زیارت اربعین نقطه مقابل توسعه غربی واقعه عاشورا بستر تحول در تاریخ
متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ ۱۳ آبان ماه ۹۵ است که در مصاحبه ای با موضوع اربعین حسینی بیان نموده اند. ایشان در این مصاحبه می فرمایند؛ حادثه عاشورا آثار عمیقی بر تحولات انسانی دارد و حتی بستری برای تهذیب نفس جامعه اسلامی است. حقیقت تهذیب تولی و تبری است و از همین روست که زیارت نقش موثری در تکامل رشد اخلاقی دارد. از جمله زیارات وارده آن زیارتی که تقریبا مصداق زیارت کامل است چون در آن فداکاری های زیادی هم از سوی زوار و هم از سوی مهمان داران می شود، زیارات اربعین است. جاذبه های زیادی در این زیارت وجود دارد که ما می توانیم با استفاده از ظرفیت ها آن را به بستری برای رشد و توسعه تفکر اسلامی در مقیاس جهانی تبدیل کنیم.
تأثیر واقعه عاشورا و بستر ارتباط با آن
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم والحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و اللعن علی أعدائهم أجمعین. مقدمتاً يك نكته را عرض می كنم، واقعه عاشورا يك واقعه اي است كه در تربيت و تحولات انسان در مقياس فرد، جامعه و حتي تاريخ اثر گذار است. عاشورا آثار عميقي در تحولات انساني دارد و بستر اصلاح در مقياس اُمت و بستر تهذيب نفس و جامعه اسلامي است، اين نكته اول. يعني ظرفيت عاشورا ظرفيت تربيت يك امت است نه فقط تربيت فرد يا افرادي به صورت انسان هاي آماده از هم مستقل، بلكه همين طور كه نفوس را تهذيب مي كند در تهذيب جامعه با روابط اجتماعي مبتنی بر تقوا اثر گذار است و همين طور بستر رشد و تكامل اجتماعي است، يعني جامعه در مسير عصر ظهور و مدار عاشورا شكل مي گيرد. پس حادثه عاشورا عميق ترين تاثير را در تحول در سه حوزه فرد و جامعه و تاريخ دارد.
نكته دوم اينكه دو مسيري كه بستر ارتباط با عاشورا هستند يكي مسير بكاء و توجه به مصيبت و مصيبت زدگي و پيامدها و مناسك آن و ارتباط با حادثه عاشورا از طريق عزاداري است، و يكي هم ارتباط عاشورا با فعل زيارت. بنابراين زيارت بستر ارتباط انساني با عاشوراست؛ جامعه انساني چه در مقياس فرد و چه در مقياس حيات اجتماعي خودش و حتی چه در مقیاس تکامل اجتماعی خودش يعني در مقياس تاريخي، از طريق زيارت مرتبط با واقعه عاشورا مي شود و از آن واقعه اي كه محور تكامل تاريخ بشر است انسان را به رشد مي رساند.
تأثیر زیارت در تهذیب فرد و اجتماع
و اما نكته سومي كه كمي بحث در آن جدي تر مي شود اين است كه حقيقت تهذيب به رشد در توحيد و رشد در تولي و تبري بر مي گردد؛ يعني اگر ما بخواهيم سلوك اخلاقي را تعريف كنيم سلوك اخلاقي از طريق رشد تولي و تبري واقع مي شود و اگر بتوانیم این را اثبات كنيم، آن وقت نقش عاشورا و ارتباط با حادثه عاشورا از طريق زيارت و تربيت معلوم مي شود. بنابراين اگر تهذيب به معني رشد تولي و تبري است تربيت اخلاقي يعني ايجاد رشد در تولي و تبري. يعني اگر ما بتوانيم تولي و تبري ر ا در فرد و جامعه توسعه و رشد بدهيم، در واقع به تهذيب اجتماعي و فرد كمك كرديم. اگر اين را بپذيريم طبيعتاً تاثير زيارت در تربيت انسان يك تاثير ويژه اي مي شود. يعني خيلي از ابعاد هستند که ممكن است كسي براي تهذيب نفس به آنها تأکید كند ولي در بين آنها نقش زيارت و اقامه عزا و عزاداري نقش ويژه اي است، به خاطر اينكه اثرگذار در نقش تهذيب نفس است.
