نسخه آزمایشی
جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri, 26 Apr 2024

جلسه دوم مسجد ارک تهران/ تبیین حجاب های ظلمانی و ضرورت عبور از آنها

متن زیر سخنان آیت الله میرباقری به تاریخ 7 خردادماه سال 97 است، که به مناسبت ماه مبارک رمضان در مسجد ارک ایراد فرمودند. ایشان در این جلسه بیان میدارند؛ ما در این دنیا باید فرصت را غنیمت بشماریم و حجاب هایی که بین ما و خدای متعال هست را رفع کنیم. این حجاب ها به دو دسته ظلمانی و نورانی تقسیم می شوند. ریشه این حجاب های ظلمانی هم، محیط ولایت طاغوت است. پایه های ولایت طاغوت بر سه چیز استوار است؛ تاریکی، خشونت و شهوت. این ها با تاریک کردن محیط، فرصت فهم را از مردم گرفته و با خشونت آن ها را مطیع خود می کنند و سر مردم را با شهوت گرم می کنند. مردم در مقابل ولایت طاغوت دو دسته می شوند؛ یا ولایت آن ها را قبول می کنند و وارد محیط ظلمت می شوند و یا قبول نمی کنند و وارد وادی نور و توحید می شوند. اما نکته ای که وجود دارد این است که گاهی اوقات، مؤمنینی که ولایت طاغوت را قبول ندارند، دامنشان آلوده به بساطی می شود که محیط طاغوت آن را می گستراند؛ در این حالت اگر مؤمن توبه کند و به سمت خدا بازگردد، خدای متعال او را می بخشد و در آخر بهشتی می کند.

عبور از حجاب های ظلمانی

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم  الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِين  وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِين  وَ اللَّعْنَةُ عَلَى أَعْدَائِهِم  أَجْمَعِين . عرض کردیم که فرصت دنیا و به ویژه فرصت خاصی که در ماه رمضان است، فرصت مغتنمی برای پاک شدن و عبور از موانع و نزدیکی به خدای متعال است. ما برای تقرب به خدای متعال، باید موانعی که بر سر راهمان وجود دارد را بر طرف کنیم. گاهی این موانع، در وجود ما ردپایی پیدا کرده و تا سرشت ما نفوذ کرده است؛ ما باید تلاش کنیم تا این حجاب های موجود بین خودمان و حضرت حق را برداریم. اگر وجود مقدس نبی اکرم و اهل بیت شان صلوات الله علیهم اجمعین، به این دنیا تشریف نمی آوردند، دیگر امکان این که انسان بتواند به سمت خدای متعال حرکت کند وجود نداشت و دیگر نمی شد که از ظلمات این عالم عبور کرد و وارد وادی نور شد. اما حالا با وجود حضرات معصومین، این راه طی شدنی و هموار و ممکن شده است؛ لذا از فرصت دنیا باید برای عبور از این موانع استفاده کرد.

بزرگان ما، این موانع را به دو دسته تقسیم می کنند؛ یعنی حجاب هایی که بین ما و خدای متعال وجود دارد، گاهی حجاب های ظلمانی و تاریک است و گاهی هم حجاب های نورانی. حجاب های نورانی هم حجاب اند، ولی در عالم نور؛ یعنی کسی که وارد وادی نور شد و به هدایت و امنیت و طهارت رسید، به جای خوبی رسیده است، ولی باید راهش را ادامه بدهد. اما انسانی که هنوز وارد وادی نور نشده است، با حجاب های ظلمانی درگیر است.

یکی از تفاسیری که برای حجاب های ظلمانی و تاریک شده است، این است که حجب ظلمانی، همان گناهان انسان هستند؛ یعنی معصیت، استکبار بر خدای متعال و شیطنت نفس و موارد این طوری حجاب های ظلمانی بین ما و خدای متعال هستند. این ها نه تنها بین ما و خدای متعال حائل می شوند و ما را در حجاب قرار می دهند، بلکه ما را در تاریکی هم فرو می برند؛ همه گناهان این طور هستند و مانع رسیدن به خدای متعال می شوند.

