نسخه آزمایشی
جمعه, 14 ارديبهشت 1403 - Fri, 3 May 2024

جلسه هجدهم تفسير سوره حجرات/ معنا و محور اخوت/ نحوه شکل گیری جامعه ایمانی حول حبل الله

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 12 شهريور ماه 99 است که در حسینیه حضرت زهرا سلام علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ خدای متعال دستور به اعتصام به حبل الله داده است. اعتصام در ظاهر به معنای چنگ زدن و متمسک شدن است که این اعتصام یک نوع عصمت برای انسان ایجاد می کند. وجود مقدس نبی اکرم اعتصام بالله دارند و با ایشان صراط مستقیم در عالم محقق شده و باب این صراط گشوده شده و مومنین به واسطه این پیامبر گرامی معتصم بالله هستند. این اعتصام مانع تفرق است و محور ائتلاف و صلاح عالم است. ائتلاف حقیقی جز بر محور اله واحد ممکن نیست. حضرت حق، آن اله حقیقی است و ائتلاف بر محور الوهیت او از طریق حبل الله و اعتصام بحبل الله واقع می شود، که خود این حبل الله معتصم بالله است. اگر ما بخواهیم اعتصام بالله پیدا کنیم از طریق حبل الله است؛ حبل الله یعنی آن رشته ای که الوهیت حضرت حق از طریق او جاری می شود، آن عصمتی که در تمسک به حضرت حق است و از طریق اعتصام به این حبل عصمت برای ما پیدا می شود. اگر بر مدار او حرکت کنید بندگی خدای متعال و تقوا واقع می شود و وارد وادی اسلام می شوید.

معنای اعتصام

«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى  فَقاتِلُوا الَّتي  تَبْغي  حَتَّى تَفي ءَ إِلى  أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطينَ * إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ»(حجرات/9-10) عرض کردیم در این آیات چند محور برای بحث وجود دارد شاید مهمترین محور بحث در این آیات بحث اخوت است. خدای متعال می فرماید یک اخوتی بین مومنین است؛ بنابراین تلاش کنید دائما بین مومنین را اصلاح کنید. قاعدتا این اصلاح برمیگردد به برگرداندن به مدار اخوت یعنی نگذارید از این مدار اخوت بیرون بروند. بحث بعدی این است که، این قتالی که ممکن است بین مومنین اتفاق بیافتد -با فرض مومن بودنشان- یعنی چه؟ و بغی چه معنایی دارد؟

چند کلید واژه اصلی در این دو سه تا آیه است حالا در این جلسه مختصری گفتگو کنیم که از منظر قرآن این اخوت چیست؟ محور این اخوت چیست؟ و چه کسانی با هم اخوت دارند؟ خدای متعال در سوره مبارکه آل عمران می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون »(آل عمران/103) خدای متعال دستور به اعتصام به حبل الله داده است. اعتصام در ظاهر به معنای چنگ زدن و متمسک شدن و گرفتن است که این اعتصام یک نوع عصمت برای انسان ایجاد می کند. بعد می فرماید این اعتصام باید جمیعا باشد.

یک اعتصامی ممکن است باشد به معنی این که ما هر کدام مان به صورت یک جزیره مستقل معتصم باشیم به حبل الله، این تکلیف بیش از اوست؛ اعتصام یک اعتصام جمعی است؛ یعنی حول این اعتصام باید جمع درست بشود«اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» و دنبالش هم می فرماید «وَ لا تَفَرَّقُوا» که از این استفاده می شود که اگر این اعتصام جمعی اتفاق افتاد مانع تفرق است. تنها چیزی که می تواند مانع تفرق بشود اعتصام جمعی است. ما وقتی می خواهیم جمع درست کنیم جمع مان در اعتصام به ولی الله و بحبل الله درست می شود، اگر اعتصام بحبل الله نباشد امکان تجمع نیست.