در زيارت عاشورا همان طور که ملاحظه فرمودید اين دو با هم جمع مي شوند؛ در واقع بعد از اينكه ما به زيارت امام موفق مي شويم چه از راه دور چه از راه نزديك، مناسكي كه با آن مناسك زيارت مي كنيم، آن عهدنامه اي كه با آن عهدنامه زيارت مان را انجام مي دهيم، آن عهدنامه مثلا همان زيارت عاشورا است. اين عهد نامه در واقع عهد نامه اي است كه مناسك سير با زيارت يا مراحل سلوک زائر را توضيح مي دهد. پس از يك طرف مناسك رشد با زيارت در آن بيان شده و از يك طرف هم چون اين زيارت نامه و عهدي كه با امام در زيارت خودمان تجديد مي كنيم از توجه به مصيبت و بلا شروع مي شود مناسك سلوک با بلا هم هست. تلقی من این است که در زيارت عاشورا مناسك سلوک جامعه انساني در مقياس فرد و جامعه و تاريخ با زيارت و مصیبت جمع شده است.
اگر خوب دقت كنيد در اين زيارت، انسان به سرعت از توجه به مصيبت به بصيرت نسبت به حق و باطل و موضع گيري نسبت به آن ها مي رسد. يعني اگر بنا بود تولي و تبري محور سلوك نفساني و تهذیب انسان و جامعه باشد، خود زيارت رفتن و عمل زيارت، منتهي به بصيرت و رشد و تولي و تبري مي شود كه در زيارت عاشورا به وضوح توضيح داده شده است.
نقش تولی و تبری در تکامل اجتماعی انسان
بنابراين نكته سوم كه قابل تامل است این است كه آن سلوكي كه شما در تهذيب تعريف مي كنيد اگر به رشد و تولي و تبري تعريف شد زيارت يكي از اركان اين رشد و تولي و تبري است كما اينكه اقامه عزاداري يكي از اركان رشد و تولي و تبري است و این در خود زيارت امام که همان عهدنامه ماست تجديد مي شود.
حال اگر شما سلوك را به شكل دیگری تعريف كنيد، ممكن است آداب و مقاماتش متفاوت شود با اينكه شما حقيقت سلوك را به درك حقيقت توحيد از بستر تولي و تبري مي دانيد يا بهتر است بگوييم از بستر احراز از جبهه كفار، تبري از آنها و درگيري با آنها و تولي نسبت به اولياء حق. «
اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا وَ أَيَّامِ حَيَاتِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوَالاةِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ
».
اين جنس از تقرب كه از بستر اعراض از جبهه باطل و مرزبندي با آن و جدا شدن از آن که از نازل ترين سطح توجه به آنها تا همراهي با آنها را فرا می گیرد و از آن طرف هم قواي انسان را در معيت با رسول حرکت می دهد، نتيجه اش اين می شود كه يك مناسك قرب خاصي برايش حاصل مي شود كه برائت و لعن مستمر نسبت به جبهه دشمنان و موالاه نسبت به نبي اكرم و اهل بيت شان جز آن است. پس اين موالات همراهي با رسول مي آورد و آن برائت هم يك جدايي و عدم اختلاط و عدم آميختگي و بستن راه نفوذ جبهه باطل را ايجاد مي كند.
يعني از يك طرف يك دستگاه ظلمت است كه مي خواهد انسان را در جهاز هاضمه خودش قرار بدهد و تربيت بكند و همه مكتسبات انسان را وسيله اي براي گرو رفتن انسان در دستگاه خودش قرار بدهد، از آن طرف هم يك دستگاه حقي است كه مي خواهد انسان را سير در وادي نور قرار بدهد، اگر دستگاه حقيقت را نجات از آن وادي ظلمات و سير در وادي نور بدانيد اين با تولي و تبري و با زيارت و بكاء بر سيدالشهداء فراهم مي شود. البته اين هدف وقتی ممکن است که انسان هم در حيات فردي خودش مُهذَّب باشد، یعنی به هيچ وجه تعلق به دستگاه باطل نداشته باشد، هم دلي و هم فكري و همراهي با آنها نداشته باشد و هم در حيات اجتماعي و روابط اجتماعي خود از نفوذ آنها تطهير شود و تحت ولايت جبهه حق قرار بگيرد.
اگر تهذيب را عبور از ظلمات باطل و ورود به جبهه حق و نورانيت بگيريد، اگر هجرت الي الله بگيريد، اگر هجرت از ولايت باطل و حق بگيريد، اگر اين را تهذيب معنا كنيد كه مناسك جدي اي هم دارد، اين تهذيب يكي از اركان عمده اش زيارت است.
