نسخه آزمایشی
سه شنبه, 18 ارديبهشت 1403 - Tue, 7 May 2024

شب اول هيات منزل طباطبايي/ ویژگی های امام در مسیر شهود و شفاعت/ بازتاب خصوصیات امام در مومنین و همراهان خود

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 12 مهرماه 98 است که به مناسبت ماه صفر درمنزل آقای طباطبایی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ یکی از خصوصیاتی که در قرآن برای ائمه علیهم السلام ذکر شده این است اسرار ما را می بیند و ظاهر و باطن و احوال ما در محضر امام علیه السلام است. این که کسی امام یا رسول می شود به علت این است که بر همه سبقت گرفته است. وقتی در مقام بندگی بر همه سبقت گرفتند رسول یا امام شدند. خدای متعال در اینها پنج روح قرار داده است؛ اول، روح القدس است؛ که با آن حقایق و علومی را درک می کنند؛ دیگر آنکه روح الایمان روح القوه روح الشهوه است. اگر کسی به امام گره بخورد حالات امام در او هم ظاهر می شود؛ مثلاً وقتی امام غمگین می شوند او هم غمگین می شود. قدم دوم این است که شفعاء هستند؛ یعنی امام اگر دید ما زمین می خوریم رهایمان نمی کند و تا ما را اصلاح نکند دست برنمی­دارد. اگر نقصی در ما دید در صدد جبران بر می آید. آنهایی که به امام نزدیک می شوند هم اینطوری می شوند که اگر یک موقع عیبی از یک مومن دیدند تلاش می کنند عیب را مرتفع کنند؛ دامن به این عیب نمی زند بلکه یک جوری این عیب را تدارک می کنند. امام علیه السلام شاهد این دنیا و شفیع دارالاخره است و آنجا دستگیری و تدارک می کند.

ویژگیهای امام علیه السلام و تجلیات او در مومنین

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . «أَنْتُمُ الصِّرَاطُ الْأَقْوَمُ وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ وَ الرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ وَ الْآيَةُ الْمَخْزُونَةُ وَ الْأَمَانَةُ الْمَحْفُوظَةُ وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس». یکی از خصوصیاتی که در قرآن برای ائمه علیهم السلام ذکر شده و در این زیارت هم وجود مقدس امام هادی علیه السلام به آن اشاره کردند این است که امام شاهد دارالفناء و شفیع در دارالبقاء است. ائمه علیهم السلام شاهد هستند و این از شئون امام است. اگر شاهد نباشد امام نیست؛ یعنی کسی که امت خودش را نمی بیند و به احوال امت خودش واقف نیست نه فقط ظاهر امت را بلکه احوال باطنی امت را نمی بیند، او امام نیست. امام باید باطن و ظاهر و سِرّ و حتی آن لایه هایی از وجود ما که از خود ما پنهان است را ببیند و الا امام نیست.

در روایت است امام جزو متوسمین است. متوسم یعنی در سیمای اشخاص مقامات اشخاص را می بیند؛ نگاه که می کند از ظاهر و سیما به باطن پی می برد و مقام را تشخیص می دهد. گاهی می آمدند محضر امام علیه السلام و اظهار محبت می کردند. به عنوان مثال به امیرالمومنین عرض کرد: آقا من از دوستان و محبین شما هستم؛ حضرت فرمودند که اینطوری نیست و من شما را از محبین نمی بینم. آن شخص بعدها در مقابل حضرت ایستاد؛ و به عکس یک شخصیتی است به حسب ظاهر در صف دیگری است ولی امام در سیما می بیند و می فهمد از عوالم قبل و در این دنیا چطوری راه رفته و جزو امت حضرت است. زهیر را حضرت به هیچ قیمت از دست نمی دهد با این که زهیر به حسب ظاهر عثمانی است و راهش هم جدا می کند که به امام حسین برخورد نکند ولی حضرت به هر قیمتی که شده او را به دست می آورد.

