نسخه آزمایشی
دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403 - Mon, 6 May 2024

جلسه چهارم حسینیه حضرت زهرا / اعتصام امت حول امام، خنثی کننده طرح انحراف اهل کتاب

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 31 تير 1402 است، که به مناسبت دهه اول ماه محرم در حسینیه حضرت زهرا سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان می دارند؛ اهل کتاب با طرحی که دارند، قصد دارند تا راه خدا را مسدود کنند و دین را در قالب دنیاپرستی به مردم ارائه کنند. خدای متعال بعد از هشدار درباره اهل کتاب به ما دستور می دهد که برای نجات از این طرح اعتصام جمعی به حبل الله داشته باشیم که مقصود از حبل الله امیرالمؤمنین است. در روایات آمده که امر به معروف امر به ولایت امیرالمؤمنین است و نهی از منکر، نهی از ولایت غیر است. اگر ما به این رشته الهی اعتصام پیدا نکنیم، رابطه الفت و اخوتی که با آمدن نبی اکرم بین ما ایجاد شده از بین می رود و جای آن را عداوت پر می کند و محیط زندگی، محیط جهنم می شود. اگر ما حول امام اعتصام جمعی داشته باشیم این طرح اهل کتاب و شیطان نمی تواند ما را متفرق کند.

هدایت و نجات از طریق نبی اکرم

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين. «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون »(آل عمران/۱۰۳). در آیات مبارکات سوره آل عمران خدای متعال از یک انحرافی که در اهل کتاب پیدا شده و راه خدا را بستند صحبت به میان آورده است، «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون »(آل عمران/۹۹) خطاب به اهل کتاب می فرماید که چرا راه آن مؤمنینی که می خواهند به سوی خدا بیایند را سد می کنید؟ گویا با انبیاء یک راهی به سوی عالم بالا گشوده شده و اهل کتاب آن راه را می بندند «تَبْغُونَها عِوَجاً» و حتی این مسیر را هم منحرف می کنند و دین خدا را به سمت دنیا برمیگردانند و به دنیاداری و دنیاپرستی تبدیلش می کنند.

این اتفاق در اهل کتاب افتاده و خدای متعال هشدار می دهد که در این امت هم ممکن است اتفاق بیافتد. بعد به اهل کتاب می فرماید: «وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون » یک موقعی این توهم پیش نیاید که خدای متعال از کار شما غافل شده و شما نقشه تان را دور از علم الهی و نظر الهی پیش می برید و تا مقصد می رسید. بلکه کاملا تحت اشراف خدای متعال هستید. این فرصتی که به شما دادند در نقشه بزرگ خداست، نه این که شما نقشه خدا را دور زدید و دارید پنهان کاری می کنید و خدای متعال از طرح شما غافل شده است. بعد به مؤمنین هشدار می دهد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ كافِرين »(آل عمران/۱۰۰) یک فرقه ای از اهل کتاب هستند که اگر شما از آنها پیروی کردید، بعد از این که مؤمن شدید دوباره کافرتان می کنند. پیداست که طرح آنها نمی گذارد تا مؤمنین راه خدا را بروند.

پس این امت هم ممکن است به چنین بلایی مبتلا بشوند. گویا یک بلایی است که در امم سابق پیش آمده و انبیائشان آمدند راه را باز کردند و کسانی که اهل کتاب و آشنای با کتاب آسمانی بودند، خودشان این دین را تحریف کردند و دین را به یک راه دیگری آوردند. بنابراین آنهایی که با آن انبیاء حرکت می کردند، وقتی گرفتار این طرح شدند، دیگر نمی توانند با انبیاء خودشان حرکت کنند. خدای متعال در قرآن کریم هشدار می دهد، که دنیای اسلام هم ممکن است مبتلا به چنین توطئه ای بشود. مواظب باشید طرح آنها در امت شما نفوذ نکند و همان نقشه اینجا عملی نشود. این هشدار خدای متعال گویای این است که زمینه وقوع این طرح در این امت هم هست. همان جریان اهل کتاب در اینجا هم ممکن است شکل بگیرد، کما این که در روایات هم به این اشاره شده که آنچه در بنی اسرائیل واقع شده، بی کم و کاست در این امت هم واقع خواهد شد.