مفهوم زیارت نامه معصومین
اين زيارت نامه هايي كه ما مي خوانيم بيان اين حقيقتي است كه اتفاق مي افتد. ممكن است در يك مراحلي خودآگاه نباشد در يك مراحلي هم خودگاه باشد. كسي كه زيارت مي رود اين عهد زيارت را در قالب زيارت نامه هايي كه بيان شده تكرار مي كند و سيري مي كند كه آن سير به معناي تجديد عهد توضيح داده مي شود. در واقع زيارت نامه ها بيان حال سالكي است كه وارد وادي زيارت شده، لذا اگر كسي بخواهد يك تصويري داشته باشد از مقاماتي كه يك زائر و سالك با زيارت سيدالشهداء دارد طي مي كند شايد بهتر باشد در زيارات مختلف مثل زيارت عاشورا، زيارت شب نيمه شعبان، زيارت شب قدر، زيارت عرفه و زيارت اربعين تامل كند که تامل در زيارت نامه ها منتهي مي شود به اين كه امتيازات و مواقف سلوكي آن زيارت درك شوند.
لذا خوب است در زيارت اربعين هم تاملی شود چرا که این زیارت نامه مبيّن اين است كه چه اتفاق خاصي در خصوص اين زيارت اربعين ممكن است حاصل شود. پس اين هم نكته ديگري كه تامل در آن خوب است. زيارت نامه هايي كه ما مي خوانيم و در مواقف خاص وارد شده شايد بيان اين باشد كه اين زيارت مي تواند اين مدارج سلوکی را براي انسان فراهم كند و حتي انسان مي تواند به خودآگاهي در اين سلوك هم برسد.
مناسک و جلوه هایی از زیارت اربعین
با توجه به اين نكات اگر بخواهیم وارد زيارت بشويم يكي از مناسكي كه براي زيارت سيدالشهداء عليه السلام تاكيد شده، با پاي پياده به زيارت رفتن است كما اينكه در حج هم همين طور است. اين پياده روي اگر فردی و به تنهايي انجام شود آثار و بركات دارد، وقتي جمعي هم مي شود آثار دارد.
در روایت است که اگر كسي در فرات غسل كند و بعد لباس طاهر بپوشد و به سمت حرم حرکت کند هر قدمي كه بر مي دارد برایش ثواب حج و عمره نوشته مي شود. پس بر مسئله پياده روي در زيارت سید الشهدا تاكيد ویژه ای شده است به طوری که هر قدمي كه انسان بر مي دارد حسنه اي برایش نوشته مي شود و سیئه ای از او برداشته می شود.
خود اين پياده روي پيداست يك سير باطني و سلوك به سمت امام است كه هر گامش يك آثار و بركاتي براي انسان و براي سير به امام دارد. انسان در اين پياده روي در هر قدم مي تواند به امام نزديك شود و سیر در وادي ولايت امام داشته باشد. به اندازه اي كه يك حج كامل و مقبول انسان را سير مي دهد در هر قدم مي شود در وادي ولايت امام سير كرد و به تهذيب نفس و رشد در تولي و تبري دست پيدا كرد.
نكته ديگري كه ما در روايات تاكيد بر آن را داريم ضيافت و محبت كردن نسبت به زائرين است که اين هم در زيارت اربعين جلوه كرده است. شما ببينید آنهايي كه مهمان دار ما هستند با نيت خالص و اخلاق كريمانه پذيرايي مي كنند که اين هم يك امتياز خاصي است.
زيارت اربعین، زیارت مشتاقين است، زيارتي است كه در آن مناسك پياده روي به سمت حرم امام اتفاق مي افتد، زيارتي است كه در آن پذيرايي از زائرين امام كه يكي از مناسك زيارت است اتفاق مي افتد، که همه این ها یک زاویه از موضوع است.