امام شاهد دارالفناء است. اسرار ما را می بیند و ظاهر و باطن و احوال ما در محضر امام علیه السلام است. أَبَانِ زَيَّات  به امام رضا علیه السلام عرض کرد: برای من و اهل بیتم دعا کنید. در یک روایتی هم است که به حضرت عرض کرد: دوستان و اصحاب خودشان شرمشان می شدند، من را واسطه کردند به شما عرض کنم که برای ما دعا کنید؛ حضرت فرمود: مگر ما دعا نمی کنیم. ما احوال شما را می دانیم و حواس ما به شما هست. تعجب کرد و گفت: شما احوال ما را می بینید؟! حضرت فرمود که آیه قرآن است «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ سَتُرَدُّونَ إِلى  عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَة»(توبه/105)، هر کاری می خواهید انجام بدهید بدانید که الله تبارک و تعالی عملتان را می بیند و رسول او می بیند و مومنین هم می بینند؛ البته شاید این غیر از آن شهود باشد.

یک مسئله این است که امام شاهد احوال ماست اسرار ما را می بیند احوال ما را می بیند امام علیه السلام در روایت است امام وقتی به امامت می رسد بین امام و خدای متعال یک عمودی از نور قرار می گیرد که در او حقایق و باطن اشخاص را هم حضرت مشاهده می کنند و احوال باطنی آدم را هم می بینند؛ در یک روایتی از آن تعبیر به روح القدس شده است. همچنین فرمودند که در انبیاء پنج روح است.

در آیات شریفه اول سوره واقعه خدای متعال مردم را سه دسته می کند «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ أُولئِكَ الْمُقَرَّبُون »(واقعه/10-11) بعد اصحاب میمنه و بعد اصحاب مشئمه هستند. حضرت وقتی معنا کردند فرمودند سابقون، رسل الهی هستند که سبقت گرفته اند و در میدان مسابقه بندگی آنها از همه جلو افتاده اند و رسول شدند؛ بیخودی کسی رسول نمی شود، آنها در میدان بندگی از همه جلو افتاده اند.

در روایت است که وقتی خدای متعال در آن عالم میثاق می گرفت، وجود مقدس نبی اکرم و ائمه علیهم السلام اول کسانی بودند که عهد بندگی دادند و قرار بندگی را با خدا مستحکم کردند. خدای متعال به ملائکه فرمود که شاهد باشید من ولایت اینها را بر همه عالم جاری کردم. بی جهت نیست این که یک کسی امام یا رسول می شود. «السابقون السابقون» یعنی اینها بر همه سبقت گرفته اند. وقتی در مقام بندگی بر همه سبقت گرفتند رسول شدند.

حضرت فرمود: خدای متعال در اینها پنج روح قرار داده است؛ همه ما حیات داریم اما خدای متعال پنج روح در آنها قرار داده است: اول، روح القدس است؛ اگر می بینید انبیاء حقایقی را درک می کنند علومی را درک می کنند معارفی را دارند و وقتی ارواح دیگر خواب و غفلت دارند، روح القدس «وَ رُوحُ الْقُدُسِ لَا يَنَامُ وَ لَا يَغْفُلُ وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَسْهُو»(1) نه غفلت می کند نه خطا می کند، خواب ندارد؛ کسی که روح القدس دارد خواب و غفلت و لهو ندارد.

حضرت فرمود در «السابقون السابقون» روح القدس است و به واسطه این روح است که می بینند. به حضرت عرض شد که شما در خانه خودتان نشستید پرده افتاده و حجاب ها و این همه فاصله است چطور شما دور و بر و اقطار عالم را می بینید؛ مگر شدنی است؟! حضرت فرمود به خاطر این که در امام روح القدس است برای روح القدس اینها حجاب نیستند. برای امثال ما حجاب هستند.

در بعضی از روایات دارد وقتی امام به امامت می رسد عمودی از نور بین او و خدای متعال قرار می گیرد که در آن احوال عالم و احوال بندگان خدا را می بیند. در یک روایتی دارد در امام روح القدس است و این روح القدس که در انبیاء هست اصل و حقیقتش در امام است و کلمه روح براساس روایات خود امام است. امام سرچشمه حیات و محیی است و به این دلیل است که امام است؛ حیات همه عالم به امام است. این که از امام تعبیر به کلمه ماء می شود شاید نکته اش همین است.