این اجمال دستور، قبلش هم می فرماید «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ كافِرين »(آل عمران/100) مومنین اگر اهل کتاب را اطاعت کنید، لااقل یک فریق و گروهی که از اهل کتاب هستند را اطاعت کنید، شما را به وادی کفر برمیگردانند. بعد می فرماید «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه »(آل عمران/101) با فرض وجود رسول چطوری شما برمیگردید و دنبال کسان دیگر می روید؟! که همان می شود وادی کفر. با فرض این که وادی ایمان گشوده شده به روی شما و آن رسولی است که برای شما تلاوت آیات الهی می کند چطوری ممکن است برگردید و کیف تکفرون چطوری کفر می ورزید؟! اگر یک موقعی رسول نباشد و راه باز نباشد آدم دنبال آن فرقه اهل کتاب راه بیافتد یک معنایی دارد ولی با فرض این که همه باب ها گشوده شده دیگر «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُه »

بعد می فرماید «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم » اگر کسی اعتصام به خدای متعال پیدا کند هدایت به صراط مستقیم شده، که این اعتصام به معنی متمسک شدن به حضرت حق است. شاید این اعتصام بالله به یک معنا مخصوص به معصوم است. لذا در روایات ذیل این آیه ملاحظه کردید که وقتی سوال می شود از عصمت امام علیه السلام که امام چطور معصوم است و هیچ خطایی نمی کند حضرت فرمودند «المعتصم بالله من جمیع ما کره الله»(1) امام چون معتصم بالله است طبیعتا از آنچه مورد رضای خدا نیست عصمت پیدا می کند. «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ» ناظر به وجود مقدس نبی اکرم است که ایشان معتصم بالله اند و طبیعتاً در وادی صراط مستقیم هستند به معنی این که صراط مستقیم برای ایشان گشوده شده و این راه اعتصام بالله است.

اعتصام بالله و اعتصام بحبل الله

یک احتمال در آیه این است که وجود مقدس نبی اکرم اعتصام بالله دارند و با ایشان صراط مستقیم در عالم محقق شده و باب این صراط گشوده شده و شما هم با فرض وجود این پیامبر گرامی که معتصم بالله است دیگر دنبال دیگران نروید؛ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون »(آل عمران/102) خطاب بعدی به مومنین این است که با فرض گشوده شدن این راه سعی کنید که در وادی تسلیم قرار بگیرید. وقتی بارتان را می بندید در وادی اسلام و مسلم باشید و شرطش هم این است که حق تقوای الهی را رعایت بکنید.

در روایات ملاحظه کردید «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» را بعضی روایات اختصاص به ما معصومین دادند چون فرمود حق تقوا ذکری است که در آن غفلت نیست، شکری است که در آن کفر نیست. طاعتی است که درآن عصیان نیست؛ مقام عصمت است. حق تقوای الهی این است که انسان به گونه ای طاعت کند که مطلقا معصیت در این طاعت نباشد و آمیخته با معصیت نباشد. هم به معنای این که اینطور نباشد که گاهی طاعت کند گاهی معصیت، هم به معنای این که گاهی درجه طاعت، درجه طاعتِ آمیخته با معصیت است. اطاعت غیر معصوم ولو همه عمرش را هم اطاعت کند منزلت اطاعت مطلقه نیست. طاعتی که در آن عصیان نیست ذکری که مطلقا در آن غفلت نیست و شکری که در آن مطلقا کفران نعمت نیست این شأن معصوم نیست.

معصوم در مقام اعتصام بالله است؛ وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتشان در مقام تقوایی هستند که حق تقوای الهی را رعایت می کنند و بعد به ما می فرماید «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعا»(آل عمران/103) شما هم اعتصام به حبل الله داشته باشید. این متفاوت با آیه قبل است «فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم » بعد می فرماید «اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ».

پس وظیفه ما اعتصام به حبل الله است آن هم اعتصام جمعی و این که تفرق پیدا نشود و امت جمعا حول این حبل الهی جمع بشوند. به تعبیر دیگر روابط اجتماعی شان که آنها را تبدیل به یک جمع و جماعت می کند بر مدار اعتصام بحبل الله باشد؛ که یک طرف این اعتصام متمسک شدن و متولی به معصوم و حبل الله شدن است و یک نکته ای هم در آن است و آن این است که این تمسک در انسان نوعی عصمت ایجاد می کند، کانه این حبل الهی در ما یک نوع عصمتی ایجاد می کند.

