نسخه آزمایشی
جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri, 26 Apr 2024

جلسه پنجم شبهاي ماه رمضان حرم رضوي/ فضیلت دعا و شرایط و موانع استجابت دعا/ تهذیب نیازها با دعا

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 1 تیر ماه 96 است که به مناسبت ماه مبارک رمضان در حرم مطهر امام رضا علیه السلام ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ دعا افضل عبادات و روح و مغز عبادت است، یعنی کسی که به دعا برسد به عبادت رسیده است. خدای متعال فرموده دعا کنید تا من اجابت کنم، بعد هم فرموده اگر نخواهید در خانه خدا بیایید و اعلام فقر کنید، این استکبار بر خداست؛ البته خدای متعال در مقابل دعا کردن وعده اجابت داده است. منتها چند نکته است؛ نکته اول این است که باید دعا محقق بشود، یعنی باید از دیگران مأیوس بشوید. دومین نکته هم این است که باید امیدوار به خدای متعال باشید. سومین نکته هم این است که خیلی وقتها که ما دعاهایمان مستجاب نمی شود چون به لوازم دعا ملتزم نیستیم. پس اگر ما دعا را با شرایطش انجام دهیم حتما مستجاب می شود، منتها اجابت دعا هم انواعی دارد. خیلی وقتها اجابت می شود اما شکلش فرق می کند، مثل اجابت دعای مادر حضرت مریم. خیلی وقتها هم اجابتش به تأخیر می افتد، حتی گاهی اوقات اجابت ما می افتد به عالم آخرت، ولی حتما به ما می دهند. نکته دیگر این است که یک سلسله نیازها باید حذف بشود و یک سلسله نیازهای دیگر باید در انسان ایجاد بشود که ما از آن غافلیم.

دعا، افضل عبادات انسان

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . آخرین شب جمعه ماه مبارک رمضان فرصت استثنایی برای دعا کردن و درخواست در خانه خدای متعال است. من هم امروز بحث گذشته مان را نادیده می گیرم و چند جمله ای راجع به دعا کردن خدمتتان تقدیم می کنم. نکته اول اینکه دعا جزء افضل عبادات است. یعنی خود دعا کردن و اعلام فقر به درگاه خدای متعال و اینکه بنده خودش را در مقامی قرار بدهد که نیازهای خودش را با خدای متعال در میان بگذارد و از کرم و جود و مغفرت او درخواست کند، افضل عبادات است. لذا در روایات ما است که «الدُّعَاءُ مُخُّ الْعِبَادَةِ»(1)، روح و مغز عبادت دعا کردن است، یعنی کسی که به دعا برسد به عبادت رسیده است.

در قرآن هم خدای متعال دستور به دعا می دهد و می فرماید: «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»(بقره/186)، اگر بندگان من درباره من از تو که پیامبر ما هستی سوال کردند، به آنها بگو من به شما نزدیک هستم. «أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان»  پس اگر کسی از من بخواهد من حتما اجابت می کنم. خدای متعال می فرماید من در قرب شما هستم و بعد می فرماید حالا که من در قرب شما هستم شما می توانید دعا کنید. پس خدای متعال دور نیست که ما نتوانیم دعا کنیم و از او بخواهیم، بلکه به ما نزدیک است و هر وقت بخواهیم می توانیم با او خلوت کنیم.

در دعای ابوحمزه آمده است که «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أُنَادِيهِ كُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِي » خدایی را حمد می کنم که به من اجازه داده تا او را بخوانم، «وَ أَخْلُو بِهِ حَيْثُ شِئْتُ لِسِرِّي » پس هر کجا بخواهم و هر طور بخواهم می توانم با او خلوت کنم. این خدای متعال در قرب ماست، لذا دعا کردن برای ما ممکن شده است و به ما اجازه دعا داده اند. در واقع اگر ما از خدای متعال دور بودیم امکان دعا کردن برای ما نبود.

علی ای حال نکته مهم این است که خود دعا کردن جزء افضل عبادات است. در یک روایتی که به نظرم در جمال الاسبوع مرحوم سید بن طاووس دیدم و گمان می کنم مرحوم شیخ حر هم در وسائل الشیعه آن را نقل کرده اند، آمده که به امام صادق علیه السلام عرض کرد: آقا دو نفر با هم دیگر مشغول نماز شدند. هر دو هم نمازشان طولانی بود، ولی یکی در نماز بیشتر دعا خوانده و قنوت طولانی داشته، نماز کدام یک افضل است؟ امام اول ابا کردند که جواب دهند اما بعد از اصرار شخص فرمودند: آنکه بیشتر در نمازش دعا کرده است.

مرحوم آیت الله العظمی بهجت نقل کردند که استاد ما می فرمود: در زمان ما شصت هفتاد نفر شبها در حرم امیرالمومنین در قنوتشان دعای ابوحمزه را از حفظ می خواندند. حتی من در احوالات یکی از بزرگان و مراجع خطه فارس دیدم که پیرمردها می گفتند ایشان وقتی شب از نیمه می گذشت می آمد در این مجلس و هر سی شب ماه رمضان مشغول به نافله شب می شد و در قنوت نماز وترش ایستاده سه ساعت مثل باران اشک می ریخت و از حفظ ابوحمزه را می خواند.

حالا اینجا هم شخص به حضرت عرض کرد: دو نفر با هم مشغول نماز شدند و نمازشان هم طولانی است، یکی بیشتر دعا خوانده و یکی بیشتر قرآن، کدام یکی از این دو تا بهتر است و حضرت فرمودند آنی که دعایش طولانی تر بوده نمازش افضل است. با این که می دانید قرآن هر حرفش حسنه به حساب می آید. فرمود: هر حرف قرآن اگر نماز نشسته باشد پنجاه حسنه و اگر ایستاده باشد صد حسنه دارد.

همانطور که می دانید در نمازهای مستحب می شود آدم چند تا سوره پشت سر هم بخواند و حتی می تواند جزئی از یک سوره را بخواند. در نمازهای واجب طبق فتوای فقهای شیعه باید یک سوره کامل خوانده بشود نه بیشتر و نه کمتر، ولی در نمازهای مستحب اینطوری نیست. لذا اگر بنا را بر این بگذاریم که اگر بشود قرآنی را که ختم می کنیم در نمازهای مستحب به جای سوره بخوانیم، خیلی خوب است. علی ای حال قرآن در نماز اینقدر فضیلت دارد و هر حرفش صد حسنه است، اما در عین حال حضرت در آن روایت فرمودند کسی که بیشتر دعا خوانده ثوابش بیشتر است از آن کسی که قرآن بیشتر خوانده است.

پس دعا جزء افضل عبادات است. «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِين »(غافر/60)، خدای متعال فرموده دعا کنید تا من اجابت می کنم، بعد هم فرموده اگر نخواهید در خانه خدا بیایید و اعلام فقر کنید، این استکبار بر خداست. پس آنهایی که دعا نمی کنند کانه اعراض می کنند و خودشان را بی نیاز دانسته و یک حالت استکبار دارند. پس اینها با خاری داخل جهنم می شوند. «إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِين»، پس  فقط دعا خودش عبادت نیست بلکه خدای متعال ترکش را استکبار بر خود به حساب آورده که موجب این می شود که انسان جهنمی شده و با خاری و ذلت وارد جهنم شود.

شرط اجابت دعای انسان

نکته دیگر این است که همینطوری که آیاتش را خواندم خدای متعال وعده اجابت داده است «ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»، «وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان » و وعده خدای متعال تخلف ندارد. پس حتما دعا کنید و بدانید دست خالی بر نمی گردید. منتها چند نکته هست نکته اول این است که باید دعا محقق بشود. خیلی وقتها ما دعا نمی کنیم، یعنی می گوییم حالا خواسته مان را بگوییم شاید یک خدایی بود! ما که در هر خانه ای را زدیم بگذار این خانه هم در بزنیم، شاید کسی اینجا بود و جواب ما را داد! اما بدانید این دعا نیست.

حضرت فرمودند که اگر می خواهید مستجاب الدعوه بشوید اول باید از دیگران مأیوس بشوید. آدمی که انتهای نگاه و ته دلش گرم به دیگران است بعد هم در خانه خدا به حسب ظاهر دعا می کند این دعا که محقق نمی شود. پس اول باید از دیگران مأیوس بشوید چرا که هیچ مخلوقی برای ما کاری انجام نمی دهد، نه می تواند انجام بدهد و نه انجام می دهد، مطمئن باشید! اگر می بینید مخلوقات هم جواب ما را می دهند در واقع خدای متعال جواب می دهد والا آنها با ما کاری ندارند. حتی اگر شما سلام می کنید و رفیقتان به شما علیک می گوید این علیک جواب خدای متعال است والا رفیق شما با شما چه کار دارد! همین فرد روز قیامت از دور که شما را می بیند راهش را کج می کند «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخيه »(عبس/34) که مبادا راهش به شما بیافتد.

دومین نکته هم این است که باید امیدوار به خدای متعال باشید. اگر این دو در قلب انسان نباشد دعا محقق نمی شود . آدمی که ته دلش اعتماد به دیگران دارد این از خدا نمی خواهد بلکه مزاح می کند. می گوید طبیب هست و نسخه می نویسد و خوب می شویم، بعد هم می گوید خدایا من را شفا بده! این دیگر دعا نیست بلکه شوخی است. اگر همه امیدش به این بود که خدای متعال شفا می دهد یک موقع به وسیله طبیب یک موقع هم از راه دیگری، این می تواند دعا کند. بنابراین خیلی وقتها دعا محقق نمی شود.

گاهی من عرض کردم که سنگ مفت گنجشک هم مفت، حالا می زنیم یک دفعه دیدی خورد، یک دفعه دیدی کسی بود و شنید! این دعا نیست. دعا وقتی است که آدم یقین کند خدای متعال حاضر است، می شنود و اجابت می کند. یعنی هم می تواند، هم می شنود، هم می خواهد و هم اجابت می کند، آن وقت است که دعا محقق می شود.

انواع اجابت شدن دعا

منتها اجابت هم اقسامی دارد. گاهی اوقات اجابت به تأخیر می افتد تا زمانش برسد. مطلبی که می خواهید پخته نشده و وقتش فرا نرسیده اما به وقتش به شما می دهند. در قرآن است که موسای کلیم دعا کرد و خداوند به او فرمودند: «قَدْ أُجيبَتْ  دَعْوَتُكُما فَاسْتَقيما»(یونس/89)، دعای شما برای پیروزی و نصرت بر فرعون ظاهرا مستجاب شده ولی باید استقامت کنید و این زمان می برد. این زمان چهل سال طول کشید ولی اجابت شد! لذا وقتی دعا می کنید عجله در اجابت نکنید. دعا اجابت می شود منتها ممکن است زمان ببرد تا آن چیزی که شما می خواهید بهتان برسد.

نکته دیگر این است که گاهی اوقات دعا اجابت می شود منتها شکل اجابت دعا با آنی که شما فکر می کنید متفاوت است. یعنی آنطوری که شما می خواهید این دعا قابل اجابت نیست. در باب مادر حضرت مریم، نقل شده که ایشان وقتی باردار شد به خدای متعال عرضه داشت «رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما في  بَطْني  مُحَرَّراً»(آل عمران/35) ، خدایا این فرزندی که من در رحم دارم را نذر کردم که خادم مسجد باشد، یعنی خیال می کرد که خدای متعال فرزند پسر به او می دهد برای همین می خواست خادم مسجد باشد. قرآن می فرماید که ما از او قبول کردیم، ولی وقتی این فرزند به دنیا آمد دید این فرزند دختر است. پس عرضه داشت خدایا من پسر می خواستم که خادم مسجد باشد اما دختر شد.

تعبیر این است که خدای متعال فرمود: «وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى »(آل عمران/36)؛ بعضی ها اینطوری معنا کردند که این دختر با آن پسری که شما می گویید خیلی فرق دارد، ما یک گنجی به تو دادیم. پس دعایش مستجاب شد، چرا که او یک خادم مسجد می خواست اما خدای متعال حضرت مریم که مادر عیسای مسیح بود را به او داد. چون خوب با خدا معامله کرده بود «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ»(آل عمران/37)، حسن خدای متعال را قبول کرد، «وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً» و خوب این بذر را رویانید. بعد در دامن حضرت مریم خدای متعال عیسای مسیح را گذاشت.

خدای متعال دعایش را اجابت کرد. او یک خادم مسجد می خواست اما خداوند یک پیامبر اولوالعزم در نسلش گذاشت، منتها خودش قابل نبود که مستقیم حضرت عیسی را به او بدهند. پس او در دامن حضرت مریم باید پرورش کند. «وَ الَّتي  أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فيها مِنْ رُوحِنا»(انبیا/91)، آن طهارت نفس حضرت مریم را می خواست که بتواند دامنی باشد که در آن عیسای مسیح پرورش پیدا کند. خدای متعال این دعا را برایش اجابت کرد ولی به شکل دیگری که خیلی بهتر از آنی که خودش تصور می کرد بود. پس خیلی وقتها خواسته های ما در قالب های بسیار زیباتر از آن چه خودمان می خواهیم اجابت می شود. یعنی شکلش شکل بسیار بهتر و معقول تر از آنی است که ما خودمان تقاضا می کردیم. خودتان در زندگی هایتان این را دنبال کنید و لطف خدا را پیدا می کنید.

عوامل اجابت نشدن دعا

یک وقت هایی هم هست علت این که دعا مستجاب نمی شود این است که ما به لوازم دعا ملتزم نیستیم. مثل اینکه آدم از ته دل می گوید خدایا به من شهادت بده، اما بعد قید می کند که هشتاد سال به او عمر بدهد! اگر شهادت می خواهی دیگر با خدا نباید قید کنی حالا هشتاد سال هم عمر کنم. یعنی وقتی آدم به خودش مراجعه می کند می بیند فقط به زبان می گوید شهادت می خواهد ولی الان اگر بخواهند به او بدهند طالبش نیست! چون لوازم دارد و سخت است. شاید برای شما کثیرا اتفاق افتاده که دعایی می کنید اما همین که می خواهید جدی بشوید بهتان توجه می دهند که این لوازم دارد، برای همین هم آدم در ته دلش پایش را پس می کشد.

آمد محضر امام صادق علیه السلام و عرض کرد: آقا به من اسم اعظم بدهید! حضرت فرمودند که نمی شود اما او اصرار کرد. حضرت به او فرمودند: بروید بیرون شهر بایستید یک پل باریکی آنجاست، بعد بیایید و آنچه دیدید به من گزارش بدهید. غروب آمد و عرض کرد آقا رفتم آنجا و دیدم یک پیرمرد بزرگوار خارکنی از بیابان خار جمع کرده بود و می آمد از این پل رد بشود. یک جوان مغرور اسب سواری تازیانه اش را کشید زد روی گرده این پیرمرد، او هم زمین خورد و بارش ریخت. بعد هم جوان او را عقب زد که خودش رد بشود. حضرت فرمودند: خب اگر تو اسم اعظم داشتی چه کار می کردی؟ گفت: این جوان را ادب می کردم. نقل این است که حضرت فرمودند: آن پیرمردی که دیدی با ما رفیق است و ما به او اسم اعظم را عطا کرده ایم!

پس خیلی وقتها ما یک چیزهایی می خواهیم اما به لوازمش ملتزم نیستیم. به حضرت امیر اصرار می کرد که آقا به من طیّ الارض بدهید. یک آقای بزرگواری که اهل انس با حضرت بود به ایشان گفته بود این طی الارضی که تو می خواهی ماشین شخصی نیست که هر کجا بخواهی با آن بروی، بلکه ماشین مأموریت است. اگر این را به تو دادند شاید نصف شب به تو بگویند باید بروی فلان جا و دست یک مومنی را بگیری، پس باید از خوابت بگذری، آیا حاضری؟! یا اینکه می گویند برو آن طرف عالم و فلان کار را انجام بده، آیا حاضری؟! گفت: نه آقا، اگر اینطوری است نمی خواهم!

خیلی وقتها که ما دعاهایمان مستجاب نمی شود چون به لوازم دعا ملتزم نیستیم. یک چیزی می گوییم ولی وقتی به لوازمش می رسیم می گوییم نمی خواهیم، در واقع این را با لوازمش نمی خواهیم! می گوید من ده تا فرزند می خواهم اما بعد که کم کم زحمت هایش معلوم می شود می گوید نه ما اشتباه کردیم، ما کی ده تا فرزند می خواستیم؟! البته خیلی خوب است که آدم بخواهد و این جزء نعمت های خداست «يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ إِناثاً وَ يَهَبُ لِمَنْ يَشاءُ الذُّكُور»(شوری/49)، هبه خداست دختر باشد یا پسر.

علی ای حال ببینید، یک وقت هایی اینطوری است که ما به لوازم دعا ملتزم نیستیم. یکی از علمای بزرگ قم که پدرشان از بازاری های بسیار متدین و قدیمی تهران و اهل تقوا و از شاگردان مرحوم آشیخ مرتضی زاهد بودند به من می فرمود: پدر من یک روزی پای بحث مرحوم آقا شیخ مرتضای زاهد نشسته بود و دید ایشان از مقام رضا صحبت می کند که چه مقام رفیعی است اینکه آدم راضی به قضاء الله باشد. در روایات ما دارد عالی ترین درجه زهد و اولین درجه یقین کلاس رضاست.

این بزرگوار فرمودند: پدرم گفت که من پای صحبت آقا شیخ مرتضای زاهد رفتم و ایشان صحبت از مقام رضا کرد و خیلی دل ما کنده شد. گفتم ما می خواهیم این مقام را خدا به ما بدهد، برای همین گفتم خدایا من راضی هستم و هرچه تو تقدیر کنی قبول دارم. ظهر رفتم خانه و دیدم همسرم رفته در آشپزخانه بی دلیل اتفاقی افتاده و مجروح شده، فهمیدم صبح به خدا قول دادیم شروع شده، گفتم خدایا راضیم و مهم نیست. شب دیدم حجره آتش گرفت و اموالمان بی دلیل سوخت، فهمیدم با خدا حرف زدیم دیگر و خدا می خواهد بفرماید اگر راضی هستی من دارم تقدیر می کنم. فردا صبح آمدم بروم از خانه بیرون و دیدم که شما افتادی در آب و داری خفه می شوی. شما را از آب گرفتم و رفتم یک گوشه ای پناه دیوار ایستادم و گفتم: خدایا غلط کردم ما مرد این حرفها نیستیم! حرف زیاد می زنند اما سیدالشهداست که در گودی قتلگاه عرضه می دارد: «الهی رضا بقضائک».