امام علیه السلام اگر می بیند به خاطر این است که اولاً جزو السابقون است. سابقون رسل الله هستند؛ آنهایی که سبقت گرفتند رسول شدند. در روایات در بین سابقون چند نفر را در امم گذشته نام می برد آن که از همه سبقت گرفته و محور همه امیرالمومنین است؛ یعنی امام سابقین و همه آنهایی که در بندگی سبقت گرفته اند و دنبال این امام حرکت می کردند، وجود مقدس امیرالمومنین است.

در آن روایت فرمودند که در این سابقون پنج روح خدا گذاشته است: روح القدس است روح الایمان است روح الشهوه است یکی هم نفس است که از آن در این روایات به روح المدرج تعبیر شده است. در اصحاب المیمنه چهار روح است که روح القدس نیست؛ و در اصحاب المشئمه این گروهی که در گناه و کفر و شرک هستند فقط یک نفس دارند که می خورند و می خوابند و راه می روند و زندگی طبیعی می کنند؛ ولی آن ارواح دیگر مثل روح الایمان روح القوه روح الشهوه در آنها نیست و لذا آن خصوصیات در آنها نیست.

«بِرُوحِ الْإِيمَانِ فَبِهِ خَافُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَيَّدَهُم  بِرُوحِ الْقُوَّةِ فَبِهِ قَدَرُوا عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحِ الشَّهْوَةِ فَبِهِ اشْتَهَوْا طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كَرِهُوا مَعْصِيَتَه»  روح القوه خاصیتش این است که واقعاً توانای در بندگی هستند و با روح الشهوه میل به بندگی و طاعت دارند. روح الایمان فبه خاف الله عزوجل اگر در کسی روح الایمان بود مومن شد این روح در او دمیده شد خوف الهی در وجودش می آید که این خوف خیلی چیز ارزشمندی است. در روایت فرمود خوف و رجا دو نور در قلب مومن هستند که با هر دو به سمت خدا حرکت می کند و مثل دو کفه ترازو هستند که در مومن هیچ کدام بر دیگری غلبه ندارد.

روح الشهوه یعنی اشتهای به بندگی پیدا می کند؛ البته در بعضی از روایات اینها مختلف است و باید جمع کرد ولی هم تعارضی ندارد در این روایت فرمود اگر در کسی روح الشهوه دمیده شد میل به طاعت پیدا می کند و از معصیت بدش می آید. اینکه بعضی ها می گویند که اگر آدم از گناه بدش بیاید، آدم نیست اصلاً اینطوری نیست؛ در آدم اگر این روح دمیده شد دیگر از گناه بدش می آید.

تا وقتی انسان فقط روح المدرج و نفس دارد، از لذایذ حرام هم لذت می برد ولی وقتی این ارواح در او دمیده می شود اشتهاء به طاعت پیدا می کند هرچه نماز می خواند سیر نمی شود هرچه قرآن می خواند سیر نمی شود. یک ساعت به اذان بیدار می شود، اما دلش می خواهد دو ساعت یا سه ساعت به اذان بیدار شود؛ سیر نمی شود.

در سوره مبارکه مزمل خدای متعال در آخر سوره به پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ»(مزمل/20) خدای متعال می داند که شما دو ثلث شب نصف شب یک ثلث شب را بیدار هستید. این ناظر به اول سوره است که به حضرت دستور می دهند «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا» یعنی جز اندکی از شب بیدار و سر پا باش، نیمی از شب را یک مقداری کمتر یک مقدار بیشتر بیدار باش. این را گفتند که به اعتبار حالات انسان یا به اعتبار طول شب است، بعضی شبها کوتاه است و بعضی شبهای زمستان بلند است و آدم کلی هم که بخوابد نصف شب هنوز باقی مانده است. «قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا * نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا * أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا»(مزمل/2-4) بیدار باش قرآن را به روش ترتیل با توجه بدون پس هم اندازی بخوان.

