نسخه آزمایشی
جمعه, 28 ارديبهشت 1403 - Fri, 17 May 2024

جلسه اول هیات شهر رفسنجان/ فاطمه زهرا، راه رسیدن به ادامه وجودی نبی اکرم

متن زیر جلسه اول سخنرانی آیت الله میرباقری به تاریخ 27 دی ماه سال 97 است، که به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در هیات شهر رفسنجان ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان می دارند؛ یک عنوانی که خدای متعال در قرآن برای حضرت زهرا در نظر گرفته، لیله القدر است. در این شب مقدس تمام حقایق عالم که همان قرآن است همراه با ملائکه نازل شده اند. در یکی از آیات قرآن خطاب به همه مردم می فرماید، در این راهی که به سمت پروردگار می روید، موانع و مشکلات بسیاری وجود دارد که چهار خصوصیتی که در این کتاب الهی گفته شده، برای ما مورد نیاز است. برای بیداری دل و رهایی از غفلت، انسان نیازمند موعظه است. در مرحله بعدی و برای حرکت دل انسان نیازمند شفاء است و بیماری های جان ما نیاز به درمان دارد. اگر انسان در دنیا همنشین با قرآن شد، بیماری و گرفتاری های روحش با نور آن درمان می شود. در این راه قرآن همان چراغ هدایت است و برای کسانی که با این چراغ قدم بر می دارند، رحمت خاصی وجود دارد که مخصوص مومنین است. کسی که به شب قدر رسید، برکات و فضائل آن را درک می کند. تمام سعی شیطان پیوسته این بوده که ما را منحرف کند و در آیه ای از قرآن حتی قسم یاد کرده که راه راست را می بندم و از چهار طرف حمله می کنم. اما کسی که به لیله القدر که همان حضرت فاطمه سلام الله علیها است، رسید به امام می رسد و کید و مکر شیطان او را از پای نمی اندازد. پیامبراکرم در روزهای پایانی عمرشان می فرمودند من دو ثقل برای شما قرار می دهم که منظورشان امام و قرآن است و هردوی اینها ادامه وجودی پیامبر هستند و راه رسیدن ما به امام و قرآن حضرت زهراست.

دسترسی به حقایق قرآن در لیله القدر

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . درباره وجود مقدس فاطمه زهرا سلام الله علیها و شهادت حضرت و وقایعی که منتهی به شهادت ایشان شد، مطالب زیادی گفته شده که شنیده اید ولی من در این فرصت که خدا روزی فرموده، مایلم از یک زاویه دیگری همین واقعه را خدمتتان تقدیم کنم و آن هم از منظر قرآن است. خدای متعال در قرآن شخصیت فاطمه زهرا را معرفی کرده و وقایعی که بعد از رحلت وجود مقدس نبی اکرم اتفاق افتاده را با کلام نورانی بیان کرده است. لذا جا دارد که ما از منظر قرآن به این واقعه بپردازیم و ببینیم بیان قرآن چیست؟

به عنوان مقدمه باید این نکته را عرض کنم که یکی از عناوینی که خدای متعال در قرآن برای وجود مقدس فاطمه زهرا بیان کرده اند و ایشان را به آن معرفی فرموده اند، عنوان لیله القدر است. خدای متعال در قرآن می فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ ما أَدْراکَ ما لَيْلَةُ الْقَدْرِ»(قدر/١-۲) ما تمام قرآن را در لیله القدر نازل کردیم و این شب بهتر از هزار ماه است. بعد می فرماید تمام ملائکه همراه با روح در لیله القدر نازل می شوند و «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْر»(قدر/۵) این شب، شب سلام است تا طلوع فجر.

خدای متعال می فرماید: لیله القدر ظرف نزول حقایق قرآن است و لذا اگر کسی به لیله القدر راه پیدا بکند، دستش به حقایق قرآن می رسد. این کتاب نورانی ای که سراسر نور و هدایت «هُدًی لِلمُتَّقین‌»(بقره/٢) است، رحمت و شفاء هم هست و به تعبیر قرآن «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»(یونس/۵٧) این کتاب موعظه است. می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ» ای مردم! از ناحیه پروردگارتان یک موعظه ای برای شما آمده «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» که شفای بیماری های دل شماست «وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» هدایت و رحمت خاص خدا را در پی دارد. برای مومنین چهار چیز را در این آیه گفته، البته قرآن فضائل زیادی دارد و در خود قرآن مجید ده ها آیه در باب معرفی این کتاب است.