زاویه دیگر این زیارت، این است که در اربعین يك زيارت جمعي اتفاق مي افتد. شايد مجتمع ترين زيارتي كه ما داريم به لحاظ تحقق واقعي اش زيارت اربعين است. ممكن است كسي خيال كند اين تصادفاً اتفاق افتاده و اگر سرمايه گذاري روي زيارت نيمه شعبان هم بكنيم همین می شود. اما من گمانم اين است كه اين هدايت ها در دست ما نیست. بله حتماً يك تدبيري پشت سرش هست ولي آن تدبير ما نيست، يك تصادف نيست، تدبير است اما تدبير ما خيلي نيست. ممكن است به اصطلاح یک اقداماتي شده كه آن اقدامات هم بي تاثير نيست ولي آن مسير كلي هدايت تقريباً از فعل ما خارج است و يك هدايت باطني رفيع تري دارد حادثه را شكل مي دهد. لذا خيلي هم به راحتي شما نمي توانيد این حادثه را به عاشورا و حتي عرفه منتقل کنید گرچه آنها هم در جاي خودش زيارات مهمي هستند و تجمع فوق العاده اي هم درش اتفاق مي افتد اما اينكه ما بتوانيم تغيير بدهيم بعيد است. پس بنابراين زيارت اربعين زيارتي است كه امتيازات فوق العاده اي دارد.
اگر انسان زيارت فردي هم برود موجب يك نوع ارتباط با امام و نو شدن عهد با ایشان و رشد و تولي و تبری در او و تقرب الي الله می شود، پس اين مناسك طي مي شود ولي در زيارت اربعين با يك شيوه خاصي دارد این اتفاق مي افتد و تبديل به يك تعامل جمعي بين جامعه مومنين شده است. در اين تعامل جلوه اي از جامعه ايماني شكل گرفته كه در واقع یک نوع ايثار است. حتي در موضوع عبادت هم گاهي ايثار اتفاق مي افتد؛ شما در زيارت اربعين موكب دارانی می بینید كه در طول این مدت یک بار هم موفق به زيارت نمي شوند، با اينكه خود آن ها هم مشتاق به زيارت هستند ولي بستر را براي زيارت ديگران و رفاه زائرين انجام مي دهند و هيچ نقصي ندارند و به شكل كامل انجام مي دهند.
زیارت اربعین، مصداق زیارت کامل
بنابراين يك تجربه اي است از يك زيارت نسبتاً كامل، البته مراتب كامل تري هم مي تواند داشته باشد. زیارت اربعین یک زيارت كامل در شكل اجتماعي است كه اين زيارت كامل اجتماعي نياز به اين دارد كه يك عده اي بيايند و در پياده روي به سمت امام شركت كنند و به زيارت نائل شوند. در مسير زيارت يك نوع القاء تعينات را شما مي بينيد که این كاملاً واضح است، يعني ديگر عرب و عجم و قوميت ها و نژاد و امثال اينها خصوصيت هاي ظاهري همه الغاء مي شوند و همه هويت خودشان را به هويت زائر در اين سفر مي شناسند.
حركت ديگر هم این است که يك خدماتي براي زائرين اتفاق مي افتد بدون اينكه در اين خدمات طمع مادي باشد. اصلا زيارت همين است؛ يعني ممكن است يك موقعي در سفرهايي كه سياحت هم هستند يك خدماتي به زائرين داده شود و احياناً ممكن است آن خدمات هم به لحاظ ظاهري خدمات گسترده تري باشند ولي جنسش متفاوت است، آنها با انگيزه هاي اقتصادي براي جلب ثروت يك جاذبه هايي براي گردشگري درست مي كنند. گردشگري سير به طرف دنياست و آنها هم جاذبه هاي مادي برايشان درست مي كنند، آن تعاملي هم كه اتفاق مي افتد يك جلب ثروتي مي شود، درآمدي هم حاصل مي شود.
اما در اينجا اين طور نيست؛ عده اي مشتاق به امام حسين علیه السلام زيارت اشتياقي دارند، عده اي هم شوقا به امام حسين پذيرايي مي كنند. جنس خدمات هم از آن جنس نيست؛ فقط آني كه درش جلوه مي كند همان ضيافت امام حسين است كه به وسيله محبينش اتفاق مي افتد، اين است كه جاذبه ايجاد مي كند. ما مي توانيم با مطالعات و طرح هاي پژوهشي جدي از زواياي مختلفي اين حادثه را مورد دقت قرار بدهيم و آثار اجتماعي و تربيتي اش را در عرصه هاي مختلف به دست بياوريم و با مطالعات علمي حادثه عاشورا و حادثه اربعين را بسط بدهيم.
ترسیم فضای کلی در زیارت اربعین
ولي اجمالاً آن مقياس از فداكاري كه در زائرين است باعث می شود که آن ها تحمل سختي و خطر كنند، چون صحنه، صحنه خطر است. من گمانم اين است که این جزو اموري نيست كه تصادفاً پيش آمده باشد بلکه یک تدبير شاملي است.