گاهی یک گناه کوچک، نمی گذارد انسان بهره یک عمر زحمات خودش را ببرد. یک چیز هایی هست که مانع قبولی اعمال است؛ گاهی انسان سی سال نماز صحیح می خواند، ولی هیچ کدامش قبول نمی شود؛ چون حجاب دارد. لذا گناهان ما، موانع سیر به سوی خدای متعال هستند. صفات رذیله هم همین طور هستند و قلب انسان را در حجاب و تاریکی قرار می دهند؛ اعتقادات فاسد و شک و سوء ظن به خدای متعال هم همین طور. این ها حجاب ظلمانی به حساب می آیند.

در ذیل این آیه شریفه «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ»(بقره/257) روایات زیاد و متعددی وجود دارد. در یکی از این روایات آمده است کسانی که مؤمن اند و امام منصوب از طرف خدای متعال را پذیرفته اند، خدای متعال ولایت آن ها را به عهده می گیرد.

حضرت فرمودند آن هایی که به دنبال امام عادل حرکت می کنند و به دنبال اولیاء طاغوت نیستند، خدای متعال سرپرستی آن ها را به عهده می گیرد «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» و آن ها را از ظلمات ذنوب به سمت نور توبه بیرون می برد؛ تاریکی هایی که گناهان آن ها برای شان ایجاد کرده است، با ولایت خدا تبدیل به نور می شود و خدای متعال این ها را از وادی ظلمات بیرون می برد. بر عکس این دسته، آن هایی که به دنبال امام عادل حرکت نمی کنند «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» از نور اسلام هم بیرون فرستاده می شوند و چیزی برایشان باقی نمی ماند.

این یک معنای حجب ظلمانی است، ولی یک معنای دیگری هم از حجاب های ظلمانی داریم که شاید لطیف تر و اصلی تر باشد. معنای دوم این است که واقعا یک محیط ظلمانی در عالم وجود دارد که خدای متعال از آن پرده برداشته است «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ» آن هایی که کفر می ورزند و به خدای متعال ایمان نمی آورند، ولایتشان به دست اولیاء طاغوت می افتد و وارد آن محیط ظلمانی می شوند؛ «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» این ها از وادی نور که «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»(نور/35) به وادی ضلالت می روند «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ». پس یک ظلماتی در عالم وجود دارد و ما با دور شدن از ولایت خدا، وارد آن محیط می شویم.

بنابراین حجب ظلمانی، دَرَکات ولایت ائمه نار است. خود این ها حجاب ظلمانی اند. کسی که وارد آن وادی بشود، از خدای متعال محجوب می شود و ممکن است تا ابد هم در حجاب باقی بماند. این حجاب محیط ولایت طاغوت است که از جنس ظلمت هم هست؛ هر چه شما بیشتر در عمق ولایت آن ها غور کنید، بیشتر به آن ها تعلق پیدا می کنید و تاریک تر می شوید. محیط ولایت آن ها یک جهان ظلمانی است که انسان ها با دور شدن از ولایت خدا وارد آن جهان ظلمانی می شوند.

قرآن در آیات متعددی از این جهان ظلمانی صحبت کرده است. یکی از این آیات، همین آیه «وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» است. جهنم همان باطن این جهان ظلمانی است «أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»؛ انسان هایی که وارد این وادی می شوند، در حقیقت دارند وارد جهنم می شوند.

در سوره مبارکه نور که جریان و تنزل هدایت الهی توضیح داده شده، بحث از درکات تاریکی و ظلمات ولایت اولیاء طاغوت هم هست «أَوْ كَظُلُماتٍ في  بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحابٌ ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُورٍ»(نور/40) فرمود یک فضای ظلمانی وجود دارد که مثل یک دریای عمیق طوفانی، امواجش بر روی هم می غلطند؛ بر فراز این دریای ظلمانی، یک ابر تاریک هم هست «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» تاریکی هایی بر فراز تاریکی های دیگر.

پس تاریکی اصلی آنجاست؛ اگر انسان وارد وادی ظلمات بشود، کارش به جایی می رسد که «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها» دیگر نمی تواند دست خودش را هم ببیند؛ انقدر فضا تاریک استT «وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً» اگر خدای متعال چراغی برای انسان روشن نکند «فَما لَهُ مِنْ نُورٍ» چراغ دیگری وجود نخواهد داشت. پس اگر خدای متعال برای کسی در این دنیا چراغی روشن بکند، می تواند از این ظلمات عبور کند و الا موفق نخواهد شد.

