نسخه آزمایشی
سه شنبه, 18 ارديبهشت 1403 - Tue, 7 May 2024

شب دوم هيات منزل طباطبايي/ امت سازی حول محور امام/ هزینه امت سازی برای امام و نتایج و اثرات همراهی مومنین با امام

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 13 مهر ماه 98 است که در ماه صفر در منزل آقای طباطبایی ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ واقعه عاشورا و در ذیل این واقعه عزاداری سیدالشهداء یک حقیقت فراتمدنی است که می تواند در ساخت یک تمدن هم اثربخش باشد. در مواقفی در قرآن به ایجاد جامعه و امت سازی حول محور امام اشاره شده که یکی از آنها داستان حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل است. برای امت سازی به بلد امن و کتاب و بیت و رسول و امام و تطهیر بیت نیاز است. قرآن می فرماید شما می خواهی امت بسازی و اگر به رقبا میدانی داده می شود در دایره طرح شماست؛ یعنی یک طرح با شما دارد و رب شماست و با شما کار را می خواهد جلو ببرد وسعت و امکان و میدانی که به دشمن می دهد در میدان ربوبیت نسبت به شماست. آنجایی هم که اقتضاء ربوبیت و طرحش با شما این باشد، بساطشان را جمع می کند، یعنی داستان فراعنه تاریخ بیرون از طرح خدای متعال با نبی اکرم نیست. امت سازی برای امام هزینه دارد و برای نبی اکرم عاشورا هزینه این امت سازی است. هر کس با امام همراه شود در بلد امن قرار می گیرد و توطئه طواغیت در او اثر نخواهد کرد ولو او را بکشند اما از این مسیر به سلامت عبور می کند.

مسیر امت سازی و جامعه حول محور امام

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . بحثی را سال گذشته تقدیم کردم که خلاصه آن بحث این است که واقعه عاشورا و در ذیل این واقعه عزاداری سیدالشهداء یک حقیقت فراتمدنی است که می تواند در ساخت یک تمدن هم اثربخش باشد و به کار گرفته بشود. مقصود از فراتمدنی این است که بر محور عزاداری های سیدالشهداء عوالم و از جمله عالم آخرت و برزخ و قیامت و بهشت، اینها ساخته می شود. بنابراین یک امر فراتمدنی است و اینطور نیست که کارآمدیش در حد ایجاد یک تمدن در این دنیا باشد؛ بلکه عوالم بر محور این عزاداری رشد می کنند و به یک قرار و نقطه و مقصدی می رسند؛ البته حتماً در این عالم هم اثر دارد و در این عالم هم تمدنی در مسیر رجعت و ظهور می توان قرار داد که بر محور عاشورا است.

نکاتی را پیرامون این بحث عرض می کنم تا ببینیم هیئت چه نقشی می تواند داشته باشد. یک مواردی در قرآن است و البته من نسبت قطعی نمی دهم ولی احساسم این است که در این مواقف قرآنی یک اشاره ای به ایجاد یک جامعه حول امام شده است. یکی در داستان حضرت ابراهیم خلیل علی نبینا و آله و علیه السلام است که در قرآن شاید تنها پیامبری که از او به عنوان یک امام یاد شده و به صراحت گفته شده که صاحب مقام امامت بوده ایشان هستند. در باب بقیه انبیاء این صراحت نیست.

خدای متعال این وجود مقدس را به عنوان امام معرفی می کند و داستان به امامت رسیدن ایشان را توضیح می دهد «وَ إِذِ ابْتَلى  إِبْراهيمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً»(بقره/124)؛ ایشان امتحاناتی را داده و با کلماتی خدای متعال ایشان را مورد امتحان قرار داده و ایشان هم این امتحانات را با سلامت و عافیت به پایان برده و خدای متعال او را امام قرار داده است. آن کلمات هم در روایت به این تفسیر شده که همان کلماتی است که خدای متعال به حضرت آدم تلقی کردند و خدای متعال به ایشان رجوع کرد.

قاعده کلی رجوع الهی هم همین است. باید آن کلمات تلقی بشود تا خدای متعال به انسان رجوع بکند. پیداست تخلف انسان هم تخلف از آن کلمات است. بعد به حضرت عرض کرد «فَأَتَمَّهُنَّ»؛ از حضرت پرسیدند: یعنی چه؟! فرمود «أَتَمَّهُنَّ إِلَى الْقَائِم »(1) خدای متعال نسبت به امامت این اولیاء معصوم از ایشان میثاق گرفته و به خود ایشان مقام امامت داده است؛ لذا امامت حضرت ابراهیم خلیل ذیل این کلمات یعنی ذیل امامت نبی اکرم و اهل بیتشان است. این وجود مقدس امام است و خدای متعال گویا مسیر امت سازی این امام را توضیح می دهد. در سوره بقره و در سوره ابراهیم سلام الله علیه و در مواقف دیگر قرآن اشاره شد است.

در سوره مبارکه ابراهیم سخن از این است که حضرت ابراهیم خلیل بخشی از ذریه خودشان را آوردند در این سرزمین سکنی گزیدند «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاة»(ابراهیم/37) امام یعنی همین که امت خودش را که شکل می دهد، مسیر امت سازی خودش را هم می داند. وقتی جناب ابراهیم خلیل، حضرت اسماعیل را در دوران طفولیت با مادر می آورند در کنار کعبه در این سرزمین سکنی می دهند عرضه می دارند «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي»؛ یعنی یک بخشی از ذریه خودم را آوردم، یعنی دارد می بیند که یک نسلی دارند که آنجا می آیند و رشد می کنند و بالنده می شوند.

اینها را در این بیابان غیر ذی زرع و در کنار این بیت الحرام سکنی داد؛ کانه سکنای این امت باید در محیط بیت محرم و کنار بیت محرم باشد. این امت یک بیت الحرامی می خواهد و مقصدشان اینجاست که باید اقامه صلات بکنند و نام و یاد خدا را و ذکر الهی را در عالم به پا بکنند. خیمه عالم باید خیمه ای باشد که عمودش ذکر و صلات است. این امتی است که حضرت می خواهند بسازند.

سپس دو دعا حضرت ابراهیم دارند «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُون »(ابراهیم/37) یکی اینکه اینجا کویر است و این سرزمین سَکنه ای نداشته و کعبه هم در طوفان حضرت نوح ویران شده بود حضرت دوباره قواعد کعبه را بالا بردند و در کنار این کعبه ای که یک بیابان لم یزرع است دعا می کند که من این ذریه خودم را آوردم قلوبی را متمایل کن و هوای این ها را به دل آن قلوب بیانداز تا حول اینها جمع بشوند و از ثمرات کار دیگران در این سرزمین لم یزرع، زندگی آنها اداره بشود.

بنابراین یک امتی می خواهد بسازد که معیشتشان هم باید اینطوری تأمین بشود. ولی در تأویل آیه امام صادق علیه السلام فرمودند که دعای حضرت ابراهیم مربوط به ما بود. وقتی ذریه خودش را می آورد اینجا که می خواهند اقامه صلات کنند در ذریه خودش آن ائمه ای که کارشان اقامه صلات است را می بیند؛ منتها برای این که این اقامه صلات بشود باید قلوب متمایل به امام باشند؛ تا قلوب متمایل به امام نشوند و حول امام جمع نشوند این امت شکل نمی گیرد. تمایل قلوب و هوای قلوب نسبت به امام مدار شکل گیری یک امت است.

منظور از ثمرات هم ثمرات القلوب است؛ یعنی قلوب کاملاً متمایل بشوند و بار و بر این قلوب در وادی ولایت امام به بار بنشیند. این یک فرازی از امت سازی حضرت است که بخشی از ذریه خودش را در این سرزمین لم یزرع می آورد. یک طفل خردسال را می آورد و می فرماید که یک قسمت از ذریه خودم که عمدتاً از نسل حضرت اسماعیل هستند؛ البته یک قسمت هم از نسل حضرت اسحق هستند که جناب یعقوب و بنی اسرائیل می باشند. این یک بخش از کار حضرت که قرآن توضیح می دهد. امام امت تاریخی خودش را می بیند و برای ساخت آن امت تاریخی هزینه می کند و ذریه خودش را می آورد در یک سرزمین لم یزرع ساکن می کند تا آن امتی ساخته بشود که «لِيُقيمُوا الصَّلاة» هستند.

در آیات سوره مبارکه بقره بعد از این که توضیح می دهد که خدای متعال چگونه حضرت ابراهیم را امام کرد اولین مأموریتی که به این امام می دهند این است که «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنَّاسِ وَ أَمْناً وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهيمَ مُصَلًّى وَ عَهِدْنا إِلى  إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود»(بقره/125)؛ یعنی این بیتی که خدای متعال محل رجوع مردم قرار داده و وادی امن است با حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل عهد می کنند که باید این بیت را تطهیر بکند؛ کانه امت یک بیتی می خواهد که خدای متعال «مَثابَةً لِلنَّاسِ» و محل رجوع مردم قرار داده و باید از غیر خدای متعال تطهیر بشود؛ و کار امام این است که این بیت را تطهیر کند و توجه به غیر را زائل کند و بت ها و آلودگی هایی که بوده و مظاهر شرک آلود را حذف کند و این بیت را برای مردم آماده کند. خدای متعال این بیتی که برای مردم «مَثابَةً لِلنَّاسِ» و«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمين»(آل عمران/96) است را در اختیار امام قرار می دهد که محل رجوع مردم است و باید امت بر محور این بیت ساخته بشود؛ لذا می فرماید که این بیت را تطهیر کنید.

یک نکته هم اینجا اشاره کنم که حتماً کسی که امام می شود و می خواهد یک امتی بسازد یک بیتی باید داشته باشد ولی این بیت برای امت سازی کافی نیست. این بیت محل رجوع به امام است به گونه ای ساخته شده که کسانی که اینجا می آیند، مناسک رجوع به بیت در نهایت آنها را به امام می رساند؛ کما این که در ذیل آیات حج است که مردم مکلف شده اند تا بیایند و طواف کنند و عهدشان را با ما تجدید کنند؛ یعنی مناسک حج به گونه ای است که انسان را به امام پیوند می دهد. بنابراین بیت و مناسک بیت مناسک تجدید عهد با امام و رجوع به امام است و لذا حضرت ابراهیم در آن دعایی هم که می کنند به تعبیر امام باقر علیه السلام نفرمود «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْه »(2)؛ بلکه فرمود «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرات ».

اگر بخواهد امت درست بشود اگر بخواهد اقامه صلات بشود، این قلوب باید متمایل به ائمه بشود. صرف این که قلوب متمایل به بیت بشوند و یک بیتی در کار باشد و قلوب به بیت رجوع کنند و مناسک رجوع به بیت باشد امت درست نمی شود؛ بلکه باید بیتی باشد مناسک رجوع به بیت مناسک رجوع به امام باشد و این بیت هم متعلق به امام است. کل مواقف حج و میقات های حج و مناسک حج مناسک متعلق به امام هستند؛ حتی میقات ها و مواقف و مواقیت مکانی و زمانی آن تماماً متعلق به امام علیه السلام هستند.

نابودی فراعنه تاریخ در طرح ربوبیت خدای متعال

در سوره مبارکه فجر باطن آیات را فعلاً کنار بگذاریم؛ و صرف نظر از داستان عاشورا که یک قرائت دیگری از سوره است، آنجایی که خدای متعال به پیامبر گرامی می خواهد اطمینان بدهد در برابر طغیان سقیفه شما کارتان جلو می رود؛ در ظاهر آیات خطاب به رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و با همان قرائت ظاهری سوره می فرماید «بسم الله الرحمن الرحیم وَ الْفَجْرِ * وَ لَيَالٍ عَشْرٍ * وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ * وَ اللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ * هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ* أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ * إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ * الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ * وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ * وَ فِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ * الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ * فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ * فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ»(فجر/1-13)

سوگند به سپیده؛ و لیال عشر که فرمودند دهه ذی حجه است؛ و شفع و وتر که عرفه و قربان یا یوم الترویه و قربان است و قسم به آن هنگام زوال شب و ساعات آخر شب که سحر است. سپس وارد داستان ربوبیت خدای متعال نسبت به نبی اکرم مطرح می شود که حضرت امام کل هستند و می خواهند یک امتی به وسعت همه امم انبیاء و تاریخ بسازند؛ سپس می فرماید که خدای متعال رب این عالم است و در پرورش این امام که ذیلش امت هستند، ربوبیت می کند و بیان می دارد که خدای متعال در ربوبیت نسبت به شما و امت تاریخی تان چه کار کرده است و این ربوبیت الهی بود که بساط اینها را جمع کرد. رب تو به اینها یک میدانی داد این میدان هم در دامنه ربوبیت نسبت به شماست. شما می خواهی امت بسازی و اگر به رقبا میدانی داده می شود در دایره طرح شماست؛ یعنی یک طرح با شما دارد و رب شماست و با شما کار را می خواهد جلو ببرد وسعت و امکان و میدانی که به دشمن می دهد در میدان ربوبیت نسبت به شماست.

آنجایی هم که اقتضاء ربوبیت و طرحش با شما این باشد، بساطشان را جمع می کند، یعنی داستان فراعنه تاریخ بیرون از طرح خدای متعال با نبی اکرم نیست. شما دارید امت می سازید و «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ»(فجر/14) پروردگار شما باز هم در کمین است و اینطور نیست که رها کرده اشد باز هم فراعنه ای می آیند که فراعنه امت هستند و به آنها هم امکانی داده می شود و خدای متعال باز هم بساط آنها را یک جایی جمع می کند. خدای متعال همه طرحی که دارد طرح ربوبیت توست.

بنابراین اگر امم گذشته فراعنه شان عذاب شدند داستان همین است ببینید «فصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ» را با عنوان دیگری هم می توانست بگوید مثلاً «فصب الله رب العالمین»، یا «ربهم» و نه اینکه نه رب تو؛ یعنی اگر فراعنه قبل هم بساطشان جمع شده در طرح ربوبیت توست؛ و نسبت به فراعنه بعدی هم همین است.

در واقع داستان سقیفه و بعدی ها از جمله بنی امیه و بنی عباس و دیگران و داستان طغیان آنها را توضیح می دهد که ریشه طغیان چیست و بعد هم جمع شدن بساط آنها را دوباره تکرار می کند که به آنها یک امکانی می دهیم آنها با یک خطای محاسباتی تفرعن می کنند و وقتی تفرعن کردند دوباره بساط آنها هم جمع می شود.

«كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا * وَ جَاءَ رَبُّكَ وَ الْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا * وَ جِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَ أَنَّى لَهُ الذِّكْرَى* يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي * فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ * وَ لَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ»(فجر/21-26) این انسان اینجا همان دشمن اصلی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم هست و هیچ کسی مثل خدای متعال عذاب کننده نیست. گویا اشاره به این است که عذابی که خدای متعال نسبت به فرعون این امت می کند سخت تر از همه فراعنه است.

پس داستان ربوبیت نبی اکرم و طرح خدا با حضرت است که منتهی به اینجا می شود که «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً»(فجر/27-28) در این قرائت، این خطاب به خود حضرت است ارجعی الی ربک راضیه مرضیه که شما نگران نباش؛ با آرامش به سوی خدای متعال برگرد؛ خدای متعال این امت را تصفیه می کند و به مقصد می رساند.

در صدر سوره خدای متعال از امکاناتی که به حضرت می دهد در مقابل این دستگاه فراعنه صحبت کرده «هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ»؛ امکاناتی که خدا به این پیامبر می دهد در مقابل داستان تفرعن این است که به حضرت فجر و لیال عشر و عرفه و قربان داده است. معنای باطنی فجر به ظهور امام زمان تفسیر شده و «لیال عشر» به ده امام، یعنی از امام مجتبی تا امام عسگری تفسیر شده و شفع به فاطمه زهرا و امیرالمومنین سلام الله علیهما؛ و وتر هم خود خدای متعال است؛ یعنی این امکانات توست.

در سوره تحریم هم می فرماید «فَإِنَّ اللَّـهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلَائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ»(تحریم/4) در این صف بندی، همراه این پیامبر خدای متعال است. باطن امکانات این است که ما به شما این امکانات را دادیم. «وَ اللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ» را هم اینگونه تفسیر کردند که «دَوْلَةُ فلان فَهِيَ تَسْرِي » این دولت هم دولت رو به زوال است و وقتی عالم به فجر خودش می رسد این دولت پایان پیدا می کند. بنابراین به حضرت بشارت پیروزی می دهند که شما پا به میدان می گذارید و می خواهید یک امتی بسازید، رب شما عالم را بر مدار شما اداره کرده و امکاناتی به شما برای امت سازی داده است. داستان فرعون امت شما مثل فراعنه دیگر است خدای متعال این بساط را جمع می کند.

از این امکانات یک جایی در مقام باطن و تأویل بحث می شود و یک جایی هم در مقام ظاهر بحث می شود. ایام عشرات دهه ذی حجه است. این امکانی است که خدای متعال به حضرت برای امت سازی داده است؛ مواقیت حج و عرفه و قربان و لیال عشر و سحرگاهان و سپیده، اینها همه امکاناتی است که اگر روی آن دست بگذارید می شود از طرح این فراعنه امت را به سلامت برد.

ما روی ظاهر آیه کار داریم. یک موقع من به ذهنم می آمد که حضرت آقا واقعاً این امکاناتی که یک ولی جامعه می تواند فعال کند در مقابل نقشه های پیچیده دشمن باطنی هایش بماند، اما همه امکانات ظاهری را واقعاً فعال کردند. هیئت و قرآن است تا امکانات دیگر که بشمارید. ما گاهی به نظرمان نمی آید اما مثلاً اربعین و یاد شهدا امکانات مهمی هستند، یعنی این امکاناتی که خدای متعال به ولی حق می دهد برای این است که امتش را به سلامت عبور بدهد و اگر فعالش کنید کافی است. شما سحر را فعال کنید ذی حجه را فعال کنید، نتیجه اش این می شود؛ البته می فرماید که ما به فراعنه امکانی می دهیم ولی امکانی که به شما دادیم امت شما را از مناسک آنها به سلامت عبور می دهد.

امکانات و فعالیت طواغیت و دشمنان نبی اکرم

آنها چه کار می کنند؟ امام باطل به فرموده قرآن کارش این است «أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ»(حدید/20) تمام دنیایی که به پا می کنند همین است. یکی از کارهایی که سقیفه کرده همین است قرآن وقتی داستان سقیفه را روایت می کند می فرماید «أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ * كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ * كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ * ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ»(تکاثر/1-8) یعنی اینها الهاء به تکاثر می کنند و تکاثر را به پا می کنند و این را موجب الهاء قرار می دهند. آدم را از امام غافل می کنند و امتی که باید حول امام حرکت کند را با تکاثر از امام غافل می کنند و لهو درست می کنند و جهنم به پا می کنند که اگر می دیدند و اگر علم یقین داشتید الان می دیدید که جهنم به پا شده است. داستان الهاء و تکاثر داستان به پا کردن جهنم است. اگر هم ندیدید، در قیامت وقتی مواجه شدید می بینید.

این داستانی است که آنها به پا می کنند و در مقابل این داستان الهاء و مناسک لهوی که به پا می کنند ما حج و سحر و فجر و عرفه گذاشتیم. این امکانات را فعال کنید امت تان از مناسک آنها عبور می کنند. من ظاهرش را اینطوری می فهمم؛ باطنش هم که یعنی ظهور امام زمان و ده امام و حضرت زهرا و امیرالمومنین که یک داستان خاص دارند که محورش هم خود خدای متعال است که پشتوانه کار شماست. کار به نتیجه می رسد.

طرح فراعنه هم ذیل ربوبیت خدای متعال نسبت به شما مطرح می شود؛ اینها در کمین رب شما هستند «إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصاد» غرضم این بود که این حج تمام مواقف و مواقیتش حتی مواقف مکانی آن برای نبی اکرم است؛ چنانچه حضرت فرمود «أَنَا ابْنُ مَكَّةَ وَ مِنًى أَنَا ابْنُ الْمَرْوَةِ وَ الصَّفَا» یعنی باطن مکه باطن صفا باطن زمزم امام است.

در سوره بقره خدای متعال به پیامبر دستور می دهد که این بیت باید باشد و بدون این بیت امت ساخته نمی شود. اساس آن هم مربوط به حضرت ابراهیم نیست؛ بلکه دستور می دهند «وَ عَهِدْنا إِلى  إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْعاكِفينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود»(بقره/125) حضرت ابراهیم قواعد این بیت را از نو بالا می برد؛ و الا این بیت بر مدار نبی اکرم ساخته شده و داستانش در روایات آمده که این بیت مقابل بیت المأمور است و بیت المأمور هم محاذی ارکان اربعه عرش الهی است و ارکان اربعه عرش الهی ارکان قلب نبی اکرم هستند؛ یعنی بیت، تجلی قلب نبی اکرم در عالم دنیاست. این است که مردم باید بیایند و طواف کنند.

روایات متعددی در کتاب حج آمده که وقتی داستان شکل گیری کعبه را توضیح می دهد سوال می کند که چرا چهار ضلع دارد، می فرماید: به خاطر این که محاذی بیت المأمور است؛ بیت المأمور را هم خدا برای ملائکه قرار داد آنجایی که در حال سجده بودند و به ذهنشان آمد که خدای متعال چرا اولیاء الهی را به ما برتری داده، خدای متعال آنها را دور کرد؛ یعنی این توهمشان آنها را از ساحت الهی دور کرد و بعد وقتی می خواستند توبه کنند خدای متعال بیت المأمور را قرار داد و در طواف بیت المأمور آنها مقرب شدند؛ از بیت المأمور هم سوال شد که چرا چهار رکن دارد؛ فرمودند که چون ارکان توحید چهار تاست و ارکان اربعه توحید هم به دین نبی اکرم توضیح داده شده است.

بنابراین این مواقیت که می بینید همه به امام برمی گردد. «وَ إِذْ يَرْفَعُ إِبْراهيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَ إِسْماعيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّميعُ الْعَليم *  رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَك »(بقره/127-128) ابراهیم خلیل با اسماعیل این بیت را تطهیر می کنند و این بیت را از نو بالا می برند و از خدای متعال تقاضا می کنند از ما بپذیر و ما را مسلم نسبت به خودت قرار بده. امام باید اینطوری در مقام تسلیم محض باشد. امامی که می خواهد امت بسازد باید تسلیم باشد، تا جایی که همه هزینه های امت سازی را بدهد.

به قرآن نسبت نمی دهم؛ اما تلقی حقیر این است که داستان ذبح حضرت اسماعیل که معمولاً عرفانی معنا می شود یک مقام سلوکی برای حضرت است و این هزینه امت سازی حضرت است. لذا آنجایی که خدا دستور می دهد، می فرماید «فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبين *  وَنَادَيْنَاهُ أَن يَا إِبْرَاهِيمُ * قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»(صافات/103-105)؛ «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ»(بقره/128) اینها همه تسلیم است.  

حضرت بیت را تطهیر می کنند و قواعد بیت را بالا می برند و به دنبال شکل گیری یک امت مسلم بر محور تسلیم خودشان هستند تسلیم هم مناسک می خواهد؛ و امت سازی بیت می خواهد و البته بلد هم می خواهد چنانچه در قرآن فرمودند «اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً»(بقره/126) این هم یکی از ارکان امت سازی است و امت بدون بلد امن نمی شود. محور بلد نبی اکرم هستند و حضرت تقاضا می کنند که این بلد امن باشد. امتی که بیت و بلد دارد و تسلیم است، مناسک هم می خواهد «أَرِنا مَناسِكَنا وَ تُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحيم »(بقره/128) بدون مناسک امت درست نمی شود وقتی خدای متعال این مناسک را می پذیرد و رجوع به امت می کند داستان امت شکل می گیرد.

دعای امام برای امت سازی؛ وادی امن ولایت امام

سپس می فرماید «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ»(بقره/129) خدایا یک رسولی را از بین خودشان برانگیز این دعای برای بعثت نبی اکرم است کما این که آن دعا «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ»(ابراهیم/37) برای این بود که امامانی محور جامعه قرار می گیرند قلوب به آنها تمایل پیدا کند. ببینید امام تا کجای عالم را می بیند.

اگر یک آدم عادی نگاه کند می گوید العیاذ بالله این پیامبر خیالاتی شده؛ بچه و نسل خودش را برده در کویر در حالی که ممکن است اینها هلاک شوند بعد هم می گوید: «رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتي  بِوادٍ غَيْرِ ذي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِم » بعد هم آمده وسط بیابان این خانه ای که دیوارهایش ریخته را بالا می برد! العیاذ بالله خیالاتی شده می گوید «رَبَّنَا وَ اجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَ مِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَ أَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَ تُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ»(بقره/128-129)؛ یعنی نسل من را تسلیم خودت کن.

امام امت می سازد و امت هم چنین رسولی می خواهد؛ اینها دعای برای رسول اکرم برای ذریه شان است؛ البته آن ذریه ای که مسلم هستند و مقام تسلیم دارند. آن امت مسلمه رسول می خواهد و اجابتش هم همین است «هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»(جمعه/2) این همان امت مسلمه هستند. لذا در یک روایت حضرت فرمود ما اهل بیت اُمیّین هستیم. اینجا برای امام و آنجا برای بعث رسول دعا می کند و اینطوری یک امت درست می شود.

بعد هم بحث قربانی و مناسک حج است و مناسک حج حضرت هم به قربانی فرزند ختم می شود. اینطوری امت درست می شود. در روایت است که وقتی حضرت ابراهیم حضرت اسماعیل را برای قربانی کردن می برد، شیطان آمد از انحاء مختلف به حضرت هجوم آورد و بعد سراغ مادر حضرت اسماعیل رفت که آیا می دانی برای چه ابراهیم ایشان را بردند، می خواهد او را سر ببرد. سراغ حضرت اسماعیل هم آمد؛ بعد آخر حرفی که به حضرت ابراهیم زده این است که شما امام هستید اگر فرزندت را سر بریدی، سنت می شود همه باید فرزند سرببرند. حضرت می فرماید که ببُرند، اگر دین خدا اینطوری است چه اشکالی دارد؟! «وَ لَوْ أَنَّا كَتَبْنا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيارِكُمْ ما فَعَلُوهُ إِلاَّ قَليلٌ مِنْهُمْ وَ لَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا ما يُوعَظُونَ بِهِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ وَ أَشَدَّ تَثْبيتا»(نساء/66) پس امت سازی یعنی این، اینها را اسطوره کنید.

سپس داستان کربلا را ببینید. امت نبی اکرم امتی است که احتیاج به کربلا دارد. جریان سقیفه به یک شکلی می آید و کعبه را اشغال می کند و این بلد امن را از امنیت می اندازد. در روایات این بلد امن حضرت مکرر با ابوحنیفه و قتاده و دیگران و حتی یک جا با حسن بصری محاجه و احتجاج کردند و می گویند: قتاده تو عالم و فقیه بصره هستی می گوید: بله؛ حضرت می فرماید تو فقیهی و فتوا می دهی؟ یک موقعی حضرت فرمود اگر اینها فتوا نمی دادند مردم به ما رجوع می کردند؛ اینها در خانه ننشستند و فتوا دادند و راه را بستند. «وَ صُدُّوا عَنِ السَّبِيلِ»(رعد/33) یعنی همین.