بعد خدای متعال به امکاناتی که به مؤمنین داده اشاره می کند، که اگر از این امکانات غفلت نکنند و این طرح شیاطین آنها را منحرف نکند، این امکانات برای رسیدن به مقصد کافی است، «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ»(آل عمران/۱۰۱) شما چگونه کافر می شوید، در حالی که در بین شما آیات خدا تلاوت می شود، «وَ فيكُمْ رَسُولُهُ» و فرستاده خدا در بین شماست. اگر شما به این رسول و کتاب متمسک بشوید، از توطئه پیچیده این شیاطین محفوظ می مانید. طرح و نقشه دشمن بسیار بزرگ و پیچیده است، ولی این طرف هم خدای متعال امکاناتی به شما داده است و این پیامبر در بین شماست و این آیات بین شما تلاوت می شود. با بودن این کتاب و این رسول دیگر دلیلی ندارد، که شما مثل امت های قبل کافر بشوید.

بعد می فرماید: «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم » اگر کسی به خدا معتصم شد، به راه درست هدایت می شود. کتاب و رسول رشته های اتصال شما به خدا هستند، که اگر به آن متمسک شوید، معتصم بالله هستید. معتصم بالله یعنی کسی که با خدا می خواهد به عصمت برسد و یکجوری به خدای متعال تکیه و اعتماد می کند و خودش را به رشته الهی پیوند می دهد و با خدا به عصمت می رسد. اعتصام عصمت می آورد. اگر کسی معتصم بالله شد «فَقَدْ هُدِيَ» هدایت شده است.

پس چاره شما در قبال این نقشه پیچیده دشمن که راه خدا را می بندد، همین اعتصام به کتاب و رسول است. اگر می خواهید دیندار هم باشید، دیگر این دینداری به جایی نمی رسد. طرح سقیفه و بنی امیه واقعا طرح پیچیده ای است. در مقابل این طرح پیچیده تنها یک راه وجود دارد، «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم » چطور به خدا معتصم بشویم؟ مگر دست ما به خدا می رسد؟ بله «وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ» خدا شما را که رها نکرده است. ابتدائا ممکن بود شما راهی به سوی خدا نداشته باشید، ولی خدای متعال راه را برای شما باز کرده است. با بودن این رسول که مأمور است و با این کتابی که در دست اوست شما چطور کفر می ورزید؟ جایی برای کفر ورزیدن نیست «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ». طریق اعتصام به خدا اعتصام به رسول و کتاب است، که اگر هم معتصم بشوید، یک نوع عصمت در شما پیدا می شود و دشمن نمی تواند منحرفتان کند و شیطان نمی تواند شما را اغوا کند.

اگر می خواهید اینطوری بشوید، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون »(آل عمران/۱۰۲) هرچه امکان تقوا برایتان هست، در اینجا خرج کنید، که اگر از اینجا جدا شدید، دیگر تقوا بی معناست. اگر شما را از این طرح و از این رسول و از این کتاب جدا کردند، دیگر تقوا شوخی کردن است. در روایات آمده که «مَا أَكْثَرَ الضَّجِيجَ وَ أَقَلَّ الْحَجِيج  »(1) جمعیت زیادی طواف می کنند و فریادشان زیاد است، ولی حج کجا بود؟ اگر از امام جدا شدید دیگر حج تقوا نیست. بی تقوا ترین آدم ها آنهایی هستند، که سیدالشهداء را تنها می گذارند و حج می خواهند. ما دیگر بی تقوایی از این بالاتر نداریم. امام در معرض خطر است. حج از مناسک حرکت با امام است. تقوا جایش اینجاست. آنجایی که شیطان طرحی می اندازد، تا امت را از کتاب و رسول جدا کند، آنجا باید تقوا به خرج داد.

«اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ» آن تقوایی که خدا از شما می خواهد، این است که از طرح خدا و کتاب خدا و رسول الهی جدا نشویم و معتصم باشید و دائماً با آنها به عصمت برسید. «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون » مراقبه کنید و این اسلام و تسلیم بودن را تا لحظه مرگ حفظ کنید. وقتی می خواهید از این دنیا در دنیای دیگر پا بگذارید، در وادی اسلام و تسلیم در عالم بعد قدم بگذارید. اگر اینطوری قدم گذاشتید سالم می مانید. پس در مقابل نقشه پیچیده دشمن تقوا به خرج دادن و تسلیم وجود مقدس رسول الله شدن چاره راه است.