در پایان سوره هم می فرماید «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّـهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ» خدای متعال می داند که شما و یک عده ای که همراه شما و با شما هستند و صفت شما در آنها تجلی می کند وقتی شما دو ثلث شب بیدارید آنها هم بیدارند.

کسی به امام زمان گره خورد، وقتی حضرت بیدار می شوند او هم بیدار می شود؛ چنانچه در روایت است که عرض شد گاهی غروب جمعه من غصه دارم و نمی دانم برای چیست؛ حضرت فرمود که یک مومنی آن طرف دنیا غصه دار است شما هم غصه دار می شوید چون نورهایتان با هم متصل است. در یک روایتی هم حضرت فرمود: امام که غصه دار می شوند شما غصه دار می شوید. همینطور که انسان اگر متصل به امامش شد وقتی غصه در دل امام می آید انسان غصه دار می شود وقتی امام بیدار می شوند این هم بیدار می شود. «إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكَ» آن طائفه ای از مومنین که همراه تو هستند؛ وقتی شما بیدار می شوید آنها هم بیدار می شوند.

بنابراین اصل این ارواح در امام است. اگر در مومنی این ارواح می آید شعاع روح امام است. چنانچه در روایات فرمودند «وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالاً بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا»(2) روح مومن اتصالش به روح الهی از اتصال شعاع خورشید به خورشید بیشتر و شدیدتر و متصل تر است. اگر آن شعاع روح امام در انسان بیاید، با روح الایمان مقام خوف پیدا می شود که خیلی مقام بالایی است. وقتی روح الشهوه می آید که یک جلوه ای از روح امام است آدم دوست ندارد شبها بخوابد و از گناه بدش می آید و میل به طاعت پیدا می کند. آن دسته آخر هم یک نفس دارند که روح المدرج است و با آن می خورند و می خوابند و لذایذ طبیعی می برند و بیشتر از این خبری نیست.

آشکار بودن باطن و اسرار نزد امام علیه السلام

بنابراین در امام علیه السلام روح القدس است و اصل روح القدس در امام است. به حضرت عرض کرد: آقا علم شما از کجاست آیا از استاد یا کتاب است؟! حضرت فرمود: خیلی مهمتر از اینهاست البته کتاب هم دارد، صحیفه فاطمیه و کتاب جفر و جامعه در اختیار امام است؛ ولی در امام روح القدس است و به تعبیر روایات عمود نور بین امام و خدای متعال است؛ وقتی این حقایق در امام است. امام شاهد آنچه بر احوال امتش می گذرد می بیند و نه فقط ظاهر ما را بلکه باطن ما را هم امام می بیند و نمی شود چیزی را از امام پنهان کرد؛ کما این که از خدای متعال نمی شود پنهان کرد. قرآن می فرماید «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُور»(غافر/19) هیچ چیز پرده ای برای خدای متعال نیست.

در دعاها یک تسبیحاتی است که من توصیه می کنم اگر کسی می تواند این تسبیحات را همه سال بخواند اصل آن برای ماه رمضان است، صد تسبیح است که خیلی مضامین بلندی دارد یکی این است هیچ کوهی آنچه در دلش است نمی تواند از خدا پنهان کند و هیچ ذره ای در آسمان و زمین پنهان از او نیست و هیچ قلبی نمی تواند باطن خودش را از خدا بپوشاند. امام هم همینطوری است. هیچ قلبی نمی تواند اسرار خودش را از امام بپوشاند زیرا امام «عَيْنِكَ النَّاظِرَةِ بِإِذْنِك »(3)، و شاهد است که باذن خدای متعال می بیند.

در آیات قرآن همین مطلب اینچنین بیان شده «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيدا»(بقره/143) یعنی ما شما را امت وسط قرار دادیم؛ امت وسط را آیه توضیح می دهد یعنی شما شاهد بر مردم هستید و رسول هم شاهد بر شماست؛ یعنی واسطه بین رسول و مردم، کانه آنها شهدایی هستند که چشم و اعین رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم هستند. این عین امتش را نگاه و کنترل می کند. آنها عین ناظره هستند.