بعد فرمودند که وقتی فتوا می دهی براساس قرآن است یا براساس هوای نفس است؛ گفت: براساس قرآن است؛ فرمود اگر براساس قرآن فتوا می دهی یک سوال از تو می کنم؛ و حضرت این آیه را خواندند که راجع به داستان سبأ است. خدای متعال می فرماید «وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَى الَّتي  بارَكْنا فيها قُرىً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فيهَا السَّيْرَ سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنين »(سبا/18) به این ها دو باغستان در اطراف رودخانه دادیم؛ سرزمینی که آنقدر روستاهای آباد و خرم به هم متصل بودند که اینها شبها و روزها نه فقط روزها در امنیت سیر می کردند. چون مسافرت نا امنی خیلی زیاد داشته است، و حضرت فرمودند که این محیط امن کجاست و «سيرُوا فيها لَيالِيَ وَ أَيَّاماً آمِنين» ناظر به چیست گفت: پیداست کسی که زاد راه حلال برمی دارد به طرف مکه می رود.

حضرت فرمود: تو واقعاً فقیهی؟ آیا در مسیر حج عده ای کشته نشدند و اموال شان غارت نشده؟! چه غارت ها چه کشتارهایی [در این مسیر بوده]؛ بعد حضرت فرمود: این برای کسی است که رو به امام می آورد که آن وقت سیرش در وادی امن واقع می شود. در قیامت ظاهر می شود و آنجا که همه در نا امنی هستند آنها در امنیت هستند و در همین دنیا هم باطناً همین است، یعنی کسی که بارش را برمی دارد و به سمت امام می رود این آدم در وادی امن است ولو این که همه دنیا برعلیه او اسلحه بکشند او در وادی ایمن است.

داستان مومن آل فرعون همین است. برای او سختی پیش آمد ولی نتوانستند به او صدمه بزنند «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذاب »(غافر/45) امن یعنی این که مکر می کنند ولی سیئات مکر به او نمی رسد چون او در وقایه و پوشش خداست. او را قطعه قطعه کردند ولی باطناً وقتی کسی به امام می رسد در وادی امن است.

اصحاب عاشورا در وادی امن بودند ولو این که قطعه قطعه هم بشوند، در کهف هستند و دست کسی به کهف نمی رسد و با اصحاب کهف کاری نمی تواند بکند. ظاهر آن هم در قیامت و در ظهور که وادی ولایت محقق می شود و بساط شیطان جمع می شود این سیر در وادی امن است. باطناً هم کسی که به سمت امام می رود در وادی امن است ولو همه عالم در مقابل او بایستند او در وادی امن است و هیچ خطری او را تهدید نمی کند.

 هزینه امت سازی نبی اکرم

پس داستان امت سازی یک چنین داستانی است. بلد امن و بیت و امام و رسول و تطهیر بیت می خواهد. داستان عاشورا همین داستان امت سازی - اگر تعبیر زیاده گویی نباشد ـ و هزینه امت سازی نبی اکرم است که می دهند برای این که امت را از این وادی جهنم که به پا شده از این وادی الهاء تکاثر عبور بدهند و این هزینه اش است.

تبدیل نعمت یکی از تعابیر قرآن از سقیفه است «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ»(ابراهیم/28-29)؛ اینجا تعبیر کفران نعمت نیست بلکه تبدیل نعمت به کفر است. قاعدتاً باید بگوید: تبدیل نعمت به عذاب ولی فرموده تبدیل نعمت به کفر، مقابل کفر ایمان است و مقابل نعمت هم نقمت و عذاب است؛ یعنی دو طرفه است و هر دو این نعمت کلمه ایمان و آن کفر عذاب هم معنا می دهند. اینجا داستان تبدیل نعمت و داستان الهاء و تکاثر است. در مقابل این الهاء و تکاثر و تبدیل نعمت در همین دنیا جهنم به پا کردند.

به نظر می آید عاشورا مهمترین هزینه ای است که وجود مقدس نبی اکرم برای ساخت این امت و به سلامت عبور کردن از این داستان سقیفه دادند. اتصال با عاشورا و احیای عاشورا مسیر امت سازی و عبور دادن امت از این ورطه هلاک است که به شکل گیری امت منتهی می شود. در زیارت عاشورا هم توضیح داده شده که این توجه به مصیبت تبدیل به بصیرت و موضع گیری و صف بندی و قتال می شود تا به دوران خونخواهی و شکل گیری دوران ظهور و امت اسلامی می رسد. این سیری است که در عاشورا اتفاق می افتد؛ یعنی عاشورا منتهی می شود به «أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه » مراحلش این است: توجه به مصیبت و عظمتش؛ موضع گیری در مقابل امت تاریخی رقیب با لعن و برائت؛ صف بندی و قتال یعنی «سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة»؛ و بعد خونخواهی و شکل گیری عصر ظهور. این مسیر امت از عاشورا تا ظهور است.

هیئت؛ فعل تاریخی معصوم برای امت سازی

در این میان هیئت یک نهاد تاریخی است که امام ایجاد کرده است. یک موقعی دوستان می گفتند که یک کار فرهنگی در جمکران انجام دهیم، گفتم: تو را به خدا در جمکران کار فرهنگی نکنید، جمکران کار فرهنگی امام زمان برای توجه به خودشان است، شما کار فرهنگی نکنید و آن را خراب نکنید؛ بلکه همین را احیا کنید.