طریق هدایت پس از نبی اکرم

تا وقتی حضرت هستند و این کتاب را تلاوت می کنند و ما معتصم به این رسول هستیم، طرح دشمن نمی تواند ما را جدا کند، اما وقتی حضرت رحلت فرمودند، تکیه گاه ما کجاست؟ در این آیه شریفه خدای متعال می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» بعد از وجود مقدس نبی اکرم تنها راه نجات اعتصام جمعی به حبل الله است. اگر تجمع حول حبل الله حاصل شد، این نقشه دشمن شکست می خورد و الا طرحش را پیاده خواهد کرد. مواظب باشید پراکنده نشوید. اگر از حول حبل الله پراکنده شدید، آن طرح دشمن عملی خواهد شد و راه خدا را می بندند و مسیر الهی را تحریف می کنند و شما را به اسم دینداری در وادی کفر می برند. چه نمازهای تراویح و چه حج ها و چه عباداتی که به درد نمی خورد. تنها راه نجات اعتصام جمعی است و این طرح پیچیده و این نقشه بزرگ با این اعتصام از سر شما رد می شود. حبل الله در مواضع مختلف به قرآن تفسیر شده و خود وجود مقدس نبی اکرم مصداق اتم آن هستند. اما در این آیه مقصود امیرالمؤمنین علیه السلام هستند که کتاب هم با ایشان است؛ «عَلِيٌ  مَعَ  الْقُرْآنِ  وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِي »(2).

حضرت به ناچار از بین ما رحلت می کنند و این هشدار را خدای متعال در سال سوم هجری به مسلمان ها داد. آنجایی که لشکر دشمن ندا دادند که حضرت به شهادت رسیده و اینها فرار کردند و رفتند، قرآن می فرماید این پیامبر از بین شما خواهد رفت، جایش که عالم دنیا نیست. او تنزل پیدا کرده و آمده با شما همنشین شده و یک برنامه ای دارد. وقتی برنامه اش را به انجام رساند می رود. اگر حضرت رفت شما باید کافر بشوید؟!

در آیه دیگر می فرماید: «وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى  أَعْقابِكُم »(آل عمران/۱۴۴). بعضی وقتها این آیه بد ترجمه شده و می گویند این پیامبری بیشتر نیست، خدا که نمرده است. این خیلی ترجمه بدی است. ما محترم تر از این پیامبر که در کائنات نداریم. این آیه سخن دیگری می خواهد بفرماید. این وجود مقدس با یک مأموریتی در عالم شما آمده و همیشه هم بین شما نمی ماند و وقتی مأموریتش را انجام داد، به عالم بالا تشریف می برد. جای او که اینجا نیست. زمان رحلت نبی اکرم جبرئیل آمد و گفت آقا همه سماواتی ها منتظر شما هستند و صف به صف ایستادند.

قرآن می فرماید، این پیامبر قرار نیست همیشه در بین شما بماند، برای بعدش چه فکری کردید؟ وسط جنگ احد این هشدار را به مسلمان ها می دهند، که باید خودتان را برای بعد از حضرت آماده کنید. چگونه؟ «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً» این وجود مقدس رفته، اما راه و برنامه حضرت ادامه دارد؛ «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ  الثَّقَلَيْنِ  كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي » اگر می خواهید در راه نبی اکرم بمانید، به کتاب و امام کتاب متمسک شوید. کتاب که از امام جدا نمی شود. غیر از امام کسی کتاب را نمی فهمد. بی خود نگویید حسبنا کتاب الله این همان توطئه اهل کتاب است. آن ها امام را قبول ندارند. در امت بنی اسرائیل هم همینطور بودند. اهل کتاب بودند، که اوصیای حضرت موسی را قبول نداشتند و خودشان یک دینی به پا کردند.

امام و کتاب که از هم جدا نمی شوند، «عَلِيٌ  مَعَ  الْقُرْآنِ  وَ الْقُرْآنُ مَعَ عَلِي » اینها با هم هستند. «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتاب »(رعد/۴۳) امیرالمؤمنین است، «في  صُدُورِ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْم »(عنکبوت/۴۹) امیرالمؤمنین است، مگر دست ما به کتاب می رسد که می گویند حسبنا کتاب الله! کتاب داستان و قصه و رمان که نیست. برای خودشان موقف درست می کنند. مگر شما کتاب می فهمید؟ مگر چیزی از قرآن دستتان است؟ خدای متعال برای این که به آدم بفهماند هیچ چیزی نمی فهمد، آیات مقطعه را می آورد، «كهيعص »(مریم/۱) بفرمایید این آیه یعنی چه؟ می فرماید همه قرآن همین است. خیال نکنید بقیه اش را هم می فهمید. هیچکس جز امام نمی فهمد، «إِنَّمَا يَعْرِفُ الْقُرْآنَ مَنْ خُوطِبَ  بِه »(3).