در روایت حضرت فرمود که این امت وسط ما هستیم بعد حضرت فرمودند آیه خودش توضیح داده کسی که امت وسط است شهداء علی الناس است؛ چون بعضی به خصوص عامه آیه را اینطوری معنا کردند که امت وسط یعنی کل امت اسلام، یعنی دستورات اسلام یک دستورات متعادل است. این درست است که دستورات اسلام دستورات متعادل است ولی حضرت فرمودند این آیه این را نمی خواهد بگوید؛ بلکه «لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ» یعنی امت وسط باید شاهد باشند. مگر شما شاهد بر مردم هستید؟! امت وسط ما هستیم ما شاهد هستیم و رسول هم شاهد بر ماست.

این یک قسم شهادت امام است؛ یک قسم دیگر هم در بعضی روایات و آیات آمده عمل وقتی انجام شد این تازه در مدار قرار می گیرد و الا تمام نمی شود مثلاً ما عملی انجام می دهیم این عمل به فرموده قرآن ثبت می شود «إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد»(ق/18) عمل ما را چه خوب چه بد وقتی می نویسند این در مدار قرار می گیرد یعنی ملائکه حالا شروع می کنند روی این کار کردن؛ اینطور نیست که عمل را که انجام می دهیم تمام می شود یا گم می شود؛ بلکه عمل وقتی انجام گرفت و ثبت شد تازه در مدار قرار می گیرد و تصمیم گرفته می شود.

در روایت می فرماید حضرت در معراج دیدند که دارند خانه درست می کنند، یک خشت از طلا یک خشت از نقره. از جبرئیل پرسیدند که اینها چه کار می کنند؛ جواب داد: برای امت شما خانه درست می کنند؛ پرسیدند که پس چرا گاهی دست برمی دارند؛ فرمودند که این مصالح از دنیا می آید کار می کنند و اگر مصالح نیاید کار نمی کنند؛ یا در بعضی روایات فرمودند که با این اذکاری که شما می گویید مثل تسبیحات اربعه «سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله والله اکبر»، ملائکه برای شما اشجار و درخت هایی در بهشت غرس می کنند و باغستان می شود.

بنابراین عمل وقتی از ما صادر شد در مدار قرار می گیرد و روی عمل کار می شود و یک سیری پیدا می کند. در یک مرحله ای عمل به رویت امام می رسد. آنجا امام باید راجع به عمل تصمیم بگیرند. ممکن است امام شفاعت کنند و مسیر عوض بشود و مدار را برگردانند. لذا عمل وقتی سیر می کند حتماً به محضر امام می رسد.

در کافی شریف است که فرمودند: پیامبر خدا را از خودتان ناراحت نکنید؛ عرض کرد: مگر ما دستمان می رسد پیامبر خدا را اذیت کنیم؛ حضرت فرمود: عملتان هر هفته دو بار به حضرت عرضه می شود. اگر شما بد عمل کرده باشید حضرت ناراحت و متأثر می شوند. شما که پدر و مادر مهربان هستید اگر یک خطایی از فرزندتان ببینید آیا ناراحت نمی شوید؟! برای شما صحیفه عملش را بیاورند و بگویند که اینطوری در مدرسه عمل کرده در جامعه اینطوری عمل کرده، آیا شما ناراحت نمی شوید؟ حضرت فرمود اینطوری است که عملتان خدمت حضرت می رسد. ایشان رسول ماست و ما امت هستیم.

پس یک مسئله این است که ائمه شاهد بر عمل و شاهد بر خود ما و شاهد بر کل عالم هستند؛ چون امام کل عالم است؛ ولی این شهادت فقط شهادت ظاهری نیست؛ بلکه اسرار ما، ظاهر ما باطن ما سر ما گذشته ما آینده ما هم در محضر امام است و همه را امام می بینند. عمل ما هم در مسیر سیر خودش وقتی در مدار قرار می گیرد در یک مرحله ای به رویت امام می رسد و این غیر از آن شهادت و رویتی است که امام روی آن دستور می دهند و اقدامی اتفاق می افتد.

این شهادت یک اثر در عالم قیامت دارد. در روایات دارد در محکمه الهی ما نیاز به شاهد داریم و کسی باید به نفع ما و حتی برای انبیاء شهادت بدهد. در آیه قرآن است که «وَ نَزَعْنا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهيدا»(قصص/75) ما انبیاء را شاهد بر امت قرار دادیم و پیامبر را شاهد بر انبیاء قرار دادیم. در روایت دارد که همه انبیاء در قیامت وقتی می خواهند در دادگاه الهی اظهار کنند که ما به تکالیف پیامبری خودمان عمل کردیم، آنجا وجود مقدس نبی اکرم باید شهادت بدهند و امضاء کنند، گویا حضرت نسبت به همه انبیاء رسول هستند. در عالم آخرت انبیاء باید برای امتشان شهادت بدهند و نبی اکرم برای همه انبیاء باید شهادت بدهند.

در یک روایتی می فرماید که در روز قیامت وقتی حضرت نوح تشریف می آورند و عرضه می دارند که من برنامه نبوتم را انجام دادم این پیامبر بزرگ و اولولعزم الهی می فرستند محضر وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که شهادت بدهند. حضرت دو نفر را می فرستند یکی جناب جعفر برادر امیرالمومنین که شهید در جنگ هستند و یکی هم جناب حمزه سیدالشهداء را می فرستند که بیایند شهادت بدهند بساط آخرت اینطوری است.

امام وقتی شاهد است در آخرت هم به نفع ما شهادت می دهد. یک امر دیگر هم هست و شاهد به این معناست که امام «شفعاء دار البقاء» است یعنی شفیع هم هست؛ اینطور نیست که فقط امام را شاهد قرار دادند و به امام اجازه دادند اسرار ما باطن ما اول و آخر ما را ببیند بلکه شاهد و شفیع است؛ یعنی اقدام می کند. اگر در ما ضعفی ببیند امام علیه السلام یک جوری این ضعف را جبران می کند. امام مثل ما نیست که اگر می بیند العیاذ بالله سوء استفاده کند؛ به کسی که کریم نیست این اجازه را نمی دهند. امام صفات الهی دارد.

در دعای ابوحمزه ما به خدای متعال عرضه می داریم «لَا لِأَنَّكَ أَهْوَنُ النَّاظِرِينَ إِلَيَّ وَ أَخَفُّ الْمُطَّلِعِينَ عَلَيَّ بَلْ لِأَنَّكَ يَا رَبِّ خَيْرُ السَّاتِرِينَ وَ أَحْكَمُ الْحاكِمِينَ وَ أَكْرَمُ الْأَكْرَمِينَ سَتَّارُ الْعُيُوبِ غَفَّارُ الذُّنُوب عَلَّامُ الْغُيُوبِ تَسْتُرُ الذَّنْبَ بِكَرَمِكَ وَ تُؤَخِّرُ الْعُقُوبَةَ بِحِلْمِك » اگر دیگران می دیدند من تخلفی نمی کردم و مراعات دیگران را می کردم؛ ولی مراعات تو را نکردم، نه به خاطر این که تو را تخفیف کردم. چون آدم دو جور است: اگر یک بزرگی نگاه کند حواست را جمع می کنی و اگر یک کسی که برایش ارزش قائل نیستی نگاه کند، روی نگاهش حساب باز نمی کنی.

در آن دعا عرض می کنیم که خدایا اگر دیگران می دیدند من مراعات می کردم اما این که مراعات تو را نکردم زیرا تو در مقام حکم، حکیمانه حکم می کنی و مثل دیگران نیستی که یک عیب از آدم ببینند زیر و رو بکشند. تو ستاری تو غفاری تو ببینی می پوشانی تو ببینی جبران می کنی اگر دیدی من زمین خوردم دست من را می گیری و بلند می کنی من به خاطر این است که مراعات تو را نکردم نه این که تو را خفیف کردم و دیگران مهم باشند.

