جلسه سی و یکم تنبیهات باب تزاحم ۳
متن زیر تقریر و خلاصه ای از جلسه سی و یکم درس خارج اصول مبحث تعادل و تراجیح؛ جناب حجت الاسلام و المسلمین میرباقری است که در تاریخ چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۳ برگزار شده است. در این جلسه به ادامه بررسی تنبیهات باب تزاحم پرداخته شده است. قابل ذکر است که متن برداشت شاگردان ایشان از مباحث است.
تنبیه چهارم از تنبیهات تزاحم سید شهید صدر
گفتیم که به محقق ثانی نسبت داده شده است که بین واجب موسع و مضیق تزاحم واقع نمیشود. در مقابل استدلال مرحوم نایینی برای وقوع تزاحم بین این دو نحو از تکلیف هم ذکر شد. استدلال مرحوم نایینی مبتنی بر این بود که بین این دو نحو از تکلیف تنافی است. چون امر به مضیق موجب میشود که حصه مزاحم از تکلیف موسع، غیر مقدور شود و این با اقتضای ذاتی امر به تکلیف موسع تنافی دارد. چون اقتضای ذات امر به موسع، مقدور بودن موضوع امر است.
پاسخ اولی که به مرحوم نایینی داده شده بود گذشت.
پاسخ مرحوم خویی به مرحوم نایینی
اقتضای ذات امر، مقدور بودن موضوع امر نیست. زیرا حقیقت انشاء بعث و ایجاد به لفظ (کما علیه المشهور) نیست. بلکه حقیقت انشاء، یک اعتبار و فرض است و ابراز آن اعتبار. آنچه که فرض میشود، مدیون بودن و اشتغال ذمه مکلف است به این تکلیف. سپس مولا این اعتبار خود را ابراز میکند و این میشود انشاء تکلیف. با این حساب، در ذات امر، اقتضای این که متعلقش مقدور باشد نیست. بلکه مولا میتواند امر غیر مقدور را اعتبار و آن را ابراز کند. بله! چنین اعتباری خلاف حکمت و قبیح است اما در ذات امر، استحاله ای بر تعلق بر غیر مقدور نیست چون تعلق امر به غیر مقدور تنها به معنی اعتبار نمودن اشتغال ذمه مکلف است بر تکلیفی که غیر مقدورش میباشد.
پاسخ سید شهید صدر به جواب مرحوم خویی:
این جواب، به مرحوم نایینی وارد نیست. زیرا اگر مرحوم نایینی میفرماید، اقتضای ذات امر، بعث است عقلاً، به معنی این است که مدلول تصوری امر هرچه باشد، کاشف از مدلول تصدیقی وجود غرضی در مولاست که این غرض همانا بعث به سمت تکلیف است. لازمه این مدلول تصدیقی که در امر است (مدلول تصوری اش هر چه باشد)، مقدور بودن متعلق امر است. مدلول تصوری امر هر چه باشد، ظهور تصدیقی دارد که امر مولا لقلقه و عبث نبوده بلکه در وراء خود به غرض بعث به سمت فعل صادر شده است. اما پاسخ مرحوم خویی در واقع، مناقشه در مدلول تصوری امر و معنی صیغه امر است که منظور نظر ادعای مرحوم نایینی نیست.
*****
آیات و روایات بحث: