نسخه آزمایشی
دوشنبه, 17 ارديبهشت 1403 - Mon, 6 May 2024

جلسه ششم حسینیه حضرت زهرا / امر به معروف سیدالشهداء علیه السلام در مقابل فتنه اهل کتاب/ تمسک به حبل الله تنها را نجات از فتنه

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 2 مرداد 1402 است، که به مناسبت دهه اول ماه محرم در حسینیه حضرت زهرا سلام الله علیها ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان می دارند؛ در مقابل فتنه اهل کتاب، خدای متعال تنها راه نجات را تمسک به حبل الله معرفی کرده است. از طرفی آن فتنه قصد دارد، مسیر رسیدن به حبل الله را هم مسدود کند و لذا خدای متعال به امتی حق دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر داده، که مقصود از این امت هم اهل بیت هستند و به ما توصیه کرده که به دنبال ایشان حرکت کنیم، که این برای ما بهتر است. در مقابل این اهل بیت هم عده ای از فاسقین اهل کتاب که به ایشان ایمان نیاوردند و به واسطه حسادت شان با آنها به مقابله برخواستند، آزار و اذیتی را مترتب می شوند. خدای متعال در قرآن کریم به اهل بیت و مؤمنین این اطمینان خاطر را می دهد، که سیئه مکر آنها را برداشته و اگر در این مسیر ایستادگی کنیم، با ایمان و پیروز از دل این فتنه بیرون می آییم و آنها هم شکست خورده و ذلیل می شوند.

امکانات مؤمنین در مقابل فتنه اهل کتاب

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم أَجْمَعِين. خدای متعال در سوره مبارکه آل عمران از یک خطری که امت اسلامی را تهدید می کند خبر می دهد و آن یک انحرافی است که در امت های سابق هم اتفاق افتاده و اتفاقا به واسطه اهل کتاب هم صورت گرفته است و ممکن است در دنیای اسلام هم نفوذ کند. این فتنه اهل کتاب فتنه صد عن السبیل و بستن راهی است که خدای متعال با انبیاء باز کرده و با اوصیاءشان ادامه پیدا کرده است. یک عده از کسانی که اهل کتاب بودند، هم آن راه را بستند و هم آن مسیر را به سمت مقاصد دنیایی منحرف کردند.

خدای متعال این هشدار را ابتدا به اهل کتاب می دهد: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُون »(آل عمران/۹۹) اینطور نیست که این توطئه هایی که علیه برنامه های الهی واقع می شود، از دید خدای متعال پنهان باشد. شما در معرض دید خدای متعال هستید و خدای متعال برای شما یک طرح و برنامه ای دارد. اینطور نیست که شما می توانید، کارتان را از دید خدای متعال پنهان کنید و جلو ببرید. بعد هم خدای متعال به مؤمنین هشدار داده: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تُطيعُوا فَريقاً مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ كافِرين »(آل عمران/۱۰۰) اگر از اهل کتاب اطاعت کنید و دنبالشان حرکت کنید، شما را بعد از ایمانتان کافر می کنند. پس فتنه فتنه کفر بعد الإیمان است. عده ای مؤمن شدند و آن فتنه می خواهد این مؤمنین را از مدار ایمان خارج کند.

قرآن کریم برای گرفتار نشدن به فتنه آنها می فرماید خدای متعال به شما امکاناتی داده که با وجود این امکانات می توانید از این فتنه به سلامت عبور کنید؛ «وَ كَيْفَ تَكْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلى  عَلَيْكُمْ آياتُ اللَّهِ وَ فيكُمْ رَسُولُهُ»(آل عمران/۱۰۱)، توجیهی ندارد که شما کافر بشوید، به خاطر اینکه خدای متعال دو چیز را به شما عنایت کرده است؛ یک اینکه آیات خدا در بین شماست و بر شما تلاوت می شود و دوم اینکه پیامبر خدا در بین شما حضور دارد. با وجود این پیامبر گرامی و این کتاب دلیلی وجود ندارد که شما دچار آن فتنه بشوید. «وَ مَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلى  صِراطٍ مُسْتَقيم » اگر کسی معتصم بالله شد به صراط مستقیم هدایت شده است. پس تنها راه [نجات] اعتصام بالله است. اعتصام بالله در این آیه یعنی اعتصام به رسول و کتاب. در مقابل طرح دشمن که بسیار طرح شگفت انگیز و پیچیده ای هم هست، تنها راه نجات اعتصام به خدای متعال و اعتصام به رسول و کتاب است.