امام اینطوری است که اگر می بیند دیدنش یک دیدن خاصی است. به امام اجازه دادند که شاهد باشد و خلوت و جلوت ما را ببیند. اصلاً امام خلوت و جلوت ندارد. سپس عرضه می دارد که خدایا تو از همه کریم ها کریم تری و کرمت موجب می شود پرده بیاندازی و نگذاری دیگران ببینند.

ما خیال می کنیم الان این که دیگران باطن ما را نمی بینند ما خودمان باطن مان را از دیگران می پوشانیم، اینطوری نیست، همینطوری که خدا چشم داده ما ظاهر همدیگر را می بینیم یک ذره این را تقویتش بکند باطن همدیگر را هم می بینیم، کما این که در یک صحنه ای در قیامت اینطوری می شود. آنجا هم البته اینطوری نیست که کلی باشد اما به فرموده قرآن «يَوْمَ هُمْ بارِزُون »(غافر/16) است و همه باطنها ظاهر می شود. گاهی هم خدای متعال از خود انسان هم می پوشاند. در تعقیبات مفاتیح یک دعائی است که فرمودند اگر این دعا را بخوانید روز قیامت نه تنها بر دیگران می پوشاند، گناهتان را از یاد خودتان هم می برد که شرمنده نباشید؛ ولی یک جایی آشکار می شود. در دعاهایی مثل دعای مناجات خمسه عشر و مناجات شعبانیه می گوییم که گناهی که در دنیا پوشاندی و اینجا پرده انداختی، آنجا در آخرت پرده را بالا نزنی؟ من به پرده پوشی آنجا بیشتر از این دنیا احتیاج دارم.

امام اگر می بیند پرده می اندازد. یک جایی من خودم ممکن است متوجه نباشم اما امام می پوشاند که دیگران نفهمند. من ممکن است متوجه نباشم  که دارم بی آبرویی می کنم امام یک کاری می کند که نبینند بعدا که من به خود آمدم، خجالت زده نباشم؛ مثل آدم هایی که در مستی یک کاری می کنند بعد که هوشیار می شوند از همه خجالت زده هستند. مستی که فقط مستی خمر نیست گاهی دنیا آدم را مست و غافل می کند؛ امام در آن حالت پرده پوشی می کنند.

پس امام علیه السلام اگر شاهد است شاهدی است که اکرم الاکرمین و پرده پوش است و قدم دوم این است که شفعاء هستند؛ یعنی امام اگر دید ما زمین می خوریم رهایمان نمی کند و تا ما را اصلاح نکند دست برنمی­دارد. اگر نقصی در ما دید در صدد جبران بر می آید. آنهایی که به امام نزدیک می شوند هم اینطوری می شوند که اگر یک موقع عیبی از یک مومن دیدند تلاش می کنند عیب را مرتفع کنند؛ دامن به این عیب نمی زند بلکه یک جوری این عیب را تدارک می کنند. امام علیه السلام شاهد این دنیا و شفیع دارالاخره است و آنجا دستگیری و تدارک می کند.

شفاعت و سختی های امام برای پاک شدن انسان

شفاعت را در یک کلمه اگر بخواهیم بگوییم معنای شفاعت این نیست که امام علیه السلام آدم آلوده را در بهشت می برد، آدم آلوده را که در بهشت راه نمی دهند. یک نقطه این مکان مطهر در عالم را که نمی گذارند نجس بشود. امام اگر شفاعت می کند شفاعت امام یعنی پاک می کند و آدم را بهشتی می کند و بعد در بهشت می برد و برای بهشتی شدن ما هم تلاش و هزینه می کند. ائمه علیهم السلام همه بلاهایشان برای بهشتی شدن ماست. می رود در بلا که ما پاک بشویم. خون دلش را می دهد که ما جهنمی نشویم.