در صلوات شعبانیه آمده است «عِصْمَة الْمُعْتَصِمِين »، در بعضی از نقل ها هست که پنج صلوات اول صلوات شعبانیه را هر روز بعد از نافله نماز ظهر در رکعت چهارم خوانده بشود. آنجا دارد که «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِين » اگر کسی معتصم به امام شد امام عصمت و نگهبان اوست و او را محافظت می کند. کانه اگر بخواهید در جمع و جامعه تان عصمتی پیدا بشود و تخلف از بندگی خدا نشود باید معتصم به حبل الله باشید. اگر اعتصام به حبل الله پیدا کردید یک عصمت اجتماعی پیدا می شود والا اگر در جمع و جامعه تان اعتصام به حبل الله نداشتید تضمین نمی کند شما در جامعه سازی عصمت داشته باشید و خطا نکنید.

حبل اضافه شده به اسم الله تبارک و تعالی، می شد این مضاف بشود به سایر اسماء حسنای الهی که الله تبارک و تعالی اسم جامع است دیگر، تمام اسماء الهی در ذیل این اسم الله جمع اند. اعتصام بحبل الله یعنی اعتصام به تمام اسماء حسنای الهی؛ اسم رحمان و رحیم و سمیع و بصیر و مجیب اعتصام بالله اعتصام به جمیع اسماء است. کانه خدای متعال برای این که ما اعتصام بالله پیدا بکنیم یک حبلی را بین ما و خودش قرار داده که حبل الله هست و الوهیت حضرت حق از طریق این حبل الهی در جمع ما جاری می شود.

بنابراین اگر ما بخواهیم اعتصام بالله پیدا کنیم از طریق حبل الله هست که این حبل الله در روایات ما عمدتا به امیرالمومنین تفسیر یا تأویل شده است. پس حبل الله یعنی آن رشته ای که الوهیت حضرت حق از طریق او جاری می شود، آن عصمتی که در تمسک به حضرت حق است و از طریق اعتصام به این حبل عصمت برای ما پیدا می شود. این شاید معنای حبل الله باشد. پس این رشته، رشته رحمت است، رشته عزت است، رشته علم است. تمام اسماء الهی از طریق این حبل الهی جاری می شود. اگر می خواهید در روابط تان رحمت الهی، حکمت الهی، علم الهی، عزت الهی جاری بشود این رشته ای که طریق جریان این اسماء حسناست نازل شده است، شما معتصم به او باشید. یک اعتصام بالله است که شاید به آن معنا اختصاص به معصوم دارد «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم » با او صراط مستقیم در عالم گشوده می شود پس اگر شما می خواهید معتصم باشید، باید معتصم به حبل الله باشید.

اعتصام بحبل الله محور ائتلاف

این اعتصام مانع تفرق شماست و ممکن است تلقی آدم این باشد که از طریق دیگر هم انسان می تواند به جمع برسد مثلا یک عامل اجتماعی. فرض کنید امروزه می گویند که آدم های منفعت طلب سوداگر دور هم جمع می شوند از طریق قرارداد اجتماعی با هم وحدتی پیدا می کنند! واقعا قرارداد اجتماعی می تواند عامل وحدت انسان های دارای منافع متضاد بشود یا نه؟! یک حقیقتی باید در عالم باشد که او بتواند جمع کند. به تعبیر قرآن می فرماید «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»(انبیاء/22) اگر غیر از حضرت حق آلهه ای می بود سماوات و ارض فاسد می شدند و اگر سماوات و ارض فاسد نیستند به تعبیر ناقص هماهنگ هستند این به خاطر این است که یک اله عالم را اداره می کند.