این طرح خدا که دست شما نیست. کتاب خدای متعال یک طرح جامع است. مگر شما بلدش هستید؟ مگر اصلا دست شما می دهند که محققش کنید؟ این قرآن با وجود امام یکی است. امام یک امتی به پا می کند و این نور امام و کتاب در این امت جاری می شود و آن وقت امت حول کتاب برقرار می شود و الا امت ساختن حول کتاب که بدون امام امکان ندارد.

نجات امت از طریق نعیم

بعد می فرماید: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ»، آن نعمتی که خدا از عالم بالا بر شما نازل کرد را به یاد بیاورید. چه زمانی این نعمت بر شما نازل شد؟ «إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوانا» آنجایی که با هم دشمن بودید و خدای متعال در بین قلوب شما رشته الفت ایجاد کرد و با این نعمت به اخوت رسیدید. اخوت با نعمت ممکن است. رشته الفت قلوب با این نعمت واقع شده و الا همینطوری عداوت تبدیل به الفت نمی شود. یک نعمتی باید از عالم بالا بیاید تا این عداوت تبدیل به الفت بشود. این نکته اول. اما نکته دوم؛ «وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» شما بر لب پرتگاه جهنم بودید. در رودخانه ها گاهی که سیل سنگین می شود، آب کنار رودخانه را می شوید، ولی یک لایه ای آن بالا میماند، که اگر روی آن بروی، می افتد؛ به این می گویند «شَفا حُفْرَةٍ». خدای متعال شما را با این نعمت از لب پرتگاه جهنم گرفت. شما در جهنم زندگی می کردید. این جهنم کجاست؟ این باید توضیح داده بشود. نعمت چیست؟ اجازه بدهید چند حدیث تقدیم کنم.

در یک حدیث طولانی که گفتگوی بین ابوحنیفه و وجود مقدس امام صادق ارواحنا فداست، حضرت فرمودند: «مَا النَّعِيمُ عِنْدَكَ يَا نُعْمَان»(4)  به نظر تو نعیم چیست؟ «قَالَ الْقُوتُ مِنَ الطَّعَامِ وَ الْمَاءُ الْبَارِد» غذای لذیذ و آب شیرین و گوارا. «فَقَالَ لَئِنْ أَوْقَفَكَ اللَّهُ بَيْنَ يَدَيْهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى يَسْأَلَكَ عَنْ كُلِّ أَكْلَةٍ أَكَلْتَهَا أَوْ شَرْبَةٍ شَرِبْتَهَا لَيَطُولَنَّ وُقُوفُكَ بَيْنَ يَدَيْه  »؛ آیا خدای متعال در قیامت تو را سر پا نگه می دارد، تا از هر لقمه ای که خوردی و از هر جرعه ای که نوشیدی سوال کند، اینکه خیلی طولانی می شود! «قَالَ فَمَا النَّعِيمُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ النَّعِيمُ الَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِنَا عَلَى الْعِبَادِ وَ بِنَا ائْتَلَفُوا بَعْدَ أَنْ كَانُوا مُخْتَلِفِين  »، آن نعمتی که خدای متعال به شما داده ما هستیم.

در جامعه کبیره می خوانیم، «بِمُوَالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللَّهُ مَعَالِمَ دِينِنَا وَ أَصْلَحَ  مَا كَانَ فَسَدَ مِنْ دُنْيَانَا» تا آنجا که «وَ ائْتَلَفَتِ الْفُرْقَة»، محور ائتلاف امام علیه السلام است. هر کسی نمی تواند رشته ائتلاف یک امت بشود «بِنَا ائْتَلَفُوا بَعْدَ أَنْ كَانُوا مُخْتَلِفِينَ وَ بِنَا أَلَّفَ اللَّهُ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَ جَعَلَهُمْ إِخْوَاناً بَعْدَ أَنْ كَانُوا أَعْدَاء» الفت بین امت با ما ایجاد شده و الا رشته عداوت بین شما باقی می ماند. «وَ بِنَا هَدَاهُمُ اللَّهُ لِلْإِسْلَامِ وَ هُوَ النِّعْمَةُ الَّتِي لَا تَنْقَطِع  » آن نعمت بی پایانی که منقطع نیست، همین نعمت است «وَ اللَّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ حَقِّ النَّعِيمِ الَّذِي أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْهِمْ وَ هُوَ النَّبِيُّ وَ عِتْرَتُهُ».

در روایت دیگر آمده «عَنِ ابْنِ هَارُونَ قَالَ كَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ إِذَا ذُكِرَ النَّبِي »(5) وقتی در محضر امام صادق علیه السلام از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یاد می شد «قَالَ بِأَبِي وَ أُمِّي وَ نَفْسِي وَ قَوْمِي وَ عَشِيرَتِي » اینطوری می فرمودند، «عَجَبٌ لِلْعَرَبِ كَيْفَ لَا تَحْمِلُنَا عَلَى رُءُوسِهَا» من تعجب می کنم که قوم عرب چرا ما را روی سرشان نمی گذارند، «وَ اللَّهُ يَقُولُ فِي كِتَابِهِ وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» شما لب پرتگاه جهنم بودید و خدا شما را با پیامبر نجات داد. خدای متعال وقتی می خواهد نجات بدهد چطور نجات می دهد؟ طرح جهنم که یک طرح ساده نیست. یک نقشه ای به وسعت همه زندگی انسان است. چطور خدا از این دام آدم را نجات می دهد. حضرت فرمود: «فَبِرَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ أُنْقِذُوا» این نعمتی که خدا ما را از لب جهنم گرفته این است. پس منهای این رسول این امت بر لبه های جهنم هستند و رابطه شان با یکدیگر عداوت است و با این نعمت الفت و اخوت و نجات حاصل شده است.

بعد خدای متعال هشدار می دهد و می فرماید مواظب باشید، ممکن است این نعمت از بین شما برود. با رفتن رسول ممکن است، آن الفت دوباره تبدیل به عداوت شود و دوباره رشته محبت و اخوت از بین برود و دوباره ممکن است در لبه های جهنم برگردید. اگر می خواهید دوباره شما را به پرتگاه جهنم برنگردانند، راهش این است «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» اگر می خواهید دوباره روابط تبدیل به عداوت نشود باید اعتصام جمعی داشته باشید و الا راه دیگری وجود ندارد. اگر این کار را نکردید هم جهنم از نو به پا می شود و هم عداوت درست می شود. همینطور هم شد.

جریان سقیفه و نبأ فاسق

قرآن وقتی داستان سقیفه را حکایت می کند، می فرماید: «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ * حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ * كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * ثُمَّ كَلاَّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ * كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقينِ * لَتَرَوُنَّ الْجَحيمَ * ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقينِ * ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم »(تکاثر/۱-8) این داستان گرایش به دنیا و مسابقه بر سر دنیا و محیط غفلت و لهوی است، که ایجاد شده و تماما وادی جهنم است. این تکاثر را کسانی درست کردند و یک موقعی چشم باز می کنید و خودتان را در متن آتش می بینید.

«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيم »، در قیامت از شما سوال می شود، مگر آن نعمت نبود که شما را از جهنم نجات داد. مگر یک بار تجربه نکرده بودید؟ چطور دوباره به جهنم برگشتید؟ واقعا منهای رسول دنیا هم جهنم است «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً»(طه/۱۲۴) ما شما را از جهنم گرفتیم و دوباره به آن برگشتید. یک شیطنت و سر و صدا و بساط مسابقه بر سر دنیا آمد و شما هم غافل شدید. مگر نعیم نبود که شما را از جهنم نجات بدهد؟ «كَيْفَ أَصِفُ حُسْنَ ثَنَائِكُمْ وَ أُحْصِي جَمِيلَ بَلَائِكُمْ وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَرَاتِ الْكُرُوبِ وَ أَنْقَذَنَا مِنْ  شَفَا جُرُفِ  الْهَلَكَاتِ  وَ مِنَ  النَّار» داستان زیارت جامعه همین است. یکبار شما با این پیامبر خدا از جهنم نجات پیدا کردید و عداوت ها تبدیل به الفت شد. اگر عداوت باشد امنیتی در کار نیست.

چرا ما در خانه هایمان را می بندیم و شش تا قفل می زنیم و بعد هم دوربین می گذاریم؟ برای این است که از همدیگر امنیت نداریم. مؤمن باید از مؤمن دیگر احساس امنیت کند. البته این کار شیطان است. من خیلی از اینها را شیطنت شیطان می دانم. واقعا وضع مؤمنین اینطوری نیست. یک موقع من می دیدم در حرم مدام با صدای بلند می گویند، می خواهید بروید پای ضریح مواظب جیبتان باشید! این خیلی حرف بدی است. درشت آنجا نوشته که مواظب امکاناتتان باشید، مگر اینجا دزدخانه است؟! اینجا حرم حضرت معصومه و حرم امام رضاست. همه باید اینجا احساس امنیت کنند. یک جمله ای می نویسی و همه از هم می ترسند. اینها همه عاشق امام رضا هستند که آمدند. یک کسی هم که می آید و شیطنت می کند، به خاطر او که نباید همه را نسبت به هم بدبین کنی، بطوری که هر کسی بیاید خیال کند بقیه آمدند جیب او را بزنند. این آخر چطور حرف زدنی است؟! یا مثلا در دوره کرونا همه را از هم جدا می کنند.

محیط الفت، محیط ولایت امام است. آدم هایی که آنجا می روند، از همدیگر احساس امنیت می کنند. چیزهایی که از اروپا و دنیای غرب آمده که با دوربین جامعه را اداره می کنند و با قفل های محکم حفاظت می کنند، اینها که برای جامعه مؤمنین نیست. مؤمنین نباید دچار این بازی ها شوند. باید روابطشان بطوری باشد که نسبت به هم احساس امنیت کنند. اگر شیطنت شیطان آمد، آدم در خانه اش هم احساس امنیت نمی کند؛ یعنی همسر آدم هم دشمن آدم است، چون دنبال منافع خودش است. رابطه محبت و الفت وقتی از بین رفت عداوت می آید. این الفت هم یک رشته بی حساب و کتاب نیست. اگر با شیطان راه رفتید، «أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ»(مائده/۹۱) در دلتان کینه و عداوت ایجاد می کند. آن نعمت الهی وقتی بر شما نازل می شود، ذیل آن به اخوت و الفت می رسید و از پرتگاه جهنم بیرون می آیید.

قرآن دوباره وقتی داستان سقیفه را حکایت می کند، می فرماید: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار»(ابراهیم/۲۸) رسول ما، دیدی اینها چطوری بعد از شما جهنم به پا کردند و این نعمت را به کفر تبدیل کردند. ذیل این نعمت اخوت و بهشت اتفاق می افتد و امت را از جهنم نجات می دهد، اما این نعمت را تبدیل به کفر کردند. «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار» و قومشان را در دار بوار حلول دادند. دار بوار جهنم است چون چیزی در جهنم سبز نمی شود و همه دارایی های انسان می سوزد. این فطرتی که باید شکوفا بشود و به یک شجره توحید تبدیل بشود، این را از بین می برند و در انسان یک شیطنتی شکل می دهند که برای جهنم است. دیگر به جای اینکه موحد و یک عبد باشد، یک شیطان مجسم می شود. جهنم در دنیا اینطور به پا می شود. در قیامت هم که پرده ها کنار می رود، وسط جهنم هستند. این هشداری بود که قرآن برای طرح شیطان و طرح اهل کتاب به ما داد. اهل کتاب قرآن هم بلدند و قرآن هم می خوانند. به تعبیر قرآن نسبتشان مثل چهارپا و کتاب است.

در سوره مبارکه حجرات هم قرآن هشدار می دهد که این نبأ فاسق می خواهد امت را به هم بریزد. پیامبر خدا یک حرفی آورده، مواظب باشید مقابل آن حرف صدای دیگری در عالم بلند نشود. اگر بلند شد امت را به هم می زند. خیال می کنند مقابل این پیامبر خدا، چیزی بلدند و حرف می زنند. در مقابل این پیامبر خدا هیچ کس نباید صدایش بلند شود «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِي »(حجرات/۲) صدایتان را بلند نکنید. اگر بلند کردید هرچه داشتید می سوزد. «لا تَرْفَعُوا أَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْض » نمی خواهد چیزی به این پیامبر یاد بدهید. همه عالم برای پیامبر مکشوف است و او شاهد بر همه انبیاست. نمی خواهد شما برای او پرده کنار بزنید. اگر صدایتان را بلند کردید، بدون این که بفهمید همه هستی تان را از دست می دهید.