شفاعت معنایش این نیست که به آدم جهنمی بگویند در بهشت برو، مگر می شود؟! آدم جهنمی را اول باید بهشتی کنی و بعد در بهشت ببری. امام اگر شاهد است وقتی عیبی در ما دید تا این عیب را مرتفع نکند رهایمان نمی کند. به هر قیمت شده ولو از خودش یا از مال خودش یا جان خودش هزینه می کند تا ما اصلاح بشویم. بنابراین ما را اصلاح می کند و بعد می فرستد. شفیع یعنی: من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان، قال و مقال عالمی می خرم از برای تو.

این پیامبری که معراج می رود و همه ملائکه جا می مانند؛ حتی جبرئیل هم جا می ماند و می گوید «لَوْ دَنَوْتُ أَنْمُلَةً لَاحْتَرَقْتُ»(4) اما می آید و پایین می نشیند و برای آن عرب جزیره العرب داستان می گوید و سرش را می گذارد در دامنش و خوابش می برد. بعد حضرت در آفتاب صورتشان را می گیرند این طرف که عرق پیشانی شان روی او نریزد و بیدار نشود؛ شفاعت این است و اینطوری می شود آدم درست کنی، و الا همینطوری که در عالم آدم درست نمی شود. پیامبر خرج کرده و ائمه خرج کردند. ما یک فرزند خودمان را نمی توانیم درست کنیم، مگر آسان است آدم درست کردن، انبیاء شفیع و شهداء دارالفناء و شفعاء دارالبقاء هستند. شفاعت خیلی کار سختی است؛ از خاک آدم درست کردن، از موجودی مثل بنده آدم بدرد بخور درست کردن فقط کار امیرالمومنین است.

گفت: آدم شدن محال است؛ گفتم: مگر حضرت امیر بخواهد. شفیع یعنی قدرت آدم درست کردن که اینگونه آدم شدن آسان است. شفعاء آدم را بهشتی می کنند. صفت رذیله در بهشت راه ندارد؛ حرام در بهشت راه ندارد. در روایات است که همه گناه ها سخت است، آن گناهی که از آن گوشت می روید، اما آن مال حرامی که از آن گوشت می روید از گناهان دیگر سخت تر است. حضرت می فرماید: به خاطر این که یا نمی گذارند در بهشت بروید و یا اگر خواستید بروید بهشت تا پاک نشوید در بهشت راهتان نمی دهند؛ باید این گوشت آب بشود تا آدم بهشتی بشود.

بعضی روایات اصلاً معنا کردنی نیست؛ حتی خواندنی هم نیست، حالا نشنیده بگیرید. یک روایتی دیدم که فرمود این روزه ای که واجب شده یک علتش این است که حضرت آدم از آن گندم خورد؛ یعنی یک ترک اولایی جد بزرگوار ما کردند که باید دهانمان را بشوریم و اسم این آقا را ببریم و ایشان مسجود همه ملائکه است، اما فرمود باید نسلش روزه بگیرند که آثار آن از آنها پاک بشود. بهشت که همینطوری نمی شود رفت.

ما اگر می خواهیم استغفار کنیم امیرالمومنین می فرماید استغفار شش معنا دارد همینطوری نمی توانی بگویی استغفرالله؛ اول باید پشیمان شده باشی، دوم برای آینده ات تصمیم بگیری که به طرف آن خطا نروی؛ سوم حقوق الهی را بدهی چهارم حقوق مردم را بدهی پنجم اگر لذت حرام بردی رنج عبادت به خودت بچشانی تا برابر بشود و ششم «أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ‌ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ»(5) آن گوشتی که از حرام روییده را با غصه آب کنی تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت جدید بروید.

یکی از کارهایی که وجود مقدس نبی اکرم می کند این است که «إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما»(نساء/64) شما اگر گناه کردید استغفار خودتان کافی نیست، اگر بیایید محضر حضرت و این پیامبر برای شما استغفار کند «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما».

پی نوشت ها:

(1) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 272

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 166

(3) مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 1، ص: 409

(4) مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج 1، ص: 179

(5) نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 549