در این آیه ای که خوانده شد چهار خصوصیت برای قرآن ذکر شده، یکی این است که قرآن هدایت و موعظه از ناحیه پروردگار است. همه ما برای این که در راه خدا حرکت کنیم، در قدم اول نیاز به مواعظ داریم. موعظه های الهی دل انسان را بیدار می کند و او را از غفلت بیرون می آورد که این را بزرگان گفته اند.

دریافت داروی بیماری ها از قرآن

اولین قدم به قول آقایان یقظه است. یعنی بیدار شدن و هوشیار شدن انسانی که اگر تا آخر کارش هم در غفلت باشد، در راه به حرکت در نمی آید. پس در ابتدا انسان باید بیدار بشود، قرآن موعظه است «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ» مواعظ قرآن دل انسان را بیدار می کند. اگر انسان همنشین با قرآن شد، به بیداری دل می رسد و از غفلت رها می شود. می فهمد کجای عالم است یعنی از کجا آمده و تا کجا باید برود. راه و چاه را می شناسد، موانع و دشمن و خطرات را تشخیص می دهد. بشارت ها را می فهمد، کتاب عجیبی است و با مواعظ خودش انسان را بیدار می کند و بیداری دل برای آدمی دارد. حالا اگر کسی بیدار شد و می خواهد در راه خدا حرکت بکند و به سمت خدای متعال برود و در حقیقت تا قله توحید برسد و موحد و خالص و عبد بشود، موانعی دارد.

اولین مانع انسان همان بیماری های دل او هستند. یک بیماری دل گاهی مانع می شود که انسان به سمت خدا حرکت کند. مثل یک اتومبیل که برای این که حرکت کند، باید همه اجزایش سالم باشند ولی برای این که حرکت نکند لازم نیست حتما ویران و خراب باشد. حتی اگر یک چرخش پنچر باشد حرکت نمی کند. هواپیما برای این که پرواز کند لازم نیست هزار عیب داشته باشد بلکه اگر یک عیب فنی داشته باشد دیگر نمی تواند پرواز کند.

آدم اگر دلش بیدار شد و از غفلت بیرون آمد و خواست به سمت خدای متعال حرکت کند بی قرار شده و دلش داغ می شود و از دنیا بزرگتر می گردد، گویا می خواهد با بیش از این دنیا ارتباط برقرار کند و محدودیت های دنیا را می فهمد که کار قرآن این است و دل انسان را بیدار می کند و او را از دنیا بزرگتر می سازد. پنجره های غیب را به روی آدم باز می کند و این ها مواعظ قرآن است، در حقیقت آدم را از ماندن بر حذر می دارد.

حالا وقتی می خواهد حرکت کند باید سالم باشد و قرآن در این مرحله شفاست «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» بیماری های دل ما با قرآن شفا پیدا می کند. انسان اگر اهل قرآن و انس با این کتاب شد، خدای متعال به وسیله نور این کتاب و هدایت آن و دوایی که در این کتاب نازل کرده، بیماری های روح او را شفاء می دهد. «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» حسد انسان، بخل و کبر و ریاء او با قرآن برطرف می شود. امیرالمومنین در نهج البلاغه وقتی متقین را معرفی می کنند، می فرمایند: «أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ» شب ها خبردار می ایستند. «تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ» پاره های قرآن را می خوانند. «يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا» با روش ترتیل می خوانند و اهل تأمل اند، صحیح قرائت می کنند و در کنار آیات قرآن تدبر دارند و عبرت می گیرند. بعد می فرماید: «يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ» با تلاوت آیات قرآن دل خودشان را محزون می کنند، البته این از آن حزن های راه برنده است. ما حزن منفی و حزن مثبت داریم و این از آن حزن های مفید است. دل انسان محزون می شود وقتی قرآن می خواند، زمانی که مقامات را می بیند دچار یک جور حزن می گردد.

وقتی بحث از درکات جهنم و عذاب هاست یک جور محزون می شود و وقتی صحبت از فائزین و به مقصد رسیده هاست، یک جور آدم غصه دار می شود. وقتی صحبت از زمین خوردن هاست یک جور دیگر غصه دار می شود. قرآن دائما دل انسان را سرشار می کند «وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ» دوای دردشان را از قرآن استخراج می کند.