بعد هم خدای متعال می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ»(آل عمران/۱۰۲) حق تقوا را به جا بیاورید. تقوای حقیقی همین است که انسان دامنش را جمع کند و گرفتار طرح دشمن نشود و با وجود مقدس نبی اکرم این راه را طی کند و از حضرت جدا نشود. «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُون » حق تقوا این است که انسان یک جوری راه برود، که وقتی از این دنیا می خواهد برود، در وادی تسلیم و اسلام باشد؛ یعنی تسلیم به خدای متعال و پیامبر الهی باشد. اگر در وادی تسلیم از دنیا رفتید و هرچه که او فرموده است، را قبول دارید، اهل نجات هستید.

در کتاب شریف کافی در باب «فضل المُسَلِّمین» این حدیث را آورده که حضرت فرمودند: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَسْتَكْمِلَ الْإِيمَانَ كُلَّه »(۱) کسی که دوست دارد تمام مقامات ایمان در او به کمال برسد، «فَلْيَقُلِ الْقَوْلُ  مِنِّي  فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ» بگوید در همه اشیاء حرف من و رأی من آن چیزی است که وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیتشان فرمودند، «فِيمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا» چه آنچه که اعلان شده و چه آن اموری که بیان نکردند و جزو اسرار است. بسیاری از علوم در موقع خودش بیان خواهد شد، کما اینکه در روایات دارد، بخش عمده علم در دوره امام زمان علیه السلام اظهار می شود. بعد فرمودند: «فِيمَا بَلَغَنِي عَنْهُمْ وَ فِيمَا لَمْ يَبْلُغْنِي» در برابر آنچه که برایم بیان فرمودند که بعضی اش به ما رسیده و بعضی هم نرسیده، تسلیم باشد.

هشدار خدای متعال به مؤمنین

لذا این تسلیم طریق نجات و رسیدن به حقیقت تقوا و ایمان در همه امور است. مهم ترین امر همان ادامه امر هدایت است. لذا در آیه بعد می فرماید: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(آل عمران/۱۰۳) بعد از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چاره این فتنه سنگینی که پیش می آید، اعتصام جمعی حول حبل الله است. عمده این فتنه ها هم مربوط به بعد از رحلت حضرت است.

در سوره مبارکه عنکبوت خدای متعال می فرماید: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون »(عنکبوت/۲) مردم دچار خطای در محاسبه نشوند. مؤمن بودن حرف نیست و باید از وادی ابتلائات سنگین عبور کنی، تا به وادی ایمان برسید و ایمان در شما تثبیت بشود. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه فرمودند، وقتی این آیه نازل شد، ما می دانستیم که این فتنه ها مربوط به بعد از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است. این فتنه هایی است که بر سر وادی ایمان است. این فتنه های مهم هم اینطوری برداشته می شود، «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» اعتصام جمعی می خواهد. اینکه یک عده ای اطراف حضرت جمع شوند، مانع و دافعه این فتنه ها نیست. یک عده ای دور و بر حضرت جمع بودند و مؤمن به ایشان بودند و از حضرت بهره مند می شدند، ولی این فتنه در دنیای اسلام واقع شده است. این توطئه سنگین است که از طرف اهل کتاب و جمعی از مسلمان ها و منافقین این امت واقع می شود. راه نجات از این توطئه این است که همه اطراف این حبل الله جمع بشوند و معتصم به او باشند. از این تعبیر استفاده می شود، که اگر آدم متمسک به حضرت شد، به عصمت هم می رسد و خطاها در او نفوذ پیدا نمی کنند. یک عصمتی هم برای امت حاصل می شود، اگر اعتصام جمعی پیدا کنند. پس چاره اعتصام جمعی است.

بعد هم خدای متعال یک هشدار می دهد و می فرماید: توجه داشته باشید «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى  شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْها» شما در پرتگاه جهنم بودید و خدای متعال شما را از پرتگاه گرفت. بین شما رابطه عداوت برقرار بود و این رابطه تبدیل به الفت و اخوت شده است. چگونه؟ یک نعمتی را خدای متعال از عالم بالا فرستاده که این نعمت به شما احاطه پیدا کرد و ذیل کلمه نعمت که قرار گرفتید، اخوت و الفت پیدا کردید و ذیل همین کلمه نعمت وادی جهنم برایتان به وادی جنت تبدیل شد. توجه داشته باشید، اگر می خواهید آن نعمت و آن روابط ادامه پیدا کند، باید اعتصام به حبل الله پیدا کنید، آن هم اعتصام جمعی و الا به وادی جهنم و وادی عداوت برمی گردید.

قرآن وقتی داستان سقیفه و بعد از سقیفه را توضیح می دهد، آن را به اقامه جهنم تعبیر می کند. جهنم به پا شده و روابط اخوت هم تبدیل به روابط عداوت شده است. این نبأ فاسق الفت و اخوت ها را به هم ریخته و یک عداوتی ایجاد کرده است. این هشداری است که خدای متعال می دهد؛ «كَذلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آياتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُون »، خدای متعال آیات را برایتان به وضوح بیان می کند و هیچ ابهامی در این حرف ها نیست. ما اگر نخواهیم خودمان را به نفهمی بزنیم، واضح است که خدای متعال چه می فرماید. یک حبل اللهی است که ادامه آن نعمت است و چاره کار شما در مقابل این توطئه سنگین اهل کتاب است.

خدای متعال هشدار میدهد که شما بخواهید یا نخواهید این خطر شما را تهدید می کند. شما برای اینکه نجات پیدا کنید، احتیاج به یک اعتصامی دارید و این اعتصام در یک قدم اعتصام بالله و اعتصام به رسول است و در قدم بعد اعتصام به حبل الله است، که وجود مقدس امام است. وگرنه به همان مناسبات قبل بر می گردید، کما این که قرآن وقتی داستان سقیفه را توضیح می دهد، می فرماید رجعت به همان مناسبات قبل بوده است «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوار»(ابراهیم/۲۸). یا در جای دیگر می فرماید: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْليسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنين »(سبأ/۲۰) آن گمان سوء خودش را که تهدید همه به گمراه و جهنمی کردن بود را محقق کرد.

امت دعوت کننده به خیر

بعد خدای متعال می فرماید، برای جلوگیری از اینکه این فتنه عداوت در امت شکل نگیرد و راه خدا بسته نشود، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون »(آل عمران/۱۰۴)، یک امتی باید باشند که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. پیداست این امر به معروف و نهی از منکر در مقیاس این فتنه و در تراز این فتنه است. یک جریان فتنه و فتنه گرانی هستند، که ترازشان به هم ریختن امت و راه امت را بستن است. حضرت رسولی هستند که امام کل هستند و آمدند یک امتی بسازند. یک جریان انحرافی می خواهد، صد عن السبیل کند و این راه را ببندد و کفر بعد الإیمان ایجاد کند. اینها با حضرت به وادی ایمان وارد شدند، ولی آنها می خواهند دوباره این مردم را به وادی کفر برگردانند. در مقابل این جریان سنگین باید یک امتی باشند، که دعوت به خیر می کنند.

قرآن نمی فرماید همه شما باید وارد این وادی بشوید. این دعوت و این امر و نهی بر دوش همه نیست. آن کسانی باید پرچمدار باشند و در مقابل این فتنه بایستند که کتاب و امر الهی در دستشان است و این خیر در اختیار آنهاست و الا نمی شود که هر کسی که خواست در این وادی وارد بشود. لذا در روایتی حضرت فرمودند در قدم اول خود خدای متعال است که به خودش دعوت می کند، «وَ اللَّهُ يَدْعُوا إِلى  دارِ السَّلامِ»(یونس/۲۵). بعد از خدای متعال پیامبر گرامی اسلام را داعی الی الله معرفی می کند. در قدم بعد هم کتابش را داعی معرفی می کند. اینها داعیان الی الله هستند. بنابراین این امت کسانی هستند که می توانند دعوت به خیر کنند.

قرآن کریم اینچنین پیامبر گرامی را معرفی می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً * وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنيراً»(احزاب/۴۵-46) این دعوت و امر به معروف حساب و کتاب دارد، آن هم در مقیاس این فتنه ای که در امت اسلام می افتد. باید یک امت و جمعی باشند که آنها این خصوصیت را داشته باشند، «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون » پیداست تراز معروف و منکر هم همین است. منکری که اتفاق می افتد، منکری است که می خواهد این راه را ببندد و دین را منحرف کند و کفر بعد الإیمان در امت ایجاد کند. معروفی هم که باید به او دعوت بشود، همان حبل الله است که اعتصام به او چاره نجات از این فتنه هاست.

در روایات حضرت فرمودند این امت ما اهل بیت هستیم. این کار سیدالشهداء علیه السلام است. بعد از اینکه این انحراف ایجاد شد، باید امت را به مدار برگردانند. لذا این آیه مربوط به اهل بیت و به ویژه مربوط به سیدالشهداء علیه السلام است. «أَشْهَدُ أَنَّكَ  قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ  وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَلَوْتَ الْكِتَابَ  حَقَّ تِلاوَتِهِ  وَ جَاهَدْتَ  فِي اللَّهِ حَقَ  جِهادِهِ »، مصداق این آیه شریفه سیدالشهداء علیه السلام هستند که در مقابل این فتنه و این تحریف امر به معروف و نهی از منکر کردند و امر به معروفشان هم محقق شد. این امر به معروف و نهی از منکر هم صرفا در مقیاس قول و حرف و دعوت ظاهری نیست. این دعوت در عاشورا محقق می شود، کما اینکه وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دعوتشان صرفا دعوت قولی نیست. این درگیری های سختی که حضرت با مخالفان دارند، موضوعش همین امر به معروف و نهی از منکر است.

بعد قرآن کریم خطاب به امت می فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم »(آل عمران/۱۰۵) در امت های دیگر بعد از این که بینات آمد و مسیر روشن بود، یک عده ای اختلاف می کنند و بر خلاف این بینات قیام می کنند. بعد از غدیر که دیگر ابهامی در کار نیست. بنابراین «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ تَفَرَّقُوا» شما مثل آنها متفرق نشوید. در مقابل آن آیه ای که فرمود: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَميعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» این لا تفرقوا هم یعنی لا تفرقوا عن حبل الله. ما در امت های سابق هم چنین رفتاری را می بینیم، که بعد از انبیاءشان یک اوصیائی قرار داده شده بود که اینها رشته اتصال به خدای متعال و آن پیامبر الهی بودند، اما آنها با اینکه مسیر برایشان واضح بود، تفرق کردند. خدای متعال راه را برای ما روشن می کند. تا وقتی راه واضح نشود، که خدای متعال از ما تکلیف نمی خواهد. البته دشمن تلاش می کند، که فضا را مبهم کند، ولی فضا بر اساس ادله کاملا روشن و واضح است.

بنابراین خدای متعال به امت می فرماید، شما مثل آنها نشوید. این تفرق از حول کتاب و امام است. این همان چیزی است که دشمن می خواسته ایجاد کند. می فرماید: «وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم » آن کسانی که این فتنه و این تفرق را در امت های گذشته ایجاد کردند، در این امت هم ممکن است، این اتفاق را رقم بزنند. «وَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيم » آنها گرفتار یک عذاب بزرگی می شوند و بهره وری شان از این تفرقی که ایجاد می کنند، این عذاب بزرگ است. «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه »(آل عمران/۱۰۶) زمانی این چهره ها دو دسته می شوند؛ یک عده ای چهره های روشن دارند و یک عده ای هم چهره های تیره. دو جریان است.

در روایت دارد حضرت ابوذر از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نقل می کند که پنج تا پرچم در روز قیامت بین امت بلند می شود. چهارتا از آنها «اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُم » پنجمی آن است که چهره های شان روشن است. پیداست این روشن بودن و تاریک بودن چهره ها همان باطنشان است، که در سیمای شان آشکار می شود. باطن ها یا ظلمانی و یا نورانی است. منتها یک موقعی اینها پنهان است و کسانی اینها را می شناسند، که متوسمین هستند. متوسمین از سیمای اشخاص می فهمند، که او در وادی نور است، یا در وادی ظلمت قرار دارد، با امام نور حرکت می کند، یا با ائمه ضلال حرکت می کند. اما در روز قیامت وقتی پرده کنار می رود، چهره ها آشکار می شوند و آن باطن ها ظاهر می شوند.

«فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُم »، جرم آنهایی که صورتشان سیاه شده این است «أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُم »، همان داستان فتنه کفر بعد از ایمان است. یک ائمه ضلالی هستند، که می خواهند امت را بعد از ایمانشان کافر کنند. این همان فتنه است. پیداست این فتنه در این امت واقع می شود. «أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون » این عذاب به خاطر همان کفر بعد از ایمان است. خدای متعال امکانات را به شما داد و امام فرستاد و حرف را هم خیلی روشن برایتان بیان کرد. اما شما از آن مسیر برگشتید «ارْتَدَّ النَّاسُ  بَعْدَ النَّبِيِّ إِلَّا ثَلَاثَةَ»(2) این ارتداد ناظر به همان کفر بعد از ایمان است.

«وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي  رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُون »(آل عمران/۱۰۷) حضرت فرمودند بین آن پنج پرچم یک پرچم است که پرچم اهل نجات است. این را خدای متعال در سوره مبارکه هود بیان کرده است، «وَ ما كانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرى  بِظُلْمٍ وَ أَهْلُها مُصْلِحُون »(هود/۱۱۷) خدای متعال در حد جمعیت ها ظلم نمی کند، که اینها اگر اهل اصلاح باشند هلاکشان کند. اگر قومی هلاک بشوند یعنی از وادی صلاح بیرون رفتند «وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً»(هود/۱۱۸) اگر اراده الهی تعلق می گرفت، همه یک امت می شدند و دنبال یک امام حرکت می کردند، اما بنا نیست کسی را مجبور کنیم. در روایات دارد که وجود مقدس نبی اکرم مکرر این درخواست را از خدای متعال کردند، که مردم از حول امیرالمؤمنین متفرق نشوند. به امیرالمؤمنین می فرمود: «يَا عَلِيُّ إِنَّكَ  مُبْتَلًى  وَ النَّاسُ مُبْتَلَوْنَ بِك »(3) شما دچار یک ابتلای بزرگ می شوید و مردم هم با شما امتحان می شوند «وَ الْبَابُ الْمُبْتَلَى بِهِ النَّاس »، باب اللهی است که همه با او مبتلا و امتحان می شوند. اگر کسی بخواهد از این باب وارد شود «وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً»(بقره/۵۸) باید خاشعانه وارد شود. همه به این باب امتحان می شوند.