اسماء حسنای اوست که محور ائتلاف عالم و صلاح عالم است. اگر آلهه دیگری می بود حتما به فساد کشیده می شد و به تعبیری این هماهنگی و ائتلاف در عالم وجود نداشت. الوهیت حضرت حق محور صلاح عالم، محور هماهنگی عالم، محور ائتلاف عالم است -البته صلاح را به هماهنگی تعریف کردن دقیق نیست، این یکی از مشخصه های صلاح عالم هست- عالم اگر هماهنگ نبود حتما به فساد کشیده می شد. این هماهنگی در عالم برای این است که عالم یک اله دارد. یک اله دارد یعنی این سماوات و ارض فقیر به یک خدا هستند متمسک به یک خدا هستند دست به دامن یک اله هستند. او را پرستش می کنند از او می خواهند او را تسبیح می کنند به اسماء حسنای او متمسک اند.

اگر اسمای حسنای الهی در عالم بود یک رشته دیگری هم بود و عوالم هم به اسماء حسنای الهی بنا بود متمسک باشند هم به آن رشته ها، عالم به فساد کشیده می شد. بعد می فرماید که همان ائتلافی که در عالم از طریق الوهیت حضرت حق واقع شده در بین شما مومنین از طریق اعتصام بحبل الله حاصل می شود. اگر اعتصام بحبل الله نداشته باشید آن ائتلاف حاصل شدنی نیست. این حبل الله است که ظرفیت دارد شما را جمع بکند. اگر معتصم به او شوید به عصمت رسیده اید و اگر روابط جمعی تان معتصم به این حبل الله بود آن وقت روابطی می شود که به تعبیری حقیقتا یک نوع ائتلاف پیدا می شود، یک نوع وحدت حقیقی، انسجام حقیقی از یک جنس دیگری پیدا می شود.

مفهوم ائتلافی هم که بر محور امام حاصل می شود عرفی معنا نکنید. این را اینطوری ببینیم که رشته الوهیت الهی در عالم جاری است او رشته عصمت ماست ما هم معتصم به او هستیم. یک اتفاقی می افتد اسماء حسنای الهی جاری می شود بین ما، روابط ما بر مدار رحمت و عزت و حکمت و جود و اینها می شود، یعنی اسماء حسنا در روابط ما جاری می شود، نه این که همین ائتلافی که در ذهن ماست این را با حبل الله می خواهیم تأمین کنیم، این نیست. آن یک مفهوم اولیه است، آن ائتلافی که بر محور حبل الله در عالم پیدا می شود، آن ائتلاف ناشی از ظهور اسماء الهی در روابط جمع و جامعه است.

نعمت الله ریشه اخوت

بعد می فرماید «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ» به یاد بیاورید که نعمت الهی بر شما جاری شد و احاطه پیدا کرد «إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً» آن موقعی که با هم عداوت داشتید «فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُم » این نعمت الهی ائتلاف در قلوب ایجاد کرد و بین قلب ها الفت پیدا شد، الفت از قلب هم شروع می شود، بعد در روابط جاری می شود. «فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا» این نعمت وقتی جاری شد به سبب این نعمت رابطه برادری و اخوت بین شما پیدا شد.

می خواستیم اخوت را تحلیل کنیم؛ این اخوت از طریق احاطه نعمت الهی و جریان نعمت الهی در بین ما پیدا میشود. نعمت خدای متعال بر ما احاطه پیدا کرد. در احاطه نعمت قرار گرفتیم طبیعتا روابط ما روابط اخوت شد، الفت بین قلوب پیدا شد و بعد این الفت بین قلوب اخوت ایجاد کرد. این یک نکته «وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّار» شما بر لب پرتگاه جهنم بودید «فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» خدای متعال شما را گرفت، این لبه آتش به یک معنا همان جهنم است، به معنای دیگر همان جهنم اجتماعی است. بعضی مثل مرحوم علامه اشاره می کنند یک احتمال این است که مقصود همین روابط اجتماعی است که یک نوع رابطه جهنمی است که با آن جهنم مرتبط هم هست. روابط ما به گونه ای است که در لبه پرتگاه جهنم بودیم، خدای متعال ما را گرفت؛ به واسطه این که روایت می فرماید «فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها بِمُحَمَّدٍ» صلی الله علیه و آله.

بنابراین ریشه این اخوتی که پیدا شده اینجاست. اخوت وقتی پیدا می شود که جریان نعمت واقع بشود، آن نعمت هم پیداست وجود مقدس نبی اکرم است. شما در شرایط عداوت با هم بودید، این عداوت وقتی تبدیل به ائتلاف قلوب و اخوت می شود که این نعمت جاری می شود و شما در محیط این نعمت قرار می گیرید. پس اخوت یعنی جریان این نعمت، اخوت یک امر قراردادی یا امثال اینها نیست؛ باید این حقیقت نعمت احاطه پیدا کند، اگر روابط ما بر مدار این نعمت الهی شکل گرفت می شود روابط اخوت.

راه پایداری اخوت

ادامه اش این است که اگر می خواهید همان اخوت باقی بماند اگر می خواهید آن ائتلاف باقی بماند باید معتصم بحبل الله بشوید. بر مدار آن حبل الله آن اخوت پایدار می ماند. این تحولی که اتفاق افتاده در جزیره العرب در یک دوره بسیار کوتاه و روابط تبدیل شده به یک روابط اخوت و محبت و ائتلاف تماما بر ظهور وجود مقدس نبی اکرم بوده است. این کلمه نعمت الهی است که از عالم بالا نازل شده و احاطه کرده. این نعمت باید از عالم بالا باید، اگر آن نعمت جاری بشود و احاطه کند که «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُم »، «عَلَی» مفید همان احاطه است. خدای متعال نعمت را از عالم بالا نازل کرد این نعمت بر شما احاطه پیدا کرد و در وادی نعمت قرار گرفتید. در وادی احاطه این نعمت و رحمت الهی و محیط ولایت حضرت قرار گرفتید. روابط عداوت تبدیل شد به ائتلاف و بعد به واسطه این نعمت الهی روابط اخوت شکل گرفت.

پس روابط اخوت روابط ذیل نعمت است. ذیل وجود مقدس نبی اکرم است. ادامه اش چطوری واقع می شود؟ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» با اعتصام بحبل الله. این رشته الوهیت جاری و نازل شده، اگر شما بر مدار این رشته قرار گرفتید یعنی به تعبیری عبادت تان تمسک تان پرستش تان و الوهیت حضرت حق در روابط جمعی شما جاری شد، میشود اعتصام بحبل الله. وقتی حبل حبل الوهیت است از این طرف هم باید ارتباط ارتباط پرستش و بندگی باشد، از یک طرف الوهیت حضرت حق از یک طرف تأله و بندگی ماست. اگر روابط بندگی تبدیل شد به تمسک به حبل الله اعتصام بحبل الله آن هم اعتصام جمعی یک نوع عصمت جمعی پیدا می شود، این موجب اخوت و الفت و ائتلاف می شود. راه دیگری وجود ندارد.

این یک تحلیل کلامی بود یک مقداری باید بیشتر بسط داده بشود. اسماء حسنای الهی است که اگر جاری شد شما به ائتلاف و اخوت می رسید. اگر اسماء حسنای الهی در روابط جمع جاری نشد اخوت پیدا نمی شود. عرض کردم فقط هم رحمت نیست، روابط اجتماعی باید بر اساس رحمت، حکمت و عزت و سایر اسماء حسنای الهی باشد، آن اسماء حسنای الهی وقتی می خواهد در بین ما جاری بشود از طریق حبل الله جاری می شود، آن رشته عصمت ماست. ما باید معتصم به این رشته باشیم. اگر معتصم باشیم اگر معتصم شدیم عصمت جاری می شود. اگر معتصم شدیم به این رشته روابط ما می شود روابط اخوت و الفت و اصلا اخوت یعنی این الفت. اخوت و الفت تعریف جدیدی پیدا می کند، این روابط باید در بین ما پایدار باشد. و این اخوتی که یک اخوت حقیقی است بیش از اخوت تشریعی است. از بعضی بیانات مفسرین استفاده می شود که این اخوتی که خدای متعال بین مومنین قرار داده یک اخوت تشریعی است؛ خدای متعال این اخوت را جعل فرموده، تشریع و اعتبار کرده احکامی هم برایش مترتب فرموده مثل همین احکامی که در همین آیه مبارکه سوره حجرات آمده!