قرآن اینطوری است «وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً» حالا اگر انسان بیدار شد دلش می خواهد به سمت خدای متعال حرکت کند. انوار قرآن به «ما فِي الصُّدُور» انسان رسید و بیماری های درونش را اصلاح کرد «شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ» انسان سالم شد و حالا می خواهد به سمت خدا حرکت کند و قرآن برایش چراغ هدایت است که انسان را درگیر می کند و در میدان جاذبه و مغناطیس خودش به سمت خدا می برد و برای آنهایی که با هدایت قرآن حرکت می کنند یک رحمت خاصه ای است «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ». علامه طباطبایی بزرگوار یک تعبیری دارند، می فرمایند این رحمت، رحمت رحیمیه است چون خدای متعال هم رحمان و هم رحیم است و به کفار هم رحمت عامش می رسد. ولی رحمت خاص و رحیمیتش برای مومنین و متقین است.

این رحمت چیست؟ فرمودند یقین، توکل، رضا و این صفات نورانی به واسطه قرآن به دل انسان می رسد؛ «يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» یا می فرماید: «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‌ صِراطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ»(ابراهیم/١) پیغمبر ما! این کتابی است که ما برای شما نازل کردیم. اگر شما نبودید این کتاب به این عالم نازل نمی شد. قلب شما ظرفی است که می شود این قرآن در آن نازل بشود و شما این کتاب را تحمل می کنید، در حقیقت حامل علم الهی هستید. «كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ» ولی یک مأموریت به شما دادیم «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» شما با این کتاب مردم را از وادی ظلمات به سمت نور ببرید «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» این کتاب عزیز «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» در شب قدر نازل شد.

اقسام معارف قرآن و مخاطب آن

اگر کسی به شب قدر راه پیدا کرد، حقایق قرآن به قلبش راه پیدا می کند. قرآن ظاهر و باطن دارد و ظاهرش را ممکن است کفار هم بفهمند. امیرالمومنین فرمود خدای متعال کلامش را سه قسم کرده «قَسَّمَ كَلامَهُ ثَلاثَةَ أقسام فَجَعَلَ قِسماً مِنهُ يَعرِفُهُ العالِمُ وَ الجاهِلُ»(1) یک قسم قرآن را عالم و جاهل می فهمند. بعضی افراد بیست جلد تفسیر قرآن نوشتند اما یک کلام از نورانیت امام در آن نیست.

«وَ قِسماً لا يَعرِفُهُ إلاّ مَن صَفا ذِهنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّه وَ صَحَّ تَمييزُهُ مِمَّن شَرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلإسلامِ» یک قسم قرآن صفای ذهن و لطافت حس و قدرت تمییز می خواهد. این ها برای کسانی است که به صفای ذهن و لطافت حس و قوه تمییز رسیدند، کسانی که «شرَحَ اللّهُ صَدرَهُ لِلإسلامِ» خدای متعال به آن ها شرح صدر داده و می توانند حقیقت اسلام و حقیقت دین الهی را تلقی کنند پس یک قسم قرآن برای اینهاست.

یک قسم دیگر قرآن را هم «لا يَعلَمُهُ اِلاّ اللّهَ وَ ملائکهُ وَ الرّاسِخوُنَ فِي العِلم» خدای متعال و راسخون در علم و امنای الهی که معصومین هستند، به دست می آورند پس این قسم از قرآن برای معصوم است. ولی قسم بعدی برای ما دست یافتنی است و برای مطهرون است. «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ»(واقعه/٧٧) این کتاب، کتاب بخشنده است. خود کتاب کریم و شفیع است.

در روایات ما به طور مفصل از شفاعت قرآن بحث شده که قرآن شفیع است، یعنی چه؟ پس شفاعتی دارد و نشان می دهد که واقعا یک موجود زنده و حی است و تنزل پیدا کرده تا دست ما را بگیرد و بالا ببرد. موعظه، شفاء، هدی، رحمت تا شفاعتش در قیامت که در صحنه قیامت حاضر می شود و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که خیلی عجیب است. این کتابی که شفیع ماست و خدای متعال آن را نازل کرده و فرود آمده تا دست ما را بگیرد، این کتاب در لیله القدر نازل شده و اگر کسی به لیله القدر برسد، به این کتاب راه پیدا می کند.

در ماه رمضان یک نکته لطیفی وجود دارد و آن این است که یک آیه در ماه رمضان ثواب یک ختم قرآن را دارد. یعنی چی؟ مگر قرارداد است؟ واقعا یک آیه از قرآن ثواب یک ختم قرآن را دارد؟ چرا؟ چون «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ»(بقره/١٨۵) حقیقت قرآن، این کتاب متعالی و کریم که «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ»»(واقعه/79) ، «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ» این کتاب بخشنده دستگیر که حقایق و معارف را در اختیار انسان قرار می دهد، کریم است و بخیل نیست ولی در کنان است. باید پرده ها کنار برود تا انسان از قرآن بهره مند بشود. لذا «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» آنهایی که پاک می شوند به اندازه طهارتشان به حقیقت قرآن راه پیدا می کنند و این کتاب کریم از اسرار و حقایق خودش به آنها عطا می کند.

