زهرا با خدا بود و اگر عاشورا نبود کسی به خدا نمی رسید. در زیارت ایشان هم آمده است که «
بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ
»(۳) امام حسین علیه السلام خون دلش را داد تا ما را به خدا برساند.
فراز اول زیارت حضرت زهرا این است که «
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً
»(۴). امتحان حضرت زهرا بی نهایت سنگین است و ایشان از قبل از تولد تا قیامت گریه می کنند. در روایات است که در ناله حضرت زهرا ملائکه جهنم را کنترل می کنند و الا آتش جهنم همه را می سوزاند. در محشر هم وقتی با آن جلالت وارد صحنه می شوند، از خدای متعال می خواهند که سیدالشهداء را همانگونه که به شهادت رسیدند، ببینند که ایشان هم بی سر وارد صحنه محشر می شوند و مصیبت سیدالشهداء آن موقع ظاهر می شود.
در فراز دوم زیارت سه وظیفه ما مشخص می شود «
وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّه
» یعنی ما به زعم خودمان شما را دوست داریم و شما را تصدیق می کنیم و حق مطلق می دانیم. فکر نکنید که تصدیق کردن کار کمی است، وقتی انسان را وسط کوره ببرند مشخص می شود که تصدیق می کند یا نه؛ مانند داستان آن مرد خراسانی که از امام صادق علیه السلام خواست تا قیام کند و ایشان برای امتحان و نشان دادن نبود اصحاب خالص به یکی از اصحاب خود گفتند که به داخل تنور برود و اینگونه خلوص و اطاعت از امام برای آن مرد خراسانی محک خورد؛ و امام اینگونه علت قیام نکردن خود را بیان فرمود.
زمانی که از ما بخواهند پای ولایت بایستیم و شهید شویم، آنجاست که انسان باید شک نکرده و تصدیق کند. آنجا که امام حسین می خواهد همه را به صحنه عاشورا ببرد، بزرگانی مثل ابن عباس هم جا می مانند. حضرت ابوالفضل هست که تا آخر همراهی و امام را تصدیق می کند و الا تصدیق سخت است و بعد امتحان مصدقین مشخص می شوند. ما باید محب حضرت زهرا باشیم و ایشان را تصدیق کنیم و پای هر آنچه را که پیامبر و امیرالمومنین فرمودند بایستیم.
حضرت زهرا سلام الله علیها این امتحان را دادند تا جهنم سقیفه را خاموش کنند. سقیفه از نظر قرآن جهنم است «
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ
» «
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ
»(ابراهیم/۲۸-۲۹) یعنی نعمت الله که امیرالمومنین است را برداشتند و بجای آن کفر را گذاشتند و قومشان را به سمت دار بائر که همان جهنم است بردند. ولایت سقیفه از نظر قرآن ظلمات است «
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ
»(نور/۴۰) که در روایتی ذیل این آیه حضرت فرمود «
َاوْ كَظُلُماتٍ قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ يَغْشاهُ مَوْجٌ الثَّالِثُ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ … كَظُلُماتٍ الثَّانِي بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِيَةُ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ فِتَنُ بَنِي أُمَيَّة
»(۵)
امتحان حضرت زهرا این بود که با شهادت خودش و سیدالشهداء و غیبت امام زمان و بلاهایی که نسل حضرت می کشند، این حجاب ظلمانی را از ولایت امیرالمومنین بردارد و این جهنم را خاموش کند. خاموش شدن جهنم سقیفه و از بین رفتن ظلمت آن در زمان ظهور امام زمان مزد حضرت زهرا است. به تعبیر قرآن سقیفه شب تاریکی است که بر ولایت امیرالمومنین حجاب انداخته است «
وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى
» «
وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى
»(لیل/۱-۲)؛ در روایتی ذیل این آیه آمده است «
اللَّيْلُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فُلَانٌ غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي دَوْلَتِهِ الَّتِي جَرَتْ لَهُ عَلَيْه
»(۶) یعنی «لیل»، دولت دومی است که بر ولایت امیرالمومنین حجاب انداخت و مردم در این شب تاریک هستند تا آن «نهار» که ظهور امام زمان (عج) است برسد و ولایت امیرالمومنین در آن تجلی کند.
ما برای آنکه از ظلمات عبور کنیم و به سرچشمه نور برسیم، باید از حضرت زهرا سلام الله علیها تبعیت کنیم؛ او را تصدیق کرده و ولی او باشیم و ایشان را حق بدانیم و در حقانیت ایشان هم تردید نکنیم. خیلیها در حقانیت ایشان تردید کردند و می گفتند که نباید در برابر خلیفه رسول الله یعنی اولی و دومی و سومی می ایستاد! تا آنجا که حتی یک حدیث از حضرت زهرا در صحیح بخاری از صحاح اربعه اهل سنت نقل نشده است، اما فراوان از عایشه حدیث نقل کردند. در حالیکه همراهی حضرت زهرا از جهت ظاهری هم با نبی اکرم بیشتر بوده و محرم اسرار پیامبر بودند؛ جزو یاران مباهله و اصحاب کساء بودند و به کرات پیامبر دست حضرت زهرا سلام الله علیها را بوسیدند.