الان شما فضا را مي بينيد؛ فضاي واقعي اين است كه يك عده اي مشتاق به امام حسين مي آيند و سختي ها را هم مي دانند، يك جاذبه اي در راه هست ولی همراه با مخاطره که آن ها این خطر را مي خرند، از آن طرف هم يك عده اي همه ظرفيت هاي موجود خودشان را به كار مي گيرند و شوقاً از سر محبت خدمات مي دهند براي اينكه اين واقعه اتفاق بيفتد. حاصلش هم يك نوع تجربه خاصي است كه اين تجربه را خوب است ما بسط بدهيم و از ديگران هم تقاضا كنيم اين تجربه را ببينند چرا که هم مهمان ها مهمانان ويژه اي هستند و با تحمل محروميت و امثال اينها مي آيند و هم پذيرايي كننده ها، جنس خاصي از جامعه مومنين با روابط خاص شكل مي گيرد و امنيت خاصی هم درش اتفاق مي افتد.
همين امنيتی که در اربعین است ممکن است در كشور عراق و در موضوعات ديگر اتفاق نيفتد، آني كه ما در عصر ظهور داريم گاهي يك خانم تشت طلا در سرش بگذارد از اين كشور به آن كشور اسلامي برود و هيچ خطري آن را تهديد نكند شما به يك معنايي در فضاي اربعين مي بينيد. يعني فضاي اربعين امنيت ناشي از يك روابط اخلاقي خاصي است كه ناشي از تعلق به امام است. يعني همين جريان تولي و تبري تبديل مي شود به يك روابط اجتماعي خاص كه اين روابط اجتماعي خاص روابط امن است. روابطي است كه درش فداكاري و ايثار و محبت است، روابطي است كه درش اعتماد رشد مي كند و همه چيز بر مدار تقوا شكل مي گيرد.
طبيعتاً ما بايد كمك كنيم به اينكه اين روابط رشد كند و اين هم از دو طرف است، هم اوصاف آن كساني كه پذيرايي مي كنند مي تواند رشد پيدا كند و هم كساني كه به عنوان زائر و مهمان وارد مي شوند. پس باید اوصافي كه در آن ها هست رشد بكند و اخلاقشان عميق تر و دقيق تر و لطيف تر بشود، در هر دو طرف هم اين امر ممكن است و بايد برنامه ريزي بشود.
يك نكته كوتاهي هم من اشاره مي كنم که خوب است به آن دقت كنيم. بي ترديد بسط و گسترش اين تجربه اي كه جامعه مومنين دارند كه مي تواند تبديل شود به يك تجربه عمومي براي دنياي اسلام، دشمنانی هم دارد که آن ها هم تدبير مي كنند براي شيطنت تا این رشد واقع نشود چرا که دستگاه، دستگاه ابليس است. ما بايد تلاش كنيم كه جلوي این آسيب ها را هم بگيريم. بخشي از این آسيب ها اين است كه اين ائتلافي كه حول امام مي خواهد شكل بگيرد با ايجاد يك انگيزه هاي غير الهي به اصطلاح جلوي رشدش گرفته مي شود، مثل انگيزه هاي قومي و نژادي، ايجاد حسد و ايجاد رقابت هاي مادي که اگر تبديل به این ها شد جلوي رشدش گرفته مي شود. ما بايد مواظب باشيم که اين اتفاق نيفتد.
وظیفه ما برای بسط و گسترش این حادثه عظیم
از جمله كارهايي كه مي شود كرد اين است كه كمك كنيم به مردم بزرگوار عراق به عنوان مهمان دار ولي اين كمك به معني رقابت نباشد. يعني تحت برنامه ريزي و مديريت آن ها هدايتی اتفاق بيفتد يعني همان طور كه آنها صاحب خانه هاي خوبي هستند ما هم مهمان هاي خوبي باشيم و در پذيرايي مهمان ها به آنها كمك كنيم ولی محور آنها باشند. يكي از چيزهايي كه مي تواند این رفتار را تبديل كند به رقابت این است که شما برويد و در كاري كه آنها انجام مي دهند رقيب شان بشويد. آنها دارند به زائرين امام حسين خدمت مي دهند و گاهي خودشان هم رقابت همديگر را تحمل نمي كنند، ما هم نبايد اين كار را بكنيم.