فرصت شب قدر

این مسئله شاید برای ما عجیب به نظر بیاید و خیال کنیم این کتاب همان مرکب روی کاغذ است اما اینطوری نیست. یک حقیقت زنده و کریم و بخشنده است ولی دست همه به آن نمی رسد. مطهرون اند که سر سفره قرآن می نشینند و آن وقت این ماه رمضان است که ظرف نزول قرآن است. لذا کسی یک آیه قرآن بخواند به اندازه یک ختم قرآن از برکات آن بهره مند می شود.

حالا نقطه اصلی و آن قلب ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده شب قدر است. اگر کسی به شب قدر رسید، به اسرار قرآن می رسد و تمام اسرار در این کتاب جمع شده است. تمام کتب انبیاء در این کتاب خلاصه شده، «وَ الْمُهَيْمِنِ عَلَى ذَلِكَ كُلِّهِ»(2) هرچه صد و بیست و چهار هزار پیامبر آوردند، کاملش در قرآن است. امیرالمومنین فرمود: اگر کسی یک ختم قرآن کند یعنی از اول تا آخر قرآن، «مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ  فَکَأنَّما أدرَجَت النُبوَة بَینَ جَنبَیه إلّا أنّهُ لا یُوحی إلَیه»(3) خیلی تعبیر عجیبی است! گویا حقایق نبوت بین دو پهلوی او وارد می شود الا این که پیغمبر نیست. یک همچین کتابی است که در شب قدر نازل شده است. کسی که به شب قدر رسید، به اندازه ای که درجات آن را درک کند به اسرار قرآن، هدایت، شفاء و نور قرآن می رسد و این سفره کریم الهی پیش رویش پهن می شود. «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ * وَ مَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ * لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» لذا روایت اینطوری ظاهر آیه را معنا کرده که فرمود عبادت در شب قدر بهتر از هزار ماهی است که شب قدر درش نباشد، انقدر همه چیز آماده است.

نمی گویم هر کسی وارد شب قدر می شود و به همه برکات شب قدر میرسد، اینطوری نیست. شب قدر هم مثل قرآن است و اینطوری نیست که همه آدم هایی که قرآن می خوانند، یک ثواب از قرآن می برند. دو نفر کنار هم نشستند و قرآن می خوانند. یکی به معراج می رود اما برای دیگری این اتفاق نمی افتد و خبری نمی شود. شب قدر هم اینطوری است ولی می تواند بهتر از هزار ماه باشد. آدم فردای صبح شب قدر می تواند بهتر از هزار ماه سیر در آفاق و انفس داشته باشد و این شدنی است «خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر» تمام حقایق در این شب بر امام نازل می شود «تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» که اعظم از همه ملائکه است «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» این شب، شب سلام است تا «مَطْلَعِ الْفَجْرِ».

در یک روایتی هست که حضرت به خدا عرضه داشتند، عمر خیلی از امم گذشته طولانی بود. در این فرصت دنیا خیلی می توانستند زحمت بکشند و عبادت کنند چون دنیا فرصت کِشت است و جای ماندن نیست «الدُنيا مَزرَعةُ الآخِرَةِ» ولو این که جای ماندن نیست ولی اولیاء خدا برای این که بی قرار رفتن بودند، اما دلشان می خواسته اینجا بمانند و کار کنند چون مزرعه است و هرچه اینجا کِشتی، آنجا برداشت می کنی.

خدایا امم گذشته عمر طولانی داشتند و عبادت های طولانی می کردند اما امت من عمرشان کوتاه است. به اینها چیزی عطا کن؟ فرمود: «انا انزلناه فی لیله القدر» ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم و به اینها شب قدر دادیم و راه را برایشان نزدیک کردیم. مثل ماه رمضان که می خواهی یک ختم قرآن کنی و یک آیه بخوانی و راه کوتاه می شود. به برکت شما که آمدید، راه برای امت شما کوتاه شد. به شما شب قدر را دادیم و یک کتابی در این شب برایتان نازل کردیم که راه را کوتاه می کند. فرمودند: شب قدر را به امت تو دادم هرچند فرصت دنیا فرصت ساخته شدن است. به امت تو شب قدر را دادم که می توانند به شب قدر برسند و در همین فرصت کوتاه حقایق را درک کنند.

«أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ»(فاطر/٣٧) خدای متعال می فرماید: یک عده ای در روز قیامت عذر می آورند. خداوند در پاسخ می فرماید: به شما آنقدر فرصت ندادم که اهل ذکر متذکر شدند؟ «مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ» و آنهایی که باید به مقصد برسند؟ به آن اندازه که به آنها فرصت دادم، به شما فرصت ندادم؟ این فرصت چقدر است؟ در روایت دارد هجده سال، وقتی کسی هجده سالش شد یعنی این فرصت را بهش دادیم. برای امت حضرت راه با شب قدر کوتاه شده است.

مکر شیطان و دشمنان حضرت

در یک روایت دیگر داریم که حضرت در یک رویای صادقه ای دیدند که همان هایی که بعد از ایشان مسیر را تغییر دادند یعنی بنی تیم و بنی عدی و بنی امیه و این هایی که مسیر را عوض کردند، بر منبر حضرت بالا رفتند و مردم را به قهقرا بر می گردانند. حضرت آمدند مردم را از جاهلیت و از بت پرستی به سمت توحید بردند و قلوب را نورانی کردند، اینها دوباره مردم را به سمت شرک و ضلالت و بت پرستی برمی گردانند. منتها بت پرستی اقسامی دارد؛ یک موقعی ساده است و چوب و سنگ را می پرستند و یک بار هم یک دنیایی به وسعت دنیای امروز درست می کنند و در آن غوطه ورند و آن را می پرستند. فرق نمی کند چوب و سنگ باشد یا تکنولوژی قرن بیستم، حضرت از این بابت خیلی نگران شدند.

در این حین جبرئیل آمد و نگرانی حضرت را دید. فرمودند همچین رویایی دیدم. جبرئیل رفت و برگشت و آیاتی برای حضرت آورد که یکی از آن ها سوره قدر بود. پیامبر ما! درست است که اینها مسیر امت شما را سد می کنند و راهی که شما باز کردی را می بندند ولی ما به شما لیله القدر دادیم؛ «اِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» هرچه به آنها دولت بدهیم، هزار ماه و بیشتر از هزار ماه به شما لیله القدر دادیم.

پس لیله القدر یک حقیقتی است که هم مومنین می توانند با او سالک بشوند و راهشان کوتاه بشود و در حقیقت می توانند فرصت طولانی دنیا را کوتاه بکنند و از وادی ها زود عبور بکنند و از موانعی که شیطان سر راهشان قرار می دهد با لیله القدر و به سلامت عبور کنند و به مطلع الفجر برسند. اگر کسی به شب قدر رسید، به سلامت به مطلع الفجر می رسد.

البته من گمان می کنم مطلع الفجر یک معنایش به نور امام رسیدن است. کسی که به لیله القدر رسید، به امام می رسد و ایشان به سلامت او را از ظلمات سقیفه عبور می دهد و او را به مطلع الفجر و امام می رسانند. بنابراین لیله القدر برای حضرت و امت ایشان است و به واسطه این شب امت حضرت از شیاطین و دستگاه شیاطین به سلامت عبور می کند، البته کید شیاطین و دشمنان حضرت خیلی کید بزرگی است. هر پیامبری دشمنی داشته «وَ کَذلِکَ جَعَلنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطینَ الإِنسِ وَ الجِنِّ»(انعام/١١٢) شیطان انسی و شیطان جنی ولی شیاطین نبی اکرم از همه قوی تر هستند. توطئه ها و طرحشان که گاهی قرآن بیان می کند خیلی پیچیده است به طوری که همه در آن زمین گیر می شوند.

خدای متعال می فرماید من به امت تو یک لیله القدری دادم که اگر با این لیله القدر سیر کنند، تمام این دستگاه پیچیده شیطان نمی تواند زمین گیرشان کند «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» اینها را از دوران تاریکی عبور می دهد و به مطلع الفجر و صبح روشن و به سلامت می رساند. این لیله القدر است که هم برای سیر امت و هم برای سیر ما و رسیدن به حقایق قرآن و برخورداری از این کتابی که خدا به وجود مقدس نبی اکرم عطا کرده اند، آفریده شده است.