«إِنَّ الَّذينَ يَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِكَ الَّذينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوى »(حجرات/۳) تقوای قلب روزی کسانی است که صدایشان مقابل پیامبر شنیده نمی شود. باید صوت این پیامبر در عالم رفعت پیدا کند. یک عده ای این بساط را به هم می زنند و طبیعتاً یک داستان دیگری در عالم شکل می گیرد. بعد قرآن می فرماید در مقابل این صوت، خبر فاسق است. فاسق خیال می کند چیزی در دستش است. کسی که از عهد رسول و عهد الهی خروج کرد، این هم یک خبری می آورد و بعد هم خیال می کند خبرش خیلی مهم است. دو تا خبر در عالم که بیشتر نیست؛ یک خبر را نبی خاتم آوردند و یکی هم ابلیس آورده است.

قرآن کریم می فرماید: «هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا في  رَبِّهِم »(حج/۱۹) این دو تا گروه هستند که با هم مخاصمه دارند و دعوایشان هم بر سر خداست. امام صادق ارواحنا فداه فرمود ما هستیم و بنی امیه. ما می گوییم خدا راست گفت و آنها می گویند خدا دروغ گفت. ما می گوییم طرح خدا و این کتابی که دست این پیامبر است درست است، آنها می گویند دروغ است. ادامه هم دارد. امام صادق فرمود جدم با ابوسفیان، امیرالمؤمنین با معاویه، سیدالشهداء با یزید و فرزندم با سفیانی می جنگد. الان هم دعوا همین است. دعوا سر این است که خدا راست گفت یا دروغ گفت. این ناپاک های دوران رنسانس با صدای بلند گفتند که دیگر دوران حرف خدا و انبیاء تمام شده، بیایید خودمان فکر کنیم. دنیا را دوباره جهنم می کنید «وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها».

پس هم جهنم به پا شد و هم عداوت شکل گرفت و در مقابل خبر نبی اکرم، این خبر فاسق امت را به هم ریخت «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى  ما فَعَلْتُمْ نادِمين »(حجرات/۶). قرآن بلافاصله هشدار می دهد که اگر یکجایی امت را به هم ریختند، باید تبیّن کنید. صحبت از داستان بغی است. یک عده باغی امت را به هم می ریزند. در روایت این به جنگ جمل تطبیق شده است. حضرت یک خبری آوردند و یک کسی است که تقوای قلب و غضّ صوت دارد که امیرالمؤمنین است. یک فاسقی می آید و می خواهد راه را به هم بزند و مردم را از حول این خبر پراکنده کند. این خبر باید در عالم بپیچد. کسی در دستش این خبر است که مقابل نبی اکرم قض صوت دارد. اگر می خواهید راه را ادامه بدهید باید با او ادامه بدهید.

یک فاسدی می آید و خبری وسط می اندازد و جمل درست می کند. نتیجه آن خبر دروغ این است که یک امت به هم می ریزد. یک کلمه بیشتر نیست، حسبنا کتاب الله. از این دروغ یک امت جهنمی در می آید که روابطش دیگر بر اساس محبت و اخوت نیست و چیز دیگری جای روابط قبلی می گذارد. حواستان جمع باشد که این اتفاق می افتد. پس خطری که وجود دارد خطر به هم خوردن رشته الفت و اخوتی است که با این نعمت حاصل شده است و هم برگشتن به شرایط جهنم است. هر دویش هم اتفاق افتاده است.

قرآن کریم در سوره انعام می فرماید: «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى  أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ»(انعام/۶۵) خدای متعال می تواند از آسمان بر شما عذاب نازل کند و یا از زیر پایتان عذاب بجوشد یا اینکه «أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ» یا شما را متفرق بکند و شعبه شعبه بکند و بعد شما را به جان هم بیاندازد و تلخی همدیگر را به شما بچشاند. «انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُون » تصریف آیات باید به فقه منتهی بشود. ما می خواهیم بفهمند، ولی نمی فهمند. در روایت دارد وقتی این آیه نازل شد حضرت وضویی گرفتند و دو رکعت نماز خواندند و التماس کردند که خدایا این گرفتاری برای امت من پیش نیاید. خدا فرمود دو تایش را که عذاب از بالا و زیر پا بود را به احترام شما برداشتیم، ولی سومی هست، اتفاق هم افتاد. الفت تبدیل به تفرق و نزاع هایی شد که هزار و چهارصد سال دارد از آن می گذرد و ادامه دارد.