بعد می فرماید که من از خدای متعال حوائجی را خواستم که در باب خودم و شما اجابت شد و یک درخواستی بود، که به خدا عرضه داشتم امت من بعد از من دور شما جمع بشوند و آن توطئه و فتنه دشمن تفرق ایجاد نکند. خدای متعال فرمودند: «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون » اینجا دیگر وادی ایمان و وادی ولایت الله است. اگر بخواهند در این وادی تثبیت بشوند، باید از دل امتحان های سخت عبور کنند و خالص شوند. صف ها هم باید از یکدیگر جدا بشوند. اینطور نیست که هر کسی ادعای ایمان کرد پذیرفته شود. «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِم » امت های قبلی هم همینطوری بودند و بعد از پیامبرشان امتحان شدند. فتنه های سختی پیش آمده و حاصلش هم این بوده است. «فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين » مردم دو دسته هستند؛ یک عده دروغ می گویند در این که ما بنده خدا هستیم و دنبال کار خودشان هستند و یک عده هم کسانی هستند که واقعا در عالم می خواهند بندگی کنند و آنها از وادی امتحانات به سلامت عبور می کنند.

«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً» خدای متعال اگر می خواست همه دور حضرت جمع می شدند، ولی اینطوری نیست، «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفين » اینها با هم اختلاف می کنند. خدای متعال نمی خواهد این امتی که مختلف هستند، جبرا یکجا جمعشان کند. در ماجرای جنگ احد خدای متعال می فرماید، ما در این جنگ دنبال جدا کردن صف مؤمنین و منافقین و صف مجاهدین از غیر مجاهدین هستیم. آنجا خدای متعال وقتی کار سخت شد، می فرماید: «مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الدُّنْيا وَ مِنْكُمْ مَنْ يُريدُ الْآخِرَة»(آل عمران/۱۵۲)  یک عده ای وسط جنگ احد دنبال دنیا هستند. اینها باید جدا بشوند، که دیگر جدا هم می شوند و فرار می کنند و بعد از فرارشان هم جرم را گردن رسول خدا می اندازند و می گویند، شما اشتباه کردید و نقشه اشتباه بود. ما گفتیم که در مدینه بمانید و بجنگید. ما می توانستیم به زور اینها را جمعشان کنیم، «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفين » اما این اختلافی است که خودشان ایجاد می کنند. «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم »(هود/۱۱۹) الا آنهایی که خدای متعال بهشان رحمت الهی را نازل کرده، «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم » یک عده ای هستند که خدای متعال برای این رحمت آفریده است.

در ذیل این آیه روایاتی نقل شده که این رحمت همان حقیقت امام و علم و معارف امام است. یک عده ای را خدا در این وادی رحمت خلق کرده و آنها در این وادی رحمت هستند، که حضرت فرمود اینها دوستان و محبین ما هستند. مابقی با هم اختلاف می کنند و حرف واحدی هم ندارند و از مسیر حق هم بیرون می روند، «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم ». حضرت فرمود اینها شیعیان ما هستند و خدا اینها را برای امام شان خلق کرده است. برای همین وادی رحمت آفریده شدند. آنها هستند که می مانند و مابقی پراکنده می شوند، «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعين » این سخن قطعی خداست. آنهایی که اختلاف می کنند و از مدار خارج می شوند و از وادی رحمت بیرون می روند، اینها دچار عذاب می شوند.

این اختلاف دو جریان درست می کند، یک جریانی گرفتار جهنم می شوند و یک عده ای هم در وادی رحمت هستند. خدای متعال مؤمنین را برای آن وادی رحمت خلق کرده است. بنابراین خدای متعال می تواند با قهر و غلبه جلوی اختلافی که در بین می افتد را بگیرد، ولی بنا بر این نیست. این همین داستان است که در این آیات می فرماید، شما تفرق و اختلاف نکنید که اگر اختلاف کردید، «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُون ». این همانی است که در آیه سوره مبارکه هود توضیح داده شده. «وَ أَمَّا الَّذينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفي  رَحْمَتِ اللَّهِ هُمْ فيها خالِدُونَ»(آل عمران/۱۰۷) این وادی رحمت است «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم ».

ریشه این همین اختلافی است که خدای متعال ادله روشنی برایش بیان کرده است، راه واضح بوده ولی آنها اختلاف و تفرق کردند. «تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللَّهُ يُريدُ ظُلْماً لِلْعالَمين »(آل عمران/۱۰۸) خدای متعال نمی خواهد به اهل عالم ظلم کند، خودشان هستند که به خودشان ظلم می کنند. بعد از روشن شدن مسیر یک عده ای مسیر را تغییر می دهند و در امت اختلاف ایجاد می شود و کفر بعد الإیمان اتفاق می افتد. آنهایی هم که به این امر مبتلا می شوند، گرفتار عذاب سنگینی می شوند و باطن کارشان هم آشکار می شود. خدای متعال اراده ظلم به این امت را نکرده، بلکه خودشان این طوری کردند.

«وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور»(آل عمران/۱۰۹) همه امکانات ملک خداست و به خدای متعال هم بازگشت می کند. این داستان های پیچیده ختمش آنجاست. خیلی نگران این مسیر نباشید. این مسیر منتهی به حضرت حق می شود. ظلمی هم در کار نیست، ولی این داستان حقی است و اصلا ظلمی در آن نیست. خدای متعال مالک هستی است و این نظام هستی هم به او برمیگردد. بنابراین خدای متعال یک بشارتی هم دارد و می گوید که این تفرق ها و اختلاف ها و فتنه هایی که می کنند، راه به جایی نمی برد. «وَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُور» بازگشت همه ما به سوی خدای متعال است و همه چیز در دست اوست. اینطور نیست که این تفرق و این پراکندگی ها کار را از دست خدای متعال بیرون می برد. در عالم چیزی دست آنها نیست.

«تِلْكَ آياتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَيْكَ بِالْحَقِّ» امت های قبلی هم در این عالم امتحان گرفتار شدند. در این امت هم همین اتفاق خواهد افتاد. بعد می فرماید: «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْر» در این فتنه باید یک عده ای باشند که دعوت به خیر و امر به معروف کنند. فرمود: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»، خطاب به یک امتی دارد صحبت می کند و می گوید شما بهترین امت بودید، که دعوت به خیر کردید و امر به معروف و نهی از منکر کردید. آن امت چه کسانی هستند؟ آیا همین امتی هستند که تفرق و اختلاف کردند؟ یا اینکه اصلا در دل این فتنه یک امت دیگری هستند، که دعوت به حق می کنند. مخاطب این آیه واضح است. مخاطب این آیه همه مردم نیستند. در قرآن مکرر از این امت صحبت شده است. خیلی از مفسرین می گویند کل امت اسلام مقصود است، ولی واضح است که مقصود این نیست. در آیه دیگر خدای متعال می فرماید: «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً»(بقره/۱۴۳) به یک عده ای خطاب می کند و می گوید ما شما را امت وسط قرار دادیم. وجود مقدس نبی اکرم شاهد بر شماست و شما هم شاهد بر ناس و مردم هستید.

بعضی از مفسرین به ویژه مفسرین عامه می گویند منظور همین امت هستند و وسط بودنشان هم یعنی امتی هستند که در دینشان افراط و تفریط نیست و منظور از «جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً»، این است که شما بر بقیه امت ها شاهد هستید و رسول هم شاهد بر شماست. ائمه فرمودند که آیه را این طور معنا نکنید. امت وسط ما هستیم. امت وسط یعنی واسطه بین نبی اکرم و مردم. شاهدش هم این است که «جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ» مگر شما شاهد بر مردم هستید؟ کدام شهود هستند که بر امت شاهد هستند و ناس را می بینند و واسطه بین پیامبر و مردم هستند و حضرت شاهد بر آنهاست. آنها طرح نبی اکرم را اجرا می کنند و مردم را هم تحت اشراف خودشان دارند. امام شاهد است و الا امامی که شاهد بر امت نیست که نمی تواند امامت کند. مگر امامت حرف و حدیث است. امام باید شاهد باشد و به اندازه شهود امامت اتفاق می افتد. بعضی در موقع معنی کردن این آیات از مدار خارج می شوند.

بعد می فرماید: «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» خطاب به ائمه علیهم السلام می گوید شما یک امتی هستید که دعوت به حق می کنید و جلوی انحراف در امت را می خواهید بگیرید و نمی گذارید این انحراف به نتیجه برسد، که به نتیجه هم نرسید. بالأخره آنها تلاش خودشان را کردند و دنبال این بودند که صد عن السبیل کنند، اما ائمه راه را به سوی خدا باز کردند و این راه ادامه پیدا می کند و روز غلبه اش هم روز ظهور است. بنابراین آن فتنه ای که آنها قصد انجامش را داشتند، با این ائمه خنثی شد.

خدای متعال نمی فرماید، همه شما باید این کار را کنید «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ» یک جمع محدود و خاصی هستند که در این مقیاس می توانند دعوت و امر به معروف و نهی از منکر کنند و جلوی این انحراف و بدعت را بگیرند. سیدالشهداست که می تواند این کار را انجام بدهد. می فرماید شما بهترین امت بودید و کار را تمام کردید، «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» اگر اهل کتاب هم به شما ایمان می آوردند، به نفعشان بود. بعد می فرماید اینها دو دسته هستند، «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون » یک طائفه ای از آنها به شما ایمان می آورند، ولی اکثرشان از مدار خارج و فاسق می شوند.