اینجا یک نکته ای وجود دارد. یک عده ای هستند که آن ظلمات را نمی پذیرند؛ یعنی نمی خواهند وارد فضای ظلمات بشوند و ولایت طاغوت را قبول کنند، اما با این حال، توسط آن ها آلوده می شوند. یعنی طاغوت یک بساطی را درست می کند که می آید و مؤمنین را آلوده می کند و ما باید حواسمان به این مطلب باشد.

پایه های محیط ولایت طاغوت

حضرت در خطبه شقشقیه، اسرار عجیبی را بیان کرده اند؛ فرمودند این ها می دانستند که من محور جریان حق هستم، ولی آن ها این لباس را به زور به تن خود کردند «وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ  وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى» بعد از این هم حضرت دوران بعد سقیفه را توضیح می دهند و به سه قسمت تقسیم می کنند. دوران اول دوران کوری و «طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ» است. حضرت فرمودند دوران اولی دوران تاریکی و کوری بود؛ در آن دوران، مردم را به تاریکی بردند و چشم های شان را ازشان گرفتند. اگر شما فضا را تاریک کنید، در تاریکی مطلق، طلا و خاک یکی هستند. وقتی چراغ خاموش بشود، دیگر فرق بین امیرالمؤمنین و دیگر صحابه مشخص نمی شود.

حضرت در مورد دوران دوم هم فرمودند «فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ» حکومت را به یک حوزه خشونت برد. این ها اول مردم را از گرد حضرت امیر پراکنده کردند «حَمَلُوا النَّاسَ  عَلَى  أَكْتَافِ  آلِ مُحَمَّدٍ»(1) و مردم را بار دوش امام کردند. مردمی که باید بیایند کنار امام و با امام همراه بشوند تا به مقصد برسند، از امام دور شدند و به گمراهی کشیده شدند. کسی بدون امام نمی تواند به جایی برسد؛ کتاب خدا که یک آدرس نیست که به ما داده باشند تا از رویش بخوانیم و به مقصد برسیم؛ کتاب خدا صراط است و ما باید با امام در این صراط حرکت کنیم.

این ها به دنبال این بودند که مردم را از امام جدا کنند؛ کار شیطان هم همین است. «لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقيمَ»(اعراف/16) نمی گذارد مردم با امام همراه شوند. اولین کاری که این ها در سقیفه کردند این بود که به مردم گفتند خودتان تصمیم بگیرید که چه کسی خلیفه باشد. دموکراسی هم همین است. دموکراسی، شیطنتی در مقابل ولایت حقه است و ما برای همین با دموکراسی مخالفیم. به عبارت دیگر دموکراسی، شکل پیچیده برده داری و استبداد مدرن است. سابقه اش هم از زمان سقیفه است. در سقیفه هم گفتند آقا خودتان تصمیم بگیرید، مردم و مسلمان ها هم گفتند باشد و همین کار را کردند.

امام رضا علیه السلام در آن حدیث شریف می گویند مگر مردم می توانند برای خدای متعال خلیفه معین کنند؟ خیال می کنند که امامت، بازی است؟! نه «إِنَّ الْإِمَامَةَ خِلَافَةُ اللَّهِ »(2) این ها تبدیلش کردند به دموکراسی و مدار را عوض کردند؛ به مردم گفتند خودتان انتخاب کنید و همین که مردم به طرف این ها آمدند، چراغ ها را خاموش کردند و چشم ها را نابینا. همین که شما از امام فاصله بگیرید، اولیاء طاغوت، چراغ ها را خاموش می کنند. در فضای خاموش، جیب همه را می شود بزنی و هر کاری می توانی سر هر کسی بیاوری؛ می توانی خزف را به اسم طلا به مردم بفروشی و آن ها همین کار را کردند. پیام دموکراسی امروز که همان برده داری مدرن است هم همین است.

