نسخه آزمایشی
سه شنبه, 29 اسفند 1402 - Tue, 19 Mar 2024

جلسه سوم صفر ثارالله / بررسي معناي شفاعت و جايگاه آن در سير توحيدي سالك

آن چه پيش رو داريد چكيده سخنراني حجت الاسلام و المسلمين ميرباقري در شب بیست و یکم ماه صفر 92 می باشد که در هیأت ثارالله قم واقع در حسینه مرحوم آیت الله عظمی مرعشی برگزار شده است. در اين جلسه ايشان با اشاره به بحث مهم شفاعت و جایگاه آن در عالم و اینکه شفاعت حقیقتی است که در عالم جاری است بیان می کنند که سیر در مقامات بندگی به شفاعت ذوات مقدسه است و بدون آنها بندگی در عالم واقع نمی شود. در انتها نیز در همین راستا به سوره انسان اشاره و بحث را در آن سوره پیگیری می کنند.

چيستي حقيقت شفاعت/ شفاعت، حقيقت جاري در عالم دنيا و آخرت

حقيقت شفاعت نبي اكرم و اهل بيت ايشان، يك حقيقت جاري در عالم است و اختصاص به زمان خروج از اين دنيا و يا عالم آخرت ندارد. اين شفاعت براي رفع حجب و موانع بندگي ما، كار ساز است و سير در توحيد را براي ما ممكن مي سازد. حقيقت اين شفاعت و دستگيري، از طريق عبادت نبي اكرم و اهل بيت عليهم السلام واقع مي شود. يعني اگر عبادت ايشان نبود؛ درك برخي از مقامات توحيدي براي ما و حتي انبياي بزرگ الهي ممكن نبود.

اين حديث نوراني كه «لولا نا ما عرف الله» چند معنا مي تواند داشته باشد. يك معناي آن كه در برخي از روايات هم بدان اشاره شده؛ اين است كه تنها اين ذوات مقدس به معرفت حقيقي نائل شده اند. چنان كه رسول خدا خطاب به امير مؤمنان فرمودند: «جز من و تو كسي خدا را نشناخت.»  

اما معناي ديگري كه اين حديث مي تواند داشته باشد اين است كه عبادت آن ها موانع بندگي را برداشته و راه را براي عبادت ساير مخلوقات گشوده است. اين معنا، همان حقيقت «عسي ان يبعثك ربك مقاما محمودا»(اسراء/79) است. اگر انسان در مقامي قرار گرفت كه شفاعت ايشان، شامل حال او شد؛ در حقيقت، نور عبادت امام و آثار اين عبادت در او ظاهر شده است و با اين نور، حقيقت ايمان به انسان منتقل شده است. چنان كه در قرآن كريم نيز كلمه ايمان، به امام تفسير شده است. آن چه از ايمان در قلوب مؤمنين محقق مي شود؛ شعاعي از آن وجودات مقدس است كه در قلب مؤمن تنزل پيدا كرده است و از همين رو امام، عروه وثقي است، يعني رشته بي پايان متصلي است كه انفصال ندارد. مشكات حقيقي، قلب مقدس نبي مكرم اسلام است كه كانون نور است و آن چه بيرون از اين مشكات است؛ ظلماني است، مگر آن كه از اين مركز نور، نورانيتي را دريافت كرده باشد. اگر در روايات گفته شده مؤمن، با نور خدا مي بيند و يا تحول حال او در پنج نور است به اين دليل است كه خلقت مؤمن از شعاع نور معصوم است و امام با حقيقت خودش در قلب مؤمن مي تابد و او را نوراني مي كند. اگر امام در قلب مؤمن طلوع كرد؛ قلب مؤمن سرچشمه طهارت، حيات و نورانيت مي شود. معناي دوم  شفاعت نيز، ناظر به همين حقيقت است.

عدم امكان سير در مقامات توحيدي بدون وساطت و دستگيري معصوم

تنها ظرف پيامبر خدا است كه مي تواند اين انوار را بي حجاب دريافت كند؛ اما غير معصوم، اين انوار را با وساطت معصوم دريافت مي كند. اگر كسي عبد شد؛ اين انوار در او تجلي مي كند و تجلي اين انوار، همان تحقق معرفت، محبت و ايمان است. عبادات ما تنها آمادگي ظهور اين نور را ايجاد مي كند. حقيقت عبادت، قائم به عبادت امام است؛ يعني بدون نماز امام، نمازي نيست. كسي كه بدون عاشورا، نماز مي خواند؛ آن چه مي خواند نماز نيست. از اين جنس نماز ها را شيطان نيز خوانده است . دو ركعت نماز او چهار هزار سال طول كشيد.

عبادت همه مخلوقات، انوار عبادت امام است كه در سايرين پرتو افشاني مي كند. هر سالكي كه در راه خدا قدم بر مي دارد؛ امام از خودش براي او سرمايه گذاري مي كند. امام براي تك تك افراد به گونه اي برنامه دارد كه گويا غير از آن فرد، در عالم مؤمني ديگري نيست. احدي از افق مشاهده امام خارج نيست. امام شاهد ظاهر و باطن همه افراد است و وقتي عيبي مي بيند تلاش مي كند تا آن را برطرف نمايد. ما همان طور كه مستغني از خداي متعال نيستيم؛ مستغني از امام و شفاعت او نيز نمي شويم. كسي كه گمان كند به جايي مي رسد كه بي نياز از شفاعت امام مي شود؛ دچار توهم است. انبياي اولوالعزم هم، بي نياز از شفاعت اين ذوات مقدس نيستند. چنان كه در مورد جناب ابراهيم خليل نقل شده، علت مقام خلت ايشان كثرت صلو ات بر پيامبر و آل ايشان مي باشد. يعني جناب ابراهيم با تواضع و خشوع در مقابل حقيقت مقامات معصوم عليهم السلام، به خلت نائل شده است. باطن مقام شفاعت امام، رأفت و رحمت است. چنان كه امام جامع همه رحمت هاي عالم است. و اين رحمت ها و رأفت هاي او، نسبت به آحاد افراد، جاري است.

تبيين جريان شفاعت نبي اكرم و ائمه عليهم السلام در سوره انسان

سوره هل أتي بيان شفاعت نبي اكرم، نسبت به همه ابرار است. عباد الله (كه در اين سوره به ائمه اطهار عليهم السلام تفسير مي شود) از مسكنت، يتيمي و اسيري شيعيان دستگيري مي نمايند. ابرار كساني اند كه هدايت امام را پذيرفته اند. عباد الله، چشمه هاي رزق هاي بهشتي را مي جوشانند و از اين نعمتها به ابرار مي خورانند. اين نعمت ها هرچند ظاهرش نعمت هاي خوردني و نوشيدني است؛ اما لذات نعمت هاي بهشتي فراتر از اين است. باطن اين نعمت ها همان معارف و درجات معصومين است و امام، خود متكفل سير ابرار، در درجات بهشت مي شود.