هیئت را امام صادق علیه السلام برای شکل دادن این مراحل به پا کردند و شاید مهمترین نهاد عزاداری است. می گویند که برویم در کربلا کار فرهنگی کنیم [در حالی که] زیارت فرهنگی ترین کاری است که ما می توانیم انجام دهیم. اینکه در زیارت اربعین کار فرهنگی کنیم، خب این کار فرهنگی را خدا و امام انجام دادند، شما آن را خراب نکنید. مگر فرهنگی تر از اربعین کار دیگری هم هست، آیا این کار فرهنگی نیست؟ مثل این که امام یک راهپیمایی راه انداخته در راهپیمایی کار فرهنگی کنید. این فرهنگی ترین کاری است که می شود شما انجام بدهید. برای ایجاد یک امت زیارت و بکاء، دو برنامه ریزی ای است که معصوم هم کردند برای این که عاشورا را نقد کنند تا در امت برکاتش ظاهر بشود، زیارت است. این دو تا است و چیز دیگری هم نیست.

تلقی من این است که بکاء و زیارت سیدالشهداء و اشک و این نهادی که به نام هیئت شکل گرفته نهاد تاریخی خود معصوم است. ما همین را باید سر پا نگه داریم و آن طوری که امام خواسته آنها را حفظ بکنیم که انتفاعاتش تبدیل به امت خواهد شد، لذا همین را باید احیاء کنیم. پس هیئت ظرفیت ایجاد یک امت تاریخی را دارد کما این که زیارت دارد. ولی این را نباید تبدیل به نهادهای بروکراتیک کرد؛ بلکه باید خود ظرفیت عزاداری سیدالشهداء علیه السلام را احیا کرد. این ظرفیت الزاماتی دارد و خودش را باید صحیح، خوب و درست انجام داد. اگر ما می خواهیم امت بسازیم از ظرفیت امت در احیاء تاریخی استفاده کنیم. سایر نهادها را نباید روی دوش هیئت بگذاریم و خیال کنیم هیئت بازار است.

هیئت بازار نیست. اگر ما هیئت را درست شکل بدهیم هیئت صحیح و سامان یافته منتهی به ایجاد یک امت می شود و امت را پالایش می کند. البته مناسبات خودش را ایجاد می کند. انسانی که درست می کند انسان کریم و صاحب کرامت است، نه انسان بازار متعارف که در نظام سرمایه داری می گویند. هیئت این انسان را تبدیل می کند؛ هیئت انسان دارای کرامت درست می کند که این انسان در تعاملات اقتصادیش هم انسان کریم است. نخواهیم بار نهادهای مدرن را روی دوش هیئت بگذاریم. هیئت متناقض با نهادهای مدرن است. هیئت پالایش و تصفیه می کند. اگر اقتصادی هم می شود اولاً مستقیماً نهاد اقتصادی نیست و نقشی که در اقتصاد ایجاد می کند نقش غیر مستقیم است. نمی شود بازار را هم به هیئت زنجیر کرد.

همانطور که برای یک دکمه، کت نمی دوزند؛ برای بازار درست کردن هم نمی آیند هیئت را خرج بازار کنند. هیئت یک نهاد تاریخی امت ساز بر محور اقدام تاریخی ای است که اتفاق افتاده و محورش سیدالشهداء و بعد معصومین هستند و محور انتقال عواطف عاشورایی و فرهنگ عاشوراست.

در هیئت تماماً همه اینها باید منتقل بشود یعنی هم توجه به عظمت واقعه و هم توجه به جبهه تاریخی دشمن و هم به موضع گیری رسیدن یعنی ایجاد بصیرت باید در هیئت اتفاق بیافتد. بصیرت تاریخی که آدم بفهمد عاشورا جبهه تاریخی مقابل «فَلَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسَّسَت » و «سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ» است. این بصیرت و درک این صف آرایی و موضع گیری از لعن تا برائت تام از همه مظاهرشان و با تعبیر مسامحی از مظاهر تمدنی شان، و کمی دقیق تر از امتشان، یعنی از تمام هویت امت آنها باید تبری جست.

همیشه عرض کردم عسل معاویه هم زهرمار است. باید منتهی بشود به «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُورا»(اسراء/33) یعنی شکل گیری لشکر عظیم برای تطهیر عالم و خونخواهی که امام زمان این بساط را جمع می کنند. این مسیر حرکت را هیئت باید شکل بدهد؛ یعنی از ایجاد احساسش تا بصیرتش تا شرایط موضع گیری و صف و مقاتله اش در هیئت شکل می گیرد؛ چون محورش همین احیای عزاداری است. این عزاداری باید به این نقاط برسد و طبیعتاً پالایش هم می کند.

یکی از پالایش هایی که می کند در عرصه مناسبات اجتماعی و سیاسی و اقتصادی است و آرام آرام اثر خودش را آشکار می کند چنانچه در طول تاریخ پیامدهای این عزاداری سیدالشهداء را در عرصه سیاست و فرهنگ و اقتصاد مشاهده کردید؛ ولی باید توجه داشت که اگر یک جایی هم پیرامون خودش یک حرکت سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی متناسب با فرهنگ عاشورا شکل می دهد نمی شود مناسبات بازار مدرن را تحمیل به عاشورا کرد این دو نامتوازن و ناموزون را نمی شود با همدیگر ترکیب کرد و نمی شود انگیزه هیئت را به انگیزه بازار مدرن تبدیل کرد. انسان کریم درست می شود و این انسان کریم روابط مالی اش هم روابط کرامت است و انسان بازار نیست.