اخوت تشریعی یا تکوینی؟

این اخوت بیش از اخوت تشریعی است. یک اخوت حقیقی و تکوینی است که بر مدار کلمه نعمت الهی اتفاق افتاده. وقتی این نعمت الهی جاری شد این اخوت شکل گرفت این ائتلاف شکل گرفت؛ آثارش در آیات توضیح داده شده. این اخوت اگر مقداری بررسی شود روشن خواهد شد؛ ریشه های امر اخوت در این عالم بر مدار ائتلاف است، در عالم قبل در طینت و ارواح است. رشته های این اخوت کشیده می شود تا عالم طینت، که «شِيعَتُنا خُلِقُوا مِنْ فَاضِلِ طِينَتِنَا» این ائتلافی که بینشان هست نکته اش این است که در عالم طینت هم بر گرد امامشان بودند و از نور امامشان و اضافه طینت امامشان آفریده شدند.

فرمود روح مومنین از منزلت جسم ماست و از آن وادی آفریده شده لذا به ما محبت و الفت دارند. این الفت یک الفت ریشه دار در عوالم قبل است. این اخوتی هم که بین مومنین هست در عالم طینت است در عالم ارواح است که روایتش را تقدیم کردم. به حضرت عرض کرد آقا من گاهی غصه دارم هرچه بررسی می کنم عاملی برای این غصه من نیست. حضرت فرمود برادر مومنت غصه دار شده تو هم غصه دار شدی چون شما به هم مرتبط هستید «الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّه »(2) پس این ارتباط اخوتی که بناست شکل بگیرد ارتباطی است که بر مدار امام بر مدار حبل الله باید باشد که این یکی از اسامی امام است، در قرآن از امام به عنوان حبل الله تعبیر می شود که شئون مختلف امام است. هر کدام از اسامی امام هم یک جایگاهی دارد. این جا امام به عنوان حبل الله محور ائتلاف است، که با حبل الله ائتلاف واقع می شود هیچ راه دیگری برای ائتلاف حقیقی نیست. ممکن است یک جمع و جامعه ای درست کنیم ولی آن جمع و جامعه روابطشان به اخوت و ائتلاف ختم نمی شود. آن رابطه ای که موجب اخوت و ائتلاف می شود ارتباط بر محور حبل الله و اعتصام به آن است که یک نوع عصمت هم در روابط جمع ایجاد می کند، و این ارتباط هم یک ارتباطی است که دامنه دار است از عوالم قبل شروع شده در این عالم هم باید امتداد پیدا کند.

عصمت در روابط اجتماعی با عبادت اجتماعی

همان طور که در اصل پرستش خدای متعال در عالم مجبور نیستیم، در حوزه اختیارمان یک حوزه ای خارج از اختیار ماست. آنجایی که حوزه اختیار ماست مختاریم در پرستش خدای متعال و در نپرستیدن «لا إِكْراهَ فِي الدِّين »(بقره/256) در پرستش خدای متعال تکوینا مجبور نیستیم. اگر بخواهیم خدا را بپرستیم و از مدار بندگی خارج نشویم «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون » اگر بخواهیم در وادی اسلام سیر کنیم و وارد عوالم بعد شویم، باید در این عالم به وادی اسلام برسیم بعد در وادی اسلام ادامه مسیر بدهیم تا عوالم بعد، این از طریق اعتصام به حبل الله ممکن می شود.

این اعتصام است که امکان سیر در وادی اسلام، سیر در وادی تقوا را برای ما فراهم می کند و این روابط تقوا و اسلام را تبدیل به روابط جمعی میکند «اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعا». اگر روابط جمعی ما بر محور حبل الهی بود یعنی تمام پرستش خدا بود -حبل الهی حبل الوهیت است، اعتصام به او یعنی بندگی کردن- این بندگی کردن تبدیل می شود به روابط جمع، اگر پرستش خدا تبدیل به روابط جمع شد روابط روابط اخوت می شود. عمق روابط اخوت الوهیت حضرت حق است. اگر ما روابط جمعی مان بر مدار پرستش خدا بود، با همدیگر بر مدار پرستش خدا با هم رابطه برقرار می کنیم، تمام ارتباط هایمان تبدیل می شود به پرستش، تبدیل می شود به بندگی، اخوت و ائتلاف حاصل می شود.