اهمیت اعتصام جمعی

پس تنها چاره نجات از آن طرح پیچیده این است «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» آن رشته ای که می تواند شما را دور هم جمع کند و نگذارد طرح دشمن نفوذ کند و عصمت برای شما ایجاد کند، حبل الله است. اگر به او معتصم شدید، عصمت پیدا می کنید. رشته الوهیت خدا در عالم شماست و شما از طریق او به الوهیت خدای متعال پیوند می خورید. تمام اسماء حسنای خدای متعال در این حبل است. فقط حبل رحمان و رحیم نیست، حبل الله است و همه اسماء حسنا در این حبل نازل می شود. اگر می خواهید بندگی کنید، راهش این است. این حبل ظرفیت این را دارد که همه شما را بهشتی کند و از جهنم نجاتتان دهد. چاره هم اعتصام جمعی است.

درست است که اطراف امیرالمؤمنین یک عده ای بودند، ولی این کار را حل نکرد. وقتی اعتصام جمعی نشد، تفرق ایجاد می شود و محیط جهنم می شود. اعتصام جمعی است که می تواند آن نعمت نبی اکرم را ادامه بدهد. با این نعمت انسان از جهنم نجات پیدا می کند. حضرت فرمود: «نَحْنُ النِّعْمَةُ الَّتِي أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَى عِبَادِهِ وَ بِنَا يَفُوزُ مَنْ  فَازَ يَوْمَ الْقِيَامَة»(6) نعمت ما هستیم و فائزین در قیامت با ما فائز می شوند.

وقتی امام صادق علیه السلام در حیره بودند، ابوحنیفه به حضرت عرض کرد آقا امر به معروف چیست؟ حضرت فرمودند: «الْمَعْرُوفُ  يَا أَبَا حَنِيفَةَ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ السَّمَاءِ الْمَعْرُوفُ فِي أَهْلِ الْأَرْض »(7) معروفی که خدا فرموده به او دعوت کنید، آن کسی است که همه آسمانی ها و زمینی ها او را می شناسند «وَ ذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ». امر به معروف یعنی دعوت به امیرالمؤمنین. بعد پرسید: «قَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَمَا الْمُنْكَر» منکر چه چیزی است؟ حضرت فرمودند: «اللَّذَانِ ظَلَمَاهُ حَقَّهُ وَ ابْتَزَّاهُ  أَمْرَهُ  وَ حَمَلَا النَّاسَ عَلَى كَتِفِهِ قَالَ أَلَا مَا هُوَ أَنْ تَرَى الرَّجُلَ عَلَى مَعَاصِي اللَّهِ فَتَنْهَاهُ عَنْهَا»؛ یعنی اگر کسی دارد گناه می کند و مثلا شرب خمر می کند، اگر ما به او تذکر دهیم، این نهی از منکر نیست؟ حضرت نمی خواهند بگویند این نهی از منکر نیست، می خواهند بگویند اگر آن نهی از منکر نشد، نهی کردن از بقیه منکرات هیچ فایده ای ندارد و اقامه منکر می شود.

البته نهی از منکر مراتبی دارد. یک مرتبه اش هم همین منکرهایی است که از فروع ائمه نار هستند. اینها هم شاخه ها و شعب آنها هستند، ولی اصلش چیز دیگری است. در رابطه عداوت با امیرالمؤمنین این تعبیر آمده که اگر شرب خمر کنی یا اینکه نماز بخوانی چه فرقی می کند؟ یک وقتهایی نماز آنها از شرب خمرشان بدتر است. معقل که مأمور ابن زیاد بود در مسجد آمد و شروع به نماز خواندن کرد. آنقدر نماز خواند که خواص مسلم بن عقیل گفتند، این آدم از ما مقدس تر است. بعد یواش آمد و در گوششان گفت، نمی دانید مسلم کجاست؟ اول گفت نه. گفت من یک مال فراوانی آوردم که حقم است و باید ادا کنم. بعد راحت آدرس را دادند. این نماز به نظر شما چطوری است؟ اگر شرب خمر می کرد، از این نماز بهتر نبود؟ حضرت فرمود با ما از جهالت نجات پیدا می کنید و از ضلالت بیرون می آیید.

پی نوشت ها:

(۱) بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج 1، ص: 358

(2) الجمل و النصرة لسيد العترة في حرب البصرة، ص: 418

(3) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 8، ص: 312

(4) بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج 7، ص: 258

(5) تفسير العياشي، ج 1، ص: 194

(6) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 217

(7) تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة، ص: 816