شاگرد یکی از علمای بزرگ تهران که فوت شدند می فرمود: ایشان به من گفتند که یک موقعی من رفتم مشهد و امام رضا علیه السلام به من فرمودند بیا در کلاس رضا شرکت کن، گفتم: آقا خیلی سخت است و نمی توانم! حالا حضرت با یک مقدماتی بهشان گفته بودند که شما استخاره بگیرید. استخاره خوب آمد و ما رفتیم در این کلاس که سه چهار نفر هم بیشتر در آن نبودند! ببینید در حرم امام رضا سلام الله علیه  از این چیزها می دهند. 

پس بعضی وقتها که دعا اجابت نمی شود برای این است که اصلا سنگ مفت گنجشک مفت است! دعا نیست بلکه می گوییم شاید خدا بشنود و انبیاء راست گفته باشند که یک خدایی هم هست! این که دعا نیست! «فَإِنِّي قَريبٌ أُجيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعان » است. دعا چند قید دارد. اول آدم قرب خدا را باید احساس کند بعد هم او را بخواند. این تکرار برای چیست؟ می فرماید: دعا کننده را دعایش را اجابت می کنم «اذا دعان»، هنگامی که من را بخواند. یعنی نه یک کس دیگری را بخواند و در خیال خودش یک چیزی ببافد.

پس خیلی وقتها اینطوری است. خیلی وقت ها هم ما ملتزم به لوازم دعا نیستیم، یعنی واقعا نمی خواهیم و ظاهرا می گوییم که می خواهیم. خیلی وقتها هم اجابت می شود اما شکلش فرق می کند، مثل اجابت دعای مادر حضرت مریم. خیلی وقتها هم اجابتش به تأخیر می افتد، حتی گاهی اوقات اجابت ما می افتد به عالم آخرت، ولی حتما به ما می دهند. معنی ندارد که بنده فقیر از خدای متعال چیزی بخواهد اما خدای متعال با آن جود و کرمش ندهد. منتها آنی که مصلحت است بدهد ممکن است با تأخیر بدهد، حتی ممکن است بیافتد به عالم برزخ و قیامت و در ان عوالم به آدم عطا بکند. پس این هم یک نکته که شک نکنید دعا اجابت می شود.

دعا، کلید خزائن الهی

نکته دیگر این است که «الدُّعَاءُ كَهْفُ  الْإِجَابَة»(2) در روایت دارد کهف الاجابه یعنی حتما آنچه شما می خواهید از مقام حضرت حق برایتان نازل می شود. در نامه ای که وجود مقدس امیرالمومنین به امام مجتبی علیهما السلام در نهج البلاغه دارند آمده است که: فرزندم همه خزائن در نزد خداست و حدی ندارد. چون قرآن می فرماید: وَ إِنْ مِنْ شَيْ ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُه »(حجر/21)، هر چه شما می بینید خزائنش پیش ماست و ما آنها را تنزل دادیم لکن «وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُوم»، ما او را نازل می کنیم و وقتی تنزل پیدا می کند قدر و اندازه پیدا می کند. گویا در مقام خزائن حد و قدر و اندازه ای نیست و خزائن الهی بی منتهاست. این خزائن در محضر خداست، پس اگر علم و قدرت بی نهایت می خواهید بدانید همه چیز در خزائن الهی هست. بعد حضرت یک بشارت دادند و فرمودند: کلید این خزائن دست شماست و آن دعاست.

خیلی بیان لطیفی است، یعنی به ما اجازه دعا داده و کلید خزائن بی منتهای خدا را دست ما داده اند تا بخواهیم. حالا که اینطوری است باید بنای ما بر این باشد که دیگر از خدا فقط چیزهای کوچک نخواهیم. بله، چیزهای کوچک و حوائج کوچک را هم باید از خدا خواست. در نقل است که فرمودند: نمک طعامتان را هم از ما بخواهید. همه چیز را باید از خدا خواست و این کوچک و بزرگ ندارد، به خاطر این که خدای کوچک و بزرگها یکی است. اینطور نیست که آدم بگوید حالا این کوچکها را برویم از دیگران بخواهیم، چرا که این شرک است. نمک طعامتان را هم باید از خدای متعال بخواهید و از  غیر خواستن شرک است.