این همان است که خدای متعال در سوره مبارکه نساء توضیح داده است، «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ أُوتُوا نَصيباً مِنَ الْكِتابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ»(نساء/۵۱) یک عده ای که بهره ای از کتاب برده بودند، به سران کفر ایمان می آورند، «وَ يَقُولُونَ لِلَّذينَ كَفَرُوا» و به کفار می گویند، «هؤُلاءِ أَهْدى  مِنَ الَّذينَ آمَنُوا سَبيلا» اگر می خواهید دنبال کسی در دنیای اسلام بروید، اینها بهتر هستند. یک عده از اهل کتاب به اینها که سران جبت و طاغوت هستند، ایمان می آورند و می گویند اینها از مؤمنین بهتر هستند، «هؤُلاءِ أَهْدى  مِنَ الَّذينَ آمَنُوا سَبيلا» که این مؤمنین در اینجا یعنی همان جریان اهل بیت و پیروانشان.

بعد خدای متعال می فرماید، علت اینکه آنها به اهل بیت ایمان نمی آورند، داستان حسادت است. یک جریان حسادتی است که آنها را به این نقطه می کشاند، که ایمان نمی آورند. در این آیه مبارکه خدای متعال می فرماید، در مقابل این انحرافی که در امت ایجاد شده، باید یک امر به معروفی اتفاق بیفتد. این کار در این مقیاس بر عهده سیدالشهداست. حضرت کار را تمام کردند، «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر» لسان آیات کاملا واضح است. این همان «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ» است. همینطور که فرمود یک امتی از بین این جمعیت باید این کار را انجام بدهند و این کار همه نیست. می فرماید: «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» اگر آنها هم دنبال سرشان می رفتند، برایشان بهتر بود و به خیر می رسیدند.

جریان ایذاء دشمن

بعد خطاب می کند: «لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذى »(آل عمران/۱۱۱) آنها نمی توانند ضرری به شما بزنند. البته ایذاء و مزاحمت هایی دارند، ولی این مزاحمت ضرری برای شما ایجاد نمی کند. بین سختی و ضرر فرق است. در سوره عنکبوت خدای متعال یک نکته ای را بیان می فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّه »(عنکبوت/۱۰) عده ای می گویند ما مؤمن به خدا هستیم و ایمان به زبان دارند، ولی «فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّه »، تعبیر لطیفی است می فرماید، وقتی در راه خدا اذیت می شوند؛ منظور همین ایذاء دشمن است، شاهدش هم این است، «جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّه » یک فتنه ای به پا می کنند، که این فتنه برای مؤمنین ایذاء درست می کند.

آیا واقعا دشمن می خواهد ما به خدا نزدیک بشویم، صحنه عاشورا را رقم می زند؟! آیا بنی امیه برای اینکه اصحاب سیدالشهداء به خدا نزدیک بشوند، آنها راه را باز می کنند یا اینکه «أُوذِيَ فِي اللَّهِ»؟ اینجا فعل مجهول آمده؛ نمی گوید چه کسی ایذاء می کند. آنها که ایذاء می کنند، می خواهند راه خدا را ببندند. خدای متعال در بین این فتنه راهی به سوی خودش باز می کند. اگر مواجهه ما با این بلاء و امتحان مشکل درست کند، خدای متعال از دل همین مشکل به سوی خودش راه باز می کند. این برای مؤمن ضرر ندارد. این فتنه است و این ایذاء را خدای متعال به رحمت تبدیل می کند و در این ایذاء راه باز می کند. اصحاب سیدالشهداء در فتنه ای که دشمن به پا کرده، به سوی خدا راه پیدا کردند و چه کسی این راه را باز کرد؟ خدای متعال برای پیروان سیدالشهداء این راه را گشود. خدای متعال در طول تاریخ همواره در دل فتنه دشمنان یک راهی باز می کند.

همه دوستان سیدالشهداء بعد از عاشورا در لای جرز دیوارها رفتند و دائما در سختی بودند. دوستان امیرالمؤمنین وقتی به امیرالمؤمنین دست دادند، پای اذیتش هم ایستادند. یک یا علی گفتند و پای سختی هایش ایستادند. الان هم اگر ما از حضرت دست برداریم، دیگر کسی با ما کاری ندارد. اگر ما همجنس آنها بشویم و دلقک بازی در بیاوریم، که کسی با ما کاری ندارد. وقتی پای حق می ایستی، آنها ایذاء می کنند. خدای متعال این ایذائی که آنها درست می کنند را به راهی که سوی خودش می رود، تبدیل می کند. اگر مقاومت کردیم، در دل همین فتنه به خدا می رسیم. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذابِ اللَّهِ» این فتنه دشمنان است و عذاب نیست، که از آن فرار کنید. یک عده ای می گویند مؤمن هستیم، ولی همین که کار سخت می شود، این را به منزله عذاب خدا می گیرند و پا پس می کشند. آن چیزی که باید از آن پا پس بکشید، عذاب خداست، اما ایذایی که دشمن به پا می کند، را باید در دلش بروید. اگر در دل این فتنه رفتید، خدای متعال این فتنه را به مسیر رحمت تبدیل می کند و برای شما وادی خیر می شود و دیگر ضرری به شما نمی رسد.