جدایی انسان از امام

روایتی را در تفسیر فرات بن ابراهیم نقل کرده اند که امام صادق علیه السلام فرمود: «اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّه » لیله القدر یعنی فاطمه، فاطمه ای که هیچ کس نمی داند کیست و منسوب به خود خداست و فقط خدای متعال می داند او کیست. هم سیر ما و هم سیر امت با حضرت زهراست. ایشان ما را از تاریکی هایی که شیطان و دشمن ایجاد می کند  و از فتنه ها به سلامت به صبح روشن و به امام می رساند. تمام توطئه هایی که شیاطین کردند و می کنند، یک کلمه بیشتر نیست و برای این است که ما را از امام جدا کنند و کسی که به امام رسید، به مقصد رسیده است، در حقیقت فرصت دنیا فرصت رسیدن به امام است. انسان اگر به امام رسید و با ایشان سیر کرد، به مقصد رسیده است. لذا تمام تلاش شیطان این است که انسان را از امام جدا کند و نگذارد با امام راه برود.

خدای متعال گاهی اوقات توطئه های شیطان را بیان می کند که خیلی عجیب است. یکی ازآنها این است «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»(اعراف/١۶) من راه مستقیم که همان راه بندگی و محبت است را می بندم و با بقیه راه ها کاری ندارم. «هُو الطَّريقُ إلى مَعرِفَةِ اللّه»(4) کسی که در صراط مستقیم بود، در هر قدم معرفت الهی در وجودش افزایش پیدا می کند و نورانی تر می شود و حتی در یک روایتی دارد که طریق محبت است. «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ اَرْشِدْنا لِلُزُومِ الطَّریقِ الْمُوَدّی اِلی مَحَبَّتِک»(5) اگر کسی وارد وادی صراط مستقیم شد، هر قدم که جلو می رود محبت و معرفت الهی در دلش پر فروغ تر و روشن تر و خالص تر می شود. شیطان می گوید: من اینجا می ایستم «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» با بقیه جاها کاری ندارم. کاری ندارم کسی ریاضت بکشد یا نه. البته خود شیطان امام مرتاضین است، دو رکعت نماز خوانده که چهار هزار سال طول کشیده است.

حضرت در خطبه قاصعه می فرماید «قَدْ عَبَدَ اللهَ سِتَّةَ آلاَفِ سَنَةٍ لاَ یُدْرَی أَمِنْ سِنِی الدُّنْیَا أَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ» شش هزار سال عبادت کرده و البته برای ما معلوم نیست سال های آخرتی مدنظر باشد یا دنیایی. اینطوری عبادت کرده، با مرتاض ها کاری ندارد که ریاضت بکشند و شب ها تا صبح بیدار باشند و روزه بگیرند. این نیست و من صراط مستقیم و وادی معرفت و محبت را می بندم. از چهار طرف بهشان حمله می کنم «ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمَانِهِمْ وَ عَنْ شَمَائِلِهِمْ»(اعراف/١٧) راه را می بندم و از چهار طرف هم حمله می کنم و این چهار جانب انسان را هم در روایت توضیح داده اند. نتیجه این است که شیطان ادعا می کند «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرينَ» تو صراط مستقیم را پیش روی اینها گذاشتی ولی شاکر این نعمت نخواهند بود و از این راه نخواهند رفت. نعمتی بالاتر از صراط مستقیم نیست ولی از این راه نخواهند رفت.

علت نام گذاری حضرت به «فاطمه»

تمام تلاش شیطان این است که بین ما و صراط مستقیم که امام است، فاصله بیاندازد. فرمود: «هُو الطَّريقُ إلى مَعرِفَةِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ و هُما صِراطانِ صِراطٌ في الدُّنيا و صِراطٌ في الآخِرَةِ» صراط در دنیا همان امام است و باطنش هم در آخرت ولایت امام است. شیطان راه امام را می بندد و جز این کاری ندارد. جریان سقیفه راه امت به امام را بسته و مردم هم اگر با امام نباشند به جایی نمی رسند. با امام آدم به جایی می رسد و در صورتی که امام نبود، همه امکانات جهنمی است.

امام نعیم است، نعمت و آلاء است و بدون ایشان کسی به جایی نمی رسد و شیطان هم تمام تمرکزش روی این است که آدم را از امام جدا کند و غیر از این کار دیگری ندارد. آن لیله القدری که ما را به امام می رساند و اگر به او رسیدیم دست ما را در دست امام می گذارد، وجود مقدس فاطمه زهرا است. همان لیله القدری که امت اگر پشت سر او حرکت کنند، آن ها را به عصر ظهور و مطلع الفجر عالم می رساند. مطلع الفجر جان ما وقتی است که انسان به امام برسد، اگر امام در قلب انسان طلوع کرد وجود انسان نورانی و مانند صبح روشن می شود.

«لَنُورُ اَلْإِمَامِ فِي قُلُوبِ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْوَرُ مِنَ اَلشَّمْسِ اَلْمُضِيئَةِ بِالنَّهَارِ وَ هُمْ وَ اَللَّهِ يُنَوِّرُونَ قُلُوبَ اَلْمُؤْمِنِينَ»(6) نور مومن از خورشید وسط روز هم روشن تر است اما اگر به امام نرسید خیر. «وَ يَحْجُبُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ نُورَهُمْ عَمَّنْ يَشَاءُ فَتُظْلِمُ قُلُوبُهُمْ» آن هایی که لیاقت ندارند خدای متعال از امام محرومشان می کند، قلبشان تاریک می ماند و به امام متصل نمی شود.

حضرت زهرا آن لیله القدری است که امت خود را به مطلع الفجر می رساند. حضرت فرمودند لیله القدر یعنی فاطمه ای که برای ماست، فقط خدا می داند او چه کسی است. بعد فرمود: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْر» اگر کسی توانست موانع را کنار بزند و به حقیقت معرفت حضرت زهرا راه پیدا کند، به شب قدر می رسد و خود شهادت حضرت از اسرار عالم است. اگر کسی به اسرار دست پیدا کرد، اهل سر و اهل لیله القدر می شود. لیله القدر لیل اسرار الهی است. بعد فرمود حواستان جمع باشد و طمع خام نکنید «وَ اِنَّما سُمِّیَتْ فاطِمَةُ» خدای متعال او را فاطمه نامیده است و فاطمه از ماده فطم و به معنی جدا کننده و جدا شده هم هست و در هر دو معنا به کار رفته است.

لذا در بعضی روایات دارد که به حضرت از آن جهت فاطمه می گویند که شیعیانش را از آتش جدا می کند. ولایت حضرت حاجب آتش است و نمی گذارد محبینش وارد آتش بشوند. یک معنایی که اینجا اشاره کردند به معنی جدا شده است «وَ اِنَّما سُمِّیَتْ فاطِمَةُ لاَنَّ الخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِها» خدای متعال ایشان را فاطمه نامید چون مخلوقات از معرفت او جدا شدند و رسیدن به معرفت او کار مخلوق نیست. مگر اینکه خدا بخواهد دست کسی را بگیرد و این هم به این دلیل است که کسی طمع خام نداشته باشد و خیال کند چیز در دسترسی است. البته توضیح این مسئله مفصل است و راه رسیدن به فاطمه زهرا یک راه خاصی است.

ادامه وجودی پیامبر

در هر صورت وجود مقدس فاطمه زهرا یک شخصیت بزرگواری است که سیر ما به سوی خدا به وسیله ایشان کامل می شود. دستیابی به حقایق قرآنی که به وسیله وجود مقدس نبی اکرم نازل شده، انوار این کتاب و رسیدن به آن با فاطمه زهراست کما این که رسیدن به امام با فاطمه زهراست. یعنی این دو یادگاری است که وجود مقدس نبی اکرم بعد از خودشان به جای گذاشتند و در حقیقت ادامه وجودی حضرت است. این حقیقت نامتناهی از عالم بالا آمده و عالم را روشن و نورانی کرده قبل از این که نبی اکرم به عالم ما بیایند.

روایت عجیبی از حضرت امیر نقل شده که فرمود در عوالم دوازده حجاب را پشت سر گذاشت و در هر عالمی که وارد شد، دوازده هزار سال آنجا ساکن بود و عبادت خاص داشت و کار آن عبادت را ساخت و به عالم بعدی رفت. وارد عالم بحار شد و آن جا را نورانی کرد و بعد به عالم ما آمد و این جا را هم نورانی کرد. وقتی می خواهد برود، می فرماید: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ» من می روم ولی ادامه وجودی من هست. دو امر با عظمت را گذاشتند و فرمودند این ها یعنی قرآن و امام ادامه وجودی خود من است. اگر کسی به اینها رسید، به حضرت رسیده و اگر نرسید، نرسیده است.