پس نمی گویم آدم حاجت های کوچک را نخواهد ولی یک خواسته های بزرگی است که این خواسته های بزرگ باید در ما شکل بگیرد. ما باید فطرت مان زبان پیدا کند چرا که ما خیلی نیازهای بزرگی داریم. خدای متعال برای ما یک رزقهای بزرگی در نظر گرفته و یک ظرفیت بزرگی قرار داده و ما باید سعی کنیم این نیازها در ما به فعلیت برسد. شما دعاهای معصومین را ببینید که چه چیزهایی به ما یاد دادند، مکارم الاخلاق، مناجات شعبانیه، دعاهای ماه رمضان و ابوحمزه را ببینید، این خواسته ها را باید از خدا خواست، پس چیز کوچک و کم از خدای متعال نخواهید.

یک آقایی یک موقعی به من فرمودند که یک کسی به خدای متعال عرضه داشت خدایا همه این کوه های عالم را برای من طلا کن، هرکسی هم ازت چیز کم خواست چشم هایش را کور کن که رحمت بی منتهای تو را نمی بیند و از تو کم می خواهد! خدای متعال هم کوه ها را برایش طلا کرد و هم چشم هایش را کور کرد. این ضرب المثل است ولی واقعا همین است. از خدای متعال حاجت های بزرگ باید خواست.

دعای ابوحمزه بخوانیم، دعای کمیل و مکارم الاخلاق بخوانیم چون اسراری در این دعاها است. همین دعای «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاه » خیلی دعای عجیبی است. در روایت آمده که اسم اعظم در این دعا است. بنابراین اگر دعا اجابت می شود ما باید تلاش کنیم که خواسته های بزرگ در ما شکل بگیرد.

نیاز انسان به اصلاح نیازهای خود

نکته دیگر این که ما باید نیازهایمان را تهذیب و پاکسازی کنیم، ما یک سلسله نیازهایی داریم که این نیازها نیازهای درستی نیستند. فرض می کنیم انسانی معتاد شده و الان نیاز به مواد مخدر دارد ولی این نیاز، نیاز خوبی نیست و نباید به این نیاز دامن زد و این نیاز را پرورش داد. یک سری نیازهای ما باید حذف بشود چون بیخود این نیازها را ایجاد کردیم. الان ببینید قدرت های مادی در عالم ذائقه بشر را ذائقه دنیایی کردند. واقعا یک سلسله نیازهایی برای ما ایجاد کردند که اصلا آن نیاز نیست. غریزه انسان اینقدر نیاز به دمیدن ندارد، چون هرچه در آن بدمی پر نمی شود «يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ  مِنْ  مَزِيدٍ»(ق/30). این جهنم که انقدر دمیدن نمی خواهد! این جهاز هاضمه انسان انقدر دمیدن نمی خواهد که دویست رقم برایش شما ماست و پنیر درست بکنید با طعم های مختلف! اینها نیازهای مصنوعی ایجاد کردن است.

یک سلسله نیازها در ما پیدا می شود که این نیازها را باید حذف کنیم. چون اگر بود همین ها را از خدا می خواهید. ممکن است آدم به زبان هم نیاورد اما زبان دلش این است و از خدا همین ها را می خواهد. آن وقت به همین اندازه به آدم عطا می شود چون به اندازه ای که می خواهی به تو می دهند.

پس یک سلسله نیازها باید حذف بشود و یک سلسله نیازهای دیگر باید در انسان ایجاد بشود. ما نیاز با خدای متعال نجوا داریم، ما بهشت را با درجات بهشت می خواهیم. ما برای شصت سال و هفتاد سال خلق نشدیم بلکه ما قرب و محبت الهی و مقام رضوان را می خواهیم. این چیزهایی است که ما از آن غافلیم. این نیازها باید در انسان ایجاد بشود و شکل بگیرد و رشد کند.

یک سلسله نیازها باید محدود بشود و یک سلسله نیازها باید بیشتر پرورش پیدا کند. به عنوان مثال عرض می کنم، این عکس های کاریکاتوری ای که از آدمها می کشند را دیدید، چشم دارد، گوش دارد، بینی دارد ولی مثلا نسبت هایش را تغییر می دهند. چشمش می شود به اندازه یک کشمش اما بینیش می شود به اندازه خیلی بزرگتر، این تغییر خوب نیست چون هر چیزی به اندازه خودش و در جای خودش باید قرار بگیرد. یک سری از نیازهایی که ما داریم باید حذف بشوند، چون نیازهای شیطانی است و شیطان هم هوس ایجاد می کند. یک سلسله اش باید رشد کنند و ما تلاش کنیم این نیازها در ما فعال بشوند. ما باید تلاش کنیم یک جوری بشود که ما نیاز به انس با خدای متعال پیدا کنیم و شبها خوابمان نبرد. شب تا صبح منتظر این باشیم که کی وقت آن می شود که ما نیمه شب بلند شویم و با خدای متعال نجوا کنیم. کی فرصت می شود ما قرآن بخوانیم.