روابط جمعی ما چطور تبدیل می شود به روابط پرستش خدای متعال، از طریق حبل الله و شریعت قواعد و مناسکش است. خدای متعال اگر رشته الوهیت را حبل الله قرار نمی داد، نمی شد روابط جمعی مان را تبدیل کنیم به روابط بندگی، تقوای الهی در روابط جمعی مان وارد نمی شد. تسلیم به خدا بودن و مسلم بودن در روابط جمعی مان وارد نمی شد. تبدیل شدن روابط جمعی ما به روابط بندگی خدا و روابط اسلام از طریق اعتصام بحبل الله ممکن است. آن هم اعتصام جمعی، تفرق نکردن، تجمع کردن بر محورحبل الله این امکان پرستش اجتماعی را فراهم می کند. مدار پرستش اجتماعی حبل الله است. یعنی ما وقتی می توانیم بر مدار الوهیت حضرت حق جامعه درست کنیم که تجمع مان هم بندگی باشد تمام مناسبات اجتماعی مان بندگی باشد. بخاطر این است که اعتصام عصمت اجتماعی ایجاد می کند.

روابط جمعی ما بر مدار توحید و بندگی واقع می شود. کانه یک نوع طهارت و اخلاص در روابط اجتماعی پیدا می شود و اگر این اتفاق افتاد آن وقت بر مدار او امری بنام ائتلاف اخوت اتفاق می افتد. به تعبیر آخَر اگر ما در روابط اجتماعی مان خدا را می پرستیم همان اتفاق می افتد «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا» همین طور که در نظام عالم اگر اله دیگری بود و پرستیده می شد عالم به فساد کشیده می شد، در روابط جمعی ما اگر رد پایی برای پرستش غیر خدا دیده بشود فساد درست می شود و ائتلاف و الفت و اخوت پیدا نمی شود. اگر تمام روابط جمعی ما به پرستش خدای متعال برگشت؛ او اله است و ما بندگی می کنیم، اگر اینطوری شد یک ائتلاف حقیقی بر مدار الوهیت پیدا می شود.

حال می خواهیم بر مدار الوهیت حضرت حق جمع و جامعه درست کنیم، این چطور واقع می شود؟ از طریق اعتصام به حبل الله واقع می شود. اگر به حبل الله متمسک شدیم روابط مان عصمت پیدا می کند و در آن غیر خدا راه پیدا نمی کند. وقتی غیر حضرت حق راه پیدا نکرد تبدیل می شود به روابط بندگی، این روابط بندگی می شود روابط نعمت، روابط رحمت، روابط اخوت و روابط ائتلاف جمعی.

ایجاد جامعه بر مدار نفس و شیاطین

این ها در عالم اختیار است، آدم می تواند به هم بزند، می تواند وارد روابط الوهیت نشود. همین طور که در حوزه حیات باطنی و شخصی خودش انسان می تواند خدا را پرستش نکند و نفس و شیطان را پرستش کند. آنجایی هم که دور هم جمع می شویم می توانیم در روابط اجتماعی مان خدا را پرستش نکنیم. اگر خدا را پرستش نکردیم الهی دیگری واقع می شود، پرستش دیگری واقع می شود، پرستش غیر خدای متعال مدار فساد است. روابط به فساد تبدیل می شود.

اخلاص در بندگی در روابط اجتماعی از طریق اعتصام بحبل الله واقع می شود. عصمت در روابط اجتماعی از طریق اعتصام بحبل الله واقع می شود. اگر بگویید ما می خواهیم در روابط جمعی مان خدا را پرستش کنیم نمی خواهیم نفس بیاید شیطان بیاید شیاطین و اولیاء طاغوت بیایند، نمی خواهیم کثرت پیدا بشود هر کسی دنبال نفس خودش باشد. اگر کسی دنبال نفس خودش رفت «تَحْسَبُهُمْ جَميعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى »(حشر/14) ائتلاف درست نمی شود؛ در باطن همه دشمن هم هستند، در ظاهر با هم زندگی می کنند. نفس ها با هم دشمن اند ائتلافی ندارند.