يكي از اقداماتي كه عاجل و فوري است اين است كه ما در مهمان داري به آنها كمك كنيم، چون آنها ممكن است مقدوراتشان محدود باشد، امكاناتشان محدود باشد و يك خلأ هايي در خدمت هایشان باشد، ما آن خلأ را پر كنيم و جبران ضعف و امكاناتشان را كنيم اما در كنار آنها به آنها كمك كنيم تا در پذيرايي موفق باشند. اگر ما اين كار را كرديم همان طوري كه آنها پذيرايي شان و مهمان داري شان و ضيافتشان ضيافتي است كه جاذبه پيدا مي كند، ما هم مهمان بودنمان براي آنها جاذبه پيدا مي كند. يعني مهماني كه در مديريت صاحب خانه دخالت نمي كند و كمك مي كند با مديريت همان صاحب خانه كه اين ضعف ها جبران مي شود، برای آن ها خوشایند است. مردم عراق نبايد احساس كنند كه ما داريم مديريت مي كنيم صحنه ضيافت را، بايد احساس كنند که ما خدمات مي دهيم به عنوان مهمان كه آنها بهتر بتوانند ضيافت نسبت به سيدالشهداء بكنند.
ممکن نبودن تسری تعاملات اربعین به سایر زمان ها
سوال:
به مصاديق و مولفه هاي جامعه ولايي كه متجلي مي شود در پياده روي اربعين اشاره فرموديد، من مي خواهم ببينم كه اصلاً شدني هست و به صلاح هست و اگر شدني هست و به صلاح است چه راهكارهايي وجود دارد براي اينكه این تعامل تسری و ادامه پيدا كند در زندگي مومنين؟! مثلاً در پياده روي اربعين بعد از روز اربعين خيلي از اين تعامل ها متفاوت مي شود!
جواب:
من دو سه نكته را در جواب بگويم، يك نكته اين كه بعضي از امور خيلي برنامه ريزي اش در اختيار ما نيست، نمي گويم نمي شود برنامه ريزي كرد يعني اتفاقاتي كه مي افتد مقياس برنامه ريزي اش متفاوت است. بعضي از برنامه ريزي ها يك افق فراتر از دست ماست، مثل اينكه من به ذهنم مي آمد كه شايد از روايات هم مي شود استفاده كنيم آن تحول باطني كه در دهه اول عاشورا اتفاق مي افتد شما نمي توانيم خيلي بسط بدهيد. اگر همه با هم تصميم بگيرند كه ما از دهه اول برويم و دهه دوم عزاداري كنيم اين که يك تصادف نبوده، يا حتي صرفاً يك انباشت تجربه هاي تاريخي و اجتماعي ما نبوده تا ما بتوانیم از نو شروع كنيم و اين ذخيره تاريخي اجتماعي را در يك مدار ديگري قرار بدهيم و از بعد عاشورا اين كار را انجام بدهيم!
اين خيلي دست ما نيست و یک سری امور باطنی است در عالم، مثل اينكه شما بخواهید ماه های حرام را جابه جا کنید. ما نمي توانيم بگوييم به جاي ماه رجب، ماه شعبان بشود ماه حرام، چرا که يك وقايع باطني تري هم اتفاق مي افتد كه تدبيرش در اختيار ما نيست.
پس يك بحث اين است كه اين اتفاقاتي كه در اربعين مي افتد بعضي هايش يك تصرفات از عالم بالاست كه اگر بخواهد بسط در آن مقياس پيدا شود آن تصرفات باید بسط پيدا كند. ممكن هم هست در يك دوراني این ها اتفاق بيفتد ولي فعلاً يك بخشي اش از دست ما خارج است.
يك بخشي اش که قابل برنامه ريزي است این است كه خود اين حادثه اولاً به بهترين شكل واقع بشود و ثانیا آثار تربيتي اش با برنامه ريزي منتقل شود كما اينكه به نسبت اين اتفاق مي افتد. يعني همين طوري كه سفرهاي مادي و گردشگري هاي مادي بستر انتقال فرهنگ مادي و اخلاق مادي مي شود و جامعه را به سمت زندگي مادي تغيير مي دهد، زيارت هم قهراً بستر گسترش فرهنگ الهي در جامعه مي شود؛ يعني بخواهيد یا نخواهيد اين آثار خودش را مي گذارد و ما مي توانيم در بسط اين آثار و در بهتر شدن انتقال اين آثار تدبير كنيم.