اگر کسی حضرت زهرا را تصدیق نکرد رابطه اش با توحید و نبوت و ولایت قطع می شود چون اصلاً کار دستگاه سقیفه انداختن حجاب بر نبوت و ولایت است تا مردم دستشان به آن نرسد و واضح است که بدون پیامبر و امیرالمومنین مردم به خدا نمی رسند. امیرالمومنین باب الله است و اگر حضرت زهرا را تصدیق کنیم به دست ایشان به امیرالمونین گره می خوریم.
طهارت نفس با تصدیق ولایت حضرت زهرا
در فراز سوم این زیارت ما از حضرت درخواست می کنیم «
فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا
» ایشان ما را به پیامبر و امیرالمومنین وصل کنند. تصدیق ما باید اینگونه باشد که اگر همه مخالف حضرت باشند اما اگر نیاز باشد، من برای تصدیق ایشان شهید هم بشوم و در دنباله روی از حضرت ابداً شک نکنم؛ زیرا حضرت دستگیری خواهند کرد. نتیجه این همراهی این است که حضرت زهرا ما را به نبی اکرم و امیرالمومنین یعنی به سرّ نبوت و ولایت وصل می کنند. این زیارت در واقع می گوید که حضرت زهرا سلام الله علیها با بلای خودشان عالم را به نبوت و ولایت وصل کردند.
در فراز چهارم زیارت این مطلب بیان می شود «
لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِك
» یعنی ما به خودمان بشارت می دهیم که با ولایت حضرت زهرا به طهارت نفس می رسیم که همان اخلاص در توحید است، زیرا هر نفسی که ذره ای بوی شرک دهد، نجس است. کسی که به نبی اکرم ملحق شود به طهارت نفس و توبه و اخلاص می رسد. قرآن می فرماید: «
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ
»(توبه/۱۰۳) یعنی ای پیامبر تو از پول مردم صدقه بگیر، چراکه وقتی دستشان به دست تو می خورد، پاک می شوند، یعنی مالشان را می دهند اما جانشان پاک می شود. پیامبر آن دریایی است که نجس العین را هم پاک می کند.
عهد حضرت زهرا با خدا برای آن بود که نگذارد سقیفه بین ما و نبی اکرم و امیرالمومنین فاصله اندازد. حضرت در این راه ایستادگی کرد که نمونه آن ماجرای احراق بیت است. بلاهای حضرت زهرا خیلی زیاد است؛ یکی از آنها عاشورا است. در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به حضرت سیدالشهداء می فرماید «السَّلَامُ عَلَى سَاكِنِ كَرْبَلَاءَ» معنای ظاهری آن است که ایشان آنجا دفن شدند؛ اما در واقع حضرت در وسط کرب و بلا در میان غصه ها و بلاها هستند. السلام علیک یا فاطمه الزهرا…
(۱) عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج۱، ص: ۲۰۹
(۲) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج۲، ص: ۴۶۳
(۳) كامل الزيارات، النص، ص: ۲۲۸
(۴) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج۲، ص: ۷۱۱
(۵) الكافي (ط – الإسلامية)، ج۱، ص: ۱۹۵
(۶) تفسير القمي، ج۲، ص: ۴۲۵
*****
آیات و روایات بحث:
۱-
أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ مُصِيبَةٍ مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلَامِ وَ فِي جَمِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض
– مصباح الزایر، ج۱، ص۲۶۸
۲-
بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ
– المزار، ج۱، ص۱۸۵
۳-
يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً
– خاتمه وسایل الشیعه، ج۱۴، ص۳۶۷
۴-
وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى بِهِ وَصِيُّه
– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۱
۵-
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ
– سوره ابراهيم، آیه ۲۸
۶-
جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا وَ بِئْسَ الْقَرَارُ
– سوره ابراهيم، آیه ۲۹
۷-
أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ
– سوره نور، آیه ۴۰
۸-
َاوْ كَظُلُماتٍ قَالَ الْأَوَّلُ وَ صَاحِبُهُ يَغْشاهُ مَوْجٌ الثَّالِثُ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ … كَظُلُماتٍ الثَّانِي بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ مُعَاوِيَةُ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ فِتَنُ بَنِي أُمَيَّة
– تفسیر الصافی، ج۳، ص۴۳۸
۹-
وَ اللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى
– سوره ليل، آیه ۰
۱۰-
وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى
– سوره ليل، آیه ۰
۱۱-
اللَّيْلُ فِي هَذَا الْمَوْضِعِ فُلَانٌ غَشِيَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي دَوْلَتِهِ الَّتِي جَرَتْ لَهُ عَلَيْه
– تفسیر القمی، ج۲، ص۴۲۵
۱۲-
فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلَّا أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا
– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۱
۱۳-
لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوَلَايَتِك
– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۱۱
۱۴-
خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ
– سوره توبه، آیه ۱۰۳