وجود مقدس نبی اکرم نزدیک وقت نماز که می شد می فرمود: «أَرِحْنَا يَا بِلَال »(3)، من را راحت کن. یعنی منتظر بودند کی اذان بشود و در محراب بروند، حضرت همیشه مشغول به ذکرند ولی به این ذکر خاص مشتاق بودند. «قُرَّةُ عَيْنِي فِي الصَّلَاة» همه چشم روشنی من در نماز است. این نیازها را ما باید در خودمان فعال کنیم. یک نیازهایی است که ما اصلا از آن بی خبریم و باید در ما پیدا بشود و اگر پیدا شد خدا اجابت می کند. اگر تشنه آن رحمت الهی شدیم، «مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَة» چشمه ها برای امیدواران جوشان است. «وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ»، اگر کسی این طعام ها این رزقها را از خدای متعال می خواست سفره ها آماده است. پس یک سلسله نیازهای بزرگ باید در ما شکل بگیرد و یک سلسله نیازها باید حذف بشود، یک سلسله نیازها هم باید آرایش و کم و زیاد بشود. به تعبیر دیگر ما باید نیازمندی های خودمان را تهذیب بکنیم.

تهذیب نیازها توسط امام و سیر به وسیله دعای او

نکته دیگر اینکه ما نباید نیازهای خودمان را از غیر بخواهیم بلکه باید هرچه می خواهیم فقط از خدای متعال بخواهیم. ما باید به مقام توحید، اخلاص و به مقام افتقار الی الله برسیم. لذا اگر بناست این اتفاقات بیافتد و ما آن نیازهای بزرگمان را بفهمیم و در خودمان ایجاد بکنیم، احتیاج داریم که نیازهایمان سرپرستی بشود و یک مربی نیازهای ما را تربیت و هدایت کند و شکل بدهد. ما نیاز به یک مربی داریم که خواسته های ما را در ما سر و سامان بدهد و چه کسی بهتر از معصوم؟! این است که ما باید تحت تربیت معصوم قرار بگیریم. معصومین در این زمینه برای تربیت ما دعاهایی را تعلیم کردند که شاید این دعاها دعای خود معصوم هم نباشد، بلکه ایشان فقط برای شفاعت ما می خوانند و به ما هم یاد دادند. برای این که این اتفاق بیافتد و نیازهای ما اصلاح بشود، ما باید سعی کنیم که نیازهای خودمان را تحت هدایت معصوم قرار بدهیم. اگر شما با دعاهای معصومین مأنوس بشوید همه اینها اتفاق می افتد. یعنی هم نیازهایی از شما حذف می شود و هم یک نیازهایی شکوفا می شود و هم یک نیازهایی تعدیل می شود.

البته مهم تر از این دعاهایی که معصوم نقل می کنند، پشتوانه آن دعاست که خود امام است. بعضی از اهل ذکر می گویند اگر یک استاد راه رفته ای مثل مرحوم آیت الله العظمی بهجت ذکر به شما داد، اصل کار را خود او می کند. شما ذکر را می گویید ولی نفَس او کار را حل می کند، درست هم می گویند. البته این نسبت به معصوم صد درصد درست است. معصوم اگر به شما می گوید دعا کنید، بدانید این دعایی که شما می خوانید در این طرف کار خیلی مهمی نیست، اما آن طرف کار معصوم خیلی مهم است چرا که او به شما حقیقت دعا را عطا می کند. مثل آن کوره های قدیم که یک نفر این طرف می نشست، سِندانی بود و چکشی، او این فلز را می گذاشت در آتش گداخته می شد بعد با چکش می کوبید. یک نفر هم آن طرف دائم به این کوره می دمید و این کوره را شعله ور می کرد. اگر آن نفس نباشد این کوره خاموش می شود و این آقایی که نشسته و می دمد اصل کار را می کند.

در دعا اینطوری است، ما این طرف دعا می کنیم، در خانه خدا گریه و التماس می کنیم، سه ساعت ابوحمزه می خوانیم و در نماز اشک می ریزیم، ولی از آن طرف اگر امام ندمد هیچی اتفاق نمی افتد. لذا دعایی که خود آدم می خواند خیلی پشتوانه ندارد، اما دعایی که معصوم به آدم می گوید بخوانید مثل ابوحمزه و دعای کمیل و عرفه، اگر طبق نظر معصوم عمل بشود پشتوانه این دعا معصوم است.