ما می توانیم در ايجاد همدلي كلي بين امت ايماني، امت مومنين، امتي كه حول اهل بيت حركت مي كنند بلكه امت اسلامي و بلكه موحدين عالم تدبير كنيم تا اين، بسترِ گسترشِ آثارِ عاشورا باشد، اين قابل تدبير است، ولي خيال نكنيد ما مي توانيم كاري بكنيم كه مثلاً همان فضايي كه در اربعين پيدا مي شود تا آخر سال به همان كيفيت باقي بماند! آنها بخشي اش در يك مقياس هاي بالاتر است، مثل اينكه شما نمي توانيد کاری کنید که هیجان دهه محرم هميشه باشد مگر از بالا تصرف شود.
شما مي توانيد كاري كنيد كه آثار اين يك دهه در طول سال محفوظ بماند و كمتر در معرض دستبرد قرار بگيرد. همان طور كه فرد در حوزه خصوصي خودش مي تواند كاري كند که آن آثاري كه در عاشورا و زيارت امام پيدا مي شود را محفوظ نگه دارد.
در روايت داريم اگر اين كار را مي كرديد و اين آثار را حفظ مي كرديد ملائكه با شما مصافحه مي كردند، روی آب راه مي رفتيد و عالم تان را عوض مي كرديد، يعني ادامه آن آثاري كه در محضر امام به دست مي آيد عالم و آدم را در تقرب به امام عوض مي كند و او را وارد عالم ملكوت مي کند. انسان مي تواند يك تدبيري كند كه آثار اجتماعي اين زيارت محفوظ باشد.
همان طور كه در غفلت فردي و عدم محاسبه و مراقبه فردي آثار را از بين مي برد اينجا هم اگر برنامه ريزي اجتماعي از فرداي زيارت، متعارض با زيارت بود آثار زيارت را از بين مي برد. ما مي توانيم يك تدبيري كنيم كه برنامه ريزي اجتماعي جامعه مومنين متناسب با فضاي زيارت باشد تا آن آثار زيارت محفوظ بماند. مي توانيم دائم تداركاتي داشته باشيم كه آن تكرارها، آن آثار را از نو احياء بكند.
بنابراين يك نكته مهم اين است كه ما همين طوري كه در عرصه خصوصي زندگي زندگي شخصي خودمان بايد براي حفظ آثاري كه در سير معنوي خودمان به دست آورديم مراقبه كنيم كه البته خود این مراقبه گاهي از به دست آوردن آن اثر دشوارتر است، در حیات اجتماعي هم همين طور، اين يك نكته.
در بسط اثر این حادثه هم ما مي توانيم تدابيري كنيم تا غير از آن كه به طور قهري آثار زيارت به عرصه اجتماعي منتقل مي شود، با برنامه ریزی ما این آثار در عرصه هاي مختلف گسترش پیدا کند. من الان نمي گويم چه تدبير خاصي، مي گويم مي شود مطالعه و تحقيق كرد براي اينكه اين حادثه در عرصه هاي ديگر اجتماعي بسط پيدا كند. البته اين برنامه ريزي سطحي و ساده هم نبايد باشد و با چهار تذكر كلي درست نمي شود! پس ايجاد يك جامعه بر محور زيارت يك الزاماتي دارد كه در آن الزامات بايد دقت کافی را بكنيم، به همان اندازه كه سطحي برخورد كنيم نتايجش هم سطحي خواهد بود. من پيشنهاد مطالعات دقيق مي دهم براي اينكه چگونه آثار زيارت به عرصه هاي مختلف منتقل شود و چگونه آثار زيارت محفوظ بماند و در برنامه ريزي هاي ديگر اجتماعي از بين نرود.
پس بسط این موضوع نیاز به مطالعات علمي جدي دارد. منظور از مطالعات علمی هم مجموعه اي از مطالعات تجربي ميداني، مطالعات در عرصه منابع ديني و مطالعات فقهي است و اگر مجموعه اين مطالعات اتفاق افتاد به شما كمك مي كند كه فضاي اربعين را در جامعه شيعه بسط بدهيد تا به يك فضاي اثر گذار براي حركت به عصر ظهور تبدیل شود. في الجمله اين زيارت ظرفيت بزرگي دارد كه اين ظرفيت استصحال نشده است و براي اينكه در عرصه هاي مختلف استصحال شود نياز به مطالعات عميق ديني و مطالعات علمي است.