هیئت به معنی نقطه جوشش تمایلات روحی و عزاداری و توجه قلبی به سیدالشهداء و واقعه عاشورا است و از دلش بصیرت و اقدام اجتماعی و تمدن سازی در می آید؛ ولی توجه داشته باشیم که بار همه نهادها را روی هیئت نریزیم و ارتباط نامأنوس و نامتجانس با هیئت برقرار نکنیم. می خواهیم هیئت را به انگیزه بازار مدرن و رقابت اقتصادی مدرن تبدیل کنیم؛ اما اگر بخواهیم یک مناسبات اقتصادی پیدا بشود، از این هیئت بیرون نمی آید یا هیئت را خراب می کند یا هر دو را خراب می کند.

ما همین هیئت را باید احیا کنیم. برای این که تمدن ساخته بشود دانشگاه هم لازم است حوزه هم لازم است دولت هم لازم است و نهاد هیئت هم لازم است؛ البته تعبیر نهاد دقیق نیست؛ اما بار همه آنها را روی هیئت نیاندازیم؛ البته این بر همه آنها تأثیر خواهد گذاشت. هیئت یک نقطه کانونی است که کار خودش را باید خوب انجام بدهد. کار هیئت ارتقاء ظرفیت بصیرت عاشورایی و ارتقاء ظرفیت عزاداری است.

در حوزه عزاداران و کسی که اداره مجلس می کند از خطیبش تا مرثیه سرایش اتفاقاتی باید بیافتد. من معتقد نیستم که ما یک نهاد گسترده دارای مناسبات اداری پیچیده درست کنیم ولی طبیعتاً در کنار هیئت حتماً می بایست تشکل سازمان دهنده هم داشته باشید که مجموعه هیئات را سازماندهی کند. یک ارتقاء ظرفیت درونی می خواهد که این کارآمدی رشد کند؛ یعنی این که توجه به سیدالشهداء و توجه به عزاداری تبدیل به یک بصیرت و موضع گیری و صف و قتال و اقدام تاریخی و حرکت تاریخی بشود، که البته تا الان شده اما برای این که بهتر اتفاق بیافتد یک ارتقاء درونی و بعد هم یک هماهنگ سازی و ایجاد یک نوع تشکل سازمان دهنده می خواهند که از حالا خیلی اتفاقات دیگر ذیل آن می شود سازماندهی بشود.

شما می توانید در این تشکل نسبت به مدیریت هیئات نسبت به تربیت نیروی انسانی فاخر متناسب برای اداره این هیئات و نسبت به رشد فرهنگ عزاداری و شعر آیینی و نسبت به ایجاد یک بصیرت تاریخی و اجتماعی تلاش بکنید و در مجموع هیئت را تبدیل بکنید به یک هیئتی که آدم متناسب با عاشورا می سازد و هویت عاشورایی به آدم ها می دهد. این را به عرصه حیات اجتماعی تسری بدهید. این اتفاق اگر افتاد پیرامون هیئت اتفاقات بعدی خواهد افتاد.

مشخص است که باید دولت هم متناسب با هیئت و متناسب با اقدام تاریخی سیدالشهداء باشد. دانشگاه و حوزه و دستگاه برنامه ریزی هم همینطور باید باشد؛ اما معنایش این نیست که اینها را به هیئت بند کنیم، زیرا بار اضافی روی دوش هیئت گذاشتن و ارتباطات نامتناجس برای هیئت ایجاد کردن هیئت را از کار خودش می اندازد. کارآمدی هیئت احیای عزاداری و تربیت انسان در تراز تمدن اسلامی است. به لحاظ انگیزه عاشورایی، به لحاظ توجه به درگیری حق و باطل و به لحاظ ظرفیت برای اقدامات بزرگ را شما در هیئت می توانید شکل بدهید.

این هم عرض شد که یک بخشی از آن هم نیاز به تشکل سازمان دهنده تجمع هیئات ندارد و هر هیئتی در درون خودش می تواند ارتقاء ظرفیت ایجاد بکند. فرض کنید کسی که مداحی می کند مراثی و مدح می خواند یک ملاحظاتی دارد و یک اتفاقاتی باید در آن عرصه و در کسی که معارف را باید منتقل بکند بیافتد؛ یعنی نظام معارفی که منتقل می شود و نظام عزاداری و فرهنگ عزاداری و مناسکش را اداره کرد. یک بخش هم باید یک تشکلی باشد که بتواند تدبیری بکند که ظرفیت مجموع هیئات را هم افزا بکند رشد بدهد و بلکه ظرفیت هیئت را در مقیاس جبهه مقاومت و امت اسلامی بسط بدهد. برای مثال در لبنان ظرفیت عزاداری بالفعل نیست و پایین است؛ این را شما باید آنجا فعال کنید و می شود فعال کرد.

بنابراین یک تشکل برای ملاحظه نقطه ضعف ها و آسیب ها و هم افزایی کردن، این یک کار است ولی مهمترین مسئله همین است که در موضوع کار خودش هیئت به فعلیت برسد. این تشکل هم باید همین را دنبال بکند، نه تشکلی که بخواهد جای دولت و وزارت اقتصاد بنشیند. بنابراین حتماً از دل این انگیزه، حرکت به سمت ظهور و انسان تراز در این مقیاس هم خواهد بود ولی آن قدم بعد است.

پی نوشت ها:

(1) معاني الأخبار، النص، ص: 126

(2) تفسير فرات الكوفي، ص: 224