لذا توجه داشته باشید اگر مثلا می خواهید کمیل بخوانید اول از امیرالمومنین اجازه بگیرید و بگویید آقا شما که اجازه دادید بخوانیم ولی لطف خاصی هم به من بکنید. اینجاست که حقیقت دعای کمیل به انسان عطا می شود و انسان معانی دعای کمیل را می فهمد و می چشد. دعای ابوحمزه هم همینطور است. یک صلوات برای امام سجاد علیه السلام بفرستید بعد اجازه بگیرید و وارد دعای ابوحمزه بشوید تا حضرت عنایت کنند و در دعایتان بدمند. اگر این کار را کردید ان شاء الله هم زبان دعا در انسان پیدا می شود و هم نیازهایش تهذیب و اصلاح می شود. پس یک سری از نیازهایش حذف می شود، یک نیازهایی رشد می کند و یک خواسته هایی که اصلا به خیال انسان نمی رسید در انسان شکوفا می شود.

یک خاصیت دیگر هم در دعای معصوم است و آن اینکه معصوم آدم را با خوف و رجاء سیر می دهد و تهذیب می کند. پس گاهی در انسان خوف ایجاد می کند و همین که می خواهی مأیوس بشوی امیدوارت می کند، در نتیجه نور امید در قلبت می تابد و باز دوباره خوف جدید امید جدید و با این دو بال دعای معصوم انسان را تهذیب می کند و رشد می دهد. «وَ لَكُمُ الْقُلُوبُ الَّتِي تَوَلَّى اللَّهُ رِيَاضَتَهَا بِالْخَوْفِ وَ الرَّجَاءِ»(4) خدای متعال قلب معصوم را مستقیم با خوف و رجاء پیش می برد. مومن اگر رشد کرد معصوم عهده دار دلش می شود و با خوف و رجاء دل او را سامان می دهد. در نتیجه آدم نیازهایش می شود همانهایی که معصوم می خواهد و از سر سفره غیر پا می شود.

ماه رمضان، بهترین فرصت برای دعا کردن

بهترین فرصت برای دعا ماه رمضان است. حضرت در خطبه شعبانیه فرمود: در ماه رمضان چهار تا خاصیت هست، اول اینکه نفستان تسبیح است. یعنی نفس می کشید ثواب تسبیح خداوند را می برید! این خیلی عجیب است و من فقط این را در باب نفس غصه دار بر سیدالشهداء دیدم «نَفَسُ  الْمَهْمُومِ  لِظُلْمِنَا تَسْبِيح »(5). دوم اینکه خوابش عبادت است، این خیلی خوب است آدم می خوابد و ثواب می برد. فضای ماه رمضان بیت النور است و کسانی که وارد بیت النور حضرت و خانه نبی اکرم و اهل بیت می شوند، خوابشان هم عبادت است «لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ »(نور/37). ماه رمضان یک فضایی از آن فضای بیت النور است که در این ماه رمضان می خوابید و خوابتان عبادت است ذکر است. سوم این که دعایتان در ماه رمضان مستجاب است، چهارم هم اینکه عملتان مقبول است.

خیلی این چهار تا خصوصیت عجیب است، در واقع ماه رمضان بستر قبولی عمل و اجابت دعاست. لذا بهترین فرصت ماه رمضان در سحر ماه و شب جمعه است که از خدای متعال بخواهیم. این اوقات وقت خوابیدن نیست چرا که وقت خواب زیاد است. یک استاد عزیزی داریم می فرمود پدر بزرگوار من می آمد مادرم را برای نماز شب بیدار می کرد و می گفت پاشو انقدر بخوابیم که کسی نیاید سراغمان، الان وقت بیداری است!

این باقی مانده شبها و روزهای ماه رمضان وقت خواب نیست. ما اشرف از وجود مقدس نبی اکرم نداریم، اما ایشان دهه آخر ماه رمضان اعتکاف هایشان فرق می کرد. در نقل است که سنتشان این بود دهه آخر ماه رمضان معتکف بودند و دیگر رخت خواب را هم جمع می کردند و می آمدند در مسجد و معتکف بودند. هیچ کسی به اندازه ایشان که اشتغال نداشت چرا که ایشان باید یک عالم را اداره کند! ما هم باید یک فراغتی برای خودمان ایجاد کنیم و ان شاء الله از این فرصت باقی مانده ماه رمضان استفاده کنیم. یک جوری بشود که از ماه رمضان بیرون نرویم، یعنی ماه رمضان تمام شود اما ما تمام نشویم و دلمان همیشه در ماه رمضان بماند.

پی نوشت ها:

(1) الدعوات (للراوندي) / سلوة الحزين، النص، ص: 18

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 471

(3) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 79، ص: 193

(4) المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص: 293

(5) الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 338