تاثیر زیارت در انتقال فرهنگ
سوال:
اثرات اين حضور و اين زيارت و ابهت این اجتماع حول امام بر جريان باطل چقدر است؟
پاسخ:
همان طور كه جريان گردشگري منتهي به توسعه مي شود و بعضي از جاذبه هاي گردشگري جاذبه هايي هستند كه فرهنگ ملت ها را تغيير مي دهند، يعني موجب ارتقاي فرهنگ بين ملت ها مي شوند و اعضاي كل بين الملل را تحت تاثير قرار مي دهند، جاذبه های زیارت اربعین هم می تواند بستری برای توسعه فرهنگ دینی بشر شود.
غرب همين كار را كرده است، آن ها از طريق گسترش صنعت گردشگري فرهنگ خودشان را منتقل كرده و بعد فرهنگ سبك زندگي را درست كرده اند. مگر در يكي دو قرني كه تعامل بين دنياي اسلام و غرب جدي شده يكي از مهمترين بسترها براي انتقال فرهنگ غرب و بعد انتقال سبك زندگي و انتقال حتي ساختارهاي كلان تمدن غرب در دنياي اسلام از طريق گردشگري و توريسم نبوده است؟! مگر در آغاز تعامل جدي ما با غرب در دوران مثلاً قاجاريه، مسافرت هاي همين روشنفكرها و درباريان نبوده كه بستر انتقال فرهنگ شده است؟! مگر حتي همین مهاجرت هاي علمي بستر انتقال فرهنگ غرب و تسلط غرب بر آن نبوده است؟!
پس يك سلسله مهاجرت ها هستند كه ظرفيت شان ظرفيت جامعه سازي و تغيير سبك زندگي در مقياس جامعه جهاني است. اگر ما روی اربعين كار كنيم مي تواند بستري براي احياء سبك ديگري از زندگي باشد و لذا كاملاً براي من روشن است که زيارت اربعين يك رفتار كاملاً ضد توسعه غربي است و مقياس تاثيرش هم بيش از مقياس ملي است. تاثیر زیارت اربعین در مقياس يك امت است، حتي در مقياس جامعه جهاني است، يعني می شود بر محور زیارت جامعه سازي و امت سازي کرد و بر ساير امت ها اثر گذاشت و مسير حركت را تغيير داد. لذا دشمن هم رويش حساس است و برای از بین بردنش برنامه ریزی می کند.
سوال:
چون از دانشگاه امام صادق مزاحم شما شديم، سوال آخر من راجع به مرحوم حضرت آيت الله مهدوي و ويژگي ها و شخصیتشان است.
پاسخ
: البته که بايد در مورد ایشان صحبت كرد تا در حق شخصيت ايشان ظلم نشود. اما اجمالا آنچه كه من مي دانم تراز يك مجتهد سياستمدار روشنفكر؛ روشنفكري به معناي صحيح اش يعني كسي كه آينده نگر است متعلق به آينده است براي آينده ها فكر و تدبير مي كند يكي از نمودهاي تدبير روشنفكرانه است. ايشان ايماني روشن فكر، ايماني نه روشن فكر منفعل در مقابل غرب، روشن فكر فعال؛ همين تاسيس دانشگاه امام صادق علیه السلام با رويكردي بود كه ايشان داشته است؛ الان آرام آرام اين رويكرد داره به نتايج خوبي مي رسد و ضمن حركت هم دائماً کار را بهينه مي كردند، سعي مي كردند كه كارآمدتر و روزآمدترش كنند نسبت به هدف و حل معضلات جامعه اسلامي و حكومت ديني.
بنابراين من معدل بحثي كه راجع به ايشان مي توانم بگويم اين است حداقل ايشان يك مجتهد است عادل است سياست مدار است فعال در حوزه سياست و سياست معطوف به دين و روشنفكري كه در حركت اجتماعي معطوف به آينده ها فكر مي كند و تدبير مي كند و دنبال ايجاد بسترها براي يك حركت اجتماعي به سمت آينده و افق هاي آينده است ايشان را در اين مقياس مي بينم كه حالا بيشتر بحث مي كنيم.
*****
آیات و روایات بحث:
۱-
اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا وَ أَيَّامِ حَيَاتِي بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوَالاةِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ عَلَيْهِ وَ
– مصباح المتهجد، ج۲، ص۷۷۲