لذا حضرت فرمود: «مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»(7) سنی و شیعه این حدیث را نقل کردند. کسی که به امام نرسید کافر و منافق و به عبارت بهتر جاهلانه می میرد. هیچ بهره ای از نبی خدا نبرده، این چراغ روشن و این خورشید آمده اما او در تاریکی محض به سر می برد. آن یکی هم قرآن است، کسی که به قرآن نرسید یعنی به حضرت نرسیده است «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ» واسطه رسیدن ما هم به قرآن و هم به امام حضرت زهرا هستند «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ» راه رسیدن به قرآن رسیدن به شب قدر است. اگر انسان به شب قدر رسید، درهای قرآن به رویش باز می شود و کسی به باطن شب قدر راه پیدا نکند به قرآن راه پیدا نمی کند. باید نسبت به حضرت زهرا عارف شد تا اسرار قرآن به انسان داده بشود. با حضرت زهراست که ما از فتنه ها عبور می کنیم و تمام فتنه هایی که بعد از حضرت بوده برای این بوده که امت را از قرآن و امام جدا کنند. چیزی غیر از این است؟!

جدا کردن از قرآن و امام، جدا کردن از رسولی که «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ»(سباء/٢٨) است و خدای متعال او را برای اداره همه عالم فرستاده، آنقدر که باعظمت است. همه عوالم را با خودش سیر می دهد و سیر با حضرت از طریق امام و قرآن واقع می شود. تمام تلاش شیاطین این بود که مردم را از امام و قرآن جدا کنند، نه از ظاهر قرآن بلکه از باطن آن. قرآن هم می خوانند ولی «رُبَّ تَالِي  القرآنِ وَ القرآنُ يَلعَنُهُ»(8) باب قرآن را بستند و قرآن در حجاب مانده است. البته الان کسی قرآن را نمی فهمد، امام زمان ان شاء الله تشریف می آورند «السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ» می خوانند و توضیح می دهند و آن وقت است که آدم می فهمد خدا چه فرموده و ما کجا بودیم.

این دو حقیقت ادامه وجود مقدس نبی اکرم است و سقیفه و شیاطین جن و انس و بنی امیه و بنی عباس تمام تلاششان این بوده که می خواستند مردم را از این دو چیز جدا کنند. آن وجود مقدسی که حلقه اتصال ما و امت به امام و قرآن است، حضرت است و به اندازه معرفت به حضرت راه قرآن باز می شود که این مطلب هم در آن زیارت کوتاه ایشان توضیح داده شده است. «أَلْحَقْتِنَا» ایشان ما را به حقیقت نبوت و ولایت ملحق می کنند و در حقیقت حلقه وصل اند «أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا»(9) ایشان ما را به امام وصل می کند «سَلامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ».

اگر کسی با حضرت زهرا راه رفت، به امام می رسد و قلبش نورانی به نور امام می شود، امت اگر با حضرت راه بروند به سلامت از این فتنه ها عبور می کنند و به امام می رسند و هیچ فتنه ای هم آنها را از امام جدا نمی کند و در نهایت به شهادت می رسند، در باب مومن آل فرعون قرآن می فرماید: «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»(غافر/۴۵) خدای متعال از سیئات و بدی های مکر آنها حفظش کرد. حضرت فرمود درست است قطعه قطعه اش کردند ولی ذره ای به ایمانش نتوانستند لطمه بزنند.

اگر کسی با حضرت زهرا راه رفت، از رسول خدا و امام و از قرآن جدا نمی شود، تنها راه ایشان است و لیله القدر هستند. رسیدن به حضرت، راه رسیدن به قرآن و امام، راه بهره مندی از وجود مقدس نبی اکرم است و کسی که به حضرت نرسید به امام و به قرآن نمی رسد. «مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة» لذا آنهایی که در ماجرای بعد از رحلت به وجود مقدس فاطمه زهرا توجه نکردند، همه شان از راه به در شدند «مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة» همه شان به موت کفر و نفاق مردند، دستشان به امیرالمومنین نرسید و فتنه آنها را جدا کرد. آنهایی که چشمشان به حضرت زهرا بود از امیرالمومنین جدا نشدند. ان شاء الله اگر خدای متعال توفیق داد، در جلسات آینده بعضی از آیاتی که توضیح می دهد چه اتفاقی افتاده و این واقعه چه بود و این ها با حضرت زهرا چه کردند و ایشان چه اقدامی داشتند را محضرتان تقدیم می کنم.

پی نوشت ها:

(1) الإحتجاج على أهل اللجاج (للطبرسي)، ج 1، ص: 253

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 4، ص: 572

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 604

(4) معاني الأخبار، النص، ص: 32

(5) معاني الأخبار، النص، ص: 33

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 194

(7) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 377

(8) جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 48

(9) تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج 6، ص: 10