پس قرآن کریم می فرماید، در مقابل این فتنه ای که در امت اسلام به پا شد، یک امتی هستند که اینها دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. بعد می فرماید، اگر اهل کتاب هم به اینها ایمان می آوردند، برایشان بهتر بود. البته یک عده ایمان می آورند، ولی اکثرشان ایمان نمی آورند. این اهل کتاب به ظاهر بیرون امت اسلام هستند، ولی بعید نیست که اهل کتاب امت اسلام را هم بگیرد. چون اصلا اینکه قرآن اینقدر اهل کتاب را ذکر می کند، برای این است که فرمود آنچه در امت های سابق بوده بدون کم و زیاد و طابق النعل بالنعل در این امت هم هست. پس آن امت یک اهل کتابی داشتند و قرآن می خواندند و با قرآن مأنوس هستند، ولی اهل کتابی هستند که مسیر خدا را مسدود می کنند. در این امت هم یک اهل کتابی هستند که «تَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ»، اگر اهل کتاب و آنهایی که قرآن را به حسب ظاهر قبول دارند ایمان می آوردند، برایشان بهتر بود، ولی فقط یک عده شان ایمان می آورند «وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُون ».

اینهایی که فاسق هستند، چه اهل کتاب بیرون امت اسلام و چه اهل کتاب درون امت اسلام، «لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً» نمی توانند به شما ضرر برسانند. ایذاء می کنند و ایذائشان هم فتنه های سنگینی می شود، که در طول تاریخ به پا کردند، ولی به شما ضرری نمی توانند برسانند. کما اینکه به مؤمن آل فرعون کمترین ضرری نتوانستند بزنند. قرآن می فرماید: «فَسَتَذْكُرُونَ ما أَقُولُ لَكُمْ وَ أُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصيرٌ بِالْعِباد»(غافر/۴۴) حضرت فرمود اگر از مکر می ترسید به این آیه متمسک بشوید. قرآن کریم می فرماید خدا سیئات مکرشان را برداشت.

سیئه مکر چیست؟ یعنی به شهادت نرسید؟ شهادت که سیئه نیست، ایذاء است. سیئه مکر این است که در مکر او ایمانت را از دست بدهی. مکر شیطان این نیست که ما به شهادت برسیم، او جنگ راه می اندازد که ما از مسیر ایمان برگردیم و کافر شویم. اگر در دل این جنگ رفتیم و به شهادت رسیدیم که سیئه نیست. اینکه نفع ماست. این محاسبه غلطی است که آدم خیال کند شهادت سیئه است. مؤمن آل فرعون را قطعه قطعه کردند و پای حرفش ایستاد. آنها هم ایستادند، ولی «فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا»(غافر/45) حضرت فرمود ذره ای از ایمانش را نتوانستند بگیرند و در وادی ایمان [از دنیا] رفت.

پس در مقابل این امتی که دعوت به خیر می کنند، یک عده ای به اینها ایمان می آورند و یک عده ای هم مقابل این جریان می ایستند. این جریان بنی امیه در مقابل عاشوراست. امامی می آید و امر به معروف و نهی از منکر می کند و اگر همه دنبال او حرکت کنند، به نفعشان است. او راه را باز می کند، کما این که راه خدا را باز کرده و انسدادی که سقیفه ایجاد کرده بود، در عاشورا باز شد. اگر حضرت با اینها حرکت کنند، «لَكانَ خَيْراً لَهُمْ» ولی این کار را نمی کنند. اما نگران نباشید، «لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذىً» اینها نمی توانند به شما ضرر برسانند. «وَ إِنْ يُقاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا يُنْصَرُون » اگر اینها با شما درگیر شوند، در نهایت شکست می خورند. کسی نیست اینها را کمک کند؛ چون مقابل راه خدا ایستادند. هیچکس دیگری جز خدا ناصر نیست. آنها وقتی مقابل خدا می ایستند حامی ندارند. «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ ما ثُقِفُوا إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّه »(آل عمران/۱۱۲) می فرماید جز کسانی که متمسک به حبل الله می شوند، مابقی دچار ذلت می شوند. در این صحنه ها فتنه هایی پیش می آید، ولی در آخر آنها شکست می خورند و در وادی ذلت هستند.

پی نوشت ها:

(۱) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 391

(۲) الإختصاص، النص، ص: 6

(۳) تفسير فرات الكوفي، ص: 455