رشته الوهیت عامل اجتماع

می شود آدم بر مدار نفس جامعه درست کند، اگر بر مدار انفس درست شد کثرت درست می شود، فساد درست می شود هماهنگی نیست ائتلاف نیست. ولی اگر بر مدار پرستش خدای متعال واقع شد این ظرفیت ایجاد ائتلاف است. خب بر مدار پرستش خدا مگر میل ماست که هر طوری بخواهیم بر مدار پرستش خدا جمع بشویم؛ با قرارداد دور هم می شویم، قرارداد می کنیم خدا را بپرستیم. باید رشته الوهیت جاری شود، این رشته الوهیت ما را جمع کند، خدای متعال این رشته الوهیت را حبل الله قرار داده است. «فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَكَ وَ أَرْضَكَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت » ما باید به او تمسک کنیم. اگر تمسک پیدا کردیم عصمت در روابط جمعی پیدا می شود یعنی خدا پرستیده می شود. وقتی خدا پرستیده شد ائتلاف بر مدار توحید واقع می شود، مدار ائتلاف توحید است.

چطور می شود بر مدار توحید روابط جمعی درست کرد و خدا را بندگی کرد که در این روابط شیطنت هم نباشد نفس نباشد معصیت نباشد، یک عصمتی در این روابط پیدا بشود وقتی که معتصم به حبل الله بشویم؟ خدای متعال یک حبلی قرار داده اگر این حبل ظرفیت دارد که پرستش خدا در روابط اجتماعی از طریق او واقع بشود این حبل است که می تواند مناسبات الوهیت حضرت حق را در روابط ما جاری کند. این حبل از یک سو در نهایت پرستش و بندگی است یعنی حقیقت بندگی را او انجام می دهد، او معتصم بالله است و عصمت دارد فرمود: «الْمَعْصُومُ هُوَ المعتصم بالله من جمیع ما کره الله » او در مدار عصمت است. از یک طرف هم می تواند مناسبات پرستش خدا را در جامعه ایجاد کند.

عرضم را جمع بندی کنم؛ بنابراین ائتلاف حقیقی جز بر محور اله واحد ممکن نیست. حضرت حق، آن اله حقیقی است و ائتلاف بر محور الوهیت او از طریق حبل الله و اعتصام بحبل الله واقع می شود، که خود این حبل الله معتصم بالله است «مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم ». با اوست که باب صراط مستقیم و وادی صراط مستقیم، صراط معرفت و محبت و عبودیت گشوده می شود. تمام روابط اجتماعی تبدیل می شود به روابط معرفت محبت و خشوع در مقابل خدای متعال. این روابط روابط اخوت است اخوت ایمانی یعنی همین. این روابط در قبل از عالم دنیا هم یک ریشه هایی دارد.

 از عالم طینت بگیرید تا عالم ارواح و بقیه عوالم به این عالم کشیده شده در این عالم هم به ما می گویند شما قراری بستید که بر مدار توحید حرکت کنید، بر مدار ولی حق حرکت بکنید. اگر بر مدار او حرکت کنید بندگی خدای متعال واقع می شود، تقوا واقع می شود، وادی اسلام همین است. وارد وادی اسلام می شوید، سیرتان در این عالم و ورودتان به عوالم بعد از وادی اسلام خواهد بود. پس این رابطه اخوت فقط بر مدار امام، فقط بر مدار حبل الله ممکن است. حال بر این مبنا آیات را باید توضیح بدهیم که «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُم » چطور می شود بین مومنینی که روابط اخوت دارند نزاع بشود تا به مرحله اقتتال برسد، که بعد باید صلح ایجاد کنی، این صلح بر مدار قسط و تقوا این چطوری واقع می شود و در این وادی چطور اتفاق می افتد ان شاء الله جلسات بعد باید تقدیم کنم.

پی نوشت ها:

(1) معاني الأخبار، النص، ص: 132 (فی المصدر: الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّه )

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 2، ص: 166