پس اولیاء طاغوت، اول چراغ ها را خاموش می کنند تا فضا تاریک بشود؛ «طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ» یعنی همین. بعد از این که فضا تاریک شد و کسی نمی توانست چیزی متوجه بشود، کم کم خشونت خودشان را اظهار می کنند. اول می گویند مردم می خواهند خودشان بر خودشان حکومت کنند، ولی در قدم بعد قانون سفت و محکم می گذارند و خشونت به پا می کنند؛ «فَصَيَّرَهَا فِي حَوْزَةٍ خَشْنَاءَ». سومین دوران هم می شود دوران شهوت رانی «بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ». لذا ظلمت، خشونت و شهوت، سه اصل اساسی دستگاه باطل است.

الان فضای عالم را ببینید؛ اگر چراغ روشن بشود و مردم متوجه بشوند، دیگر این ها می توانند طرفدار حقوق بشر باشند؟ واقعا شرم آور نیست که ترامپ و آمریکا با این همه جنایت، بحث از حقوق بشر می کنند؟ این فضای تاریک است که نمی گذارد مردم متوجه بشوند؛ چراغ را که خاموش کردی، آمریکا هم می تواند طرفداری خدا را بکند و مردم را گمراه کند. قدم بعد هم که خشونت است. خشونت شان را ببینید؛ با قدرت می گویند باید ایدئولوژی ما بر جهان حاکم باشد و اگر قبول ندارید با شما جنگ نظامی می کنیم.

اولش که می گفتید مردم و اختیارات مردم و حقوق مردم ولی حالا دم از ایدئولوژی می زنید و حمله نظامی می کنید. لذا طاغوت اول حرف از مردم می زند، ولی همین که گفتی باشد و از امام جدا شدی، چراغ ها را خاموش می کند و بعد از تاریکی فضا، قوانین خشن حاکمیتی خودش را اعمال می کند؛ از ابلیس که مردم سالاری در نمی آید. قدم بعدی هم گسترش شهوات است؛ بین توالت و آشپزخانه حرکت می کنند «بَيْنَ نَثِيلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ».

پس طاغوت سه اصل دارد؛ تاریکی، خشونت و شهوت. حالا سؤال این است که طاغوت با این سه اصل چه کار می کند؟ دولت بنی امیه را ببینید؛ دولت بنی امیه و بنی عباس، همه این ها را با هم ترکیب کردند و داشتند. طاغوت با به کار گرفتن این سه اصل، به دنبال حکومت کردن است و نمی گذارد مردم به سمت امام متمایل بشوند. این که الان در هتل های کشور های خارجی، با باز کردن پنجره یا رفتن به ساحل، چهره های عریان را می بینید، می شود همین بحث شهوت. این ها می خواهند با این چیزها حکومت خودشان را پایدار کنند. اگر دقت کنید، می بینید که پشت این شهوت، یک خشونت و یک ظلماتی نهفته است و طاغوت دارد کار خودش را با این سه اصل پیش می برد.

اولیاء طاغوت اول می گویند آقا چرا حضرت امیر؟ کی گفته پیامبر خدا برای شما تصمیم بگیرد؟ خودتان تصمیم بگیرید. بعد از تصمیم گیری هم، خودش را می رساند به اینجا و می شود بنی امیه؛ می شود حجاج بن یوسف و ارزش مردم را به اندازه برده هم حساب نمی کرد. سفره پهن می کرد و یک جمعی را سر می برید. این است ادامه کار اولیاء طاغوت. بساط دنیای امروز هم همین است و طاغوت به دنبال این است که با همان سه اصل، بر جهان حکومت کند.

این فضای تاریکی که طاغوت به پا می کند، همه چیزش تاریک است؛ خیال نکنید که مثلا اقتصاد این فضای تاریک بهشتی است؛ نه خیر؛ اقتصادش هم از همان جنس است و تاریک و نجس است. این فضا همه چیز را نجس می کند. وقتی رزق انسان ها از دستگاه آن ها عبور می کند حرام می شود و دیگر حلال نیست. هر چیزی که از دستگاه آن ها عبور کند حرام است و روح را آلوده می کند. فضای ظلمانی که این ها به پا می کنند، همچین فضایی است. اگر ما از این ظلمات نجات پیدا نکنیم، تا قیامت در این فضا خواهیم ماند و بعد هم وارد جهنم خواهیم شد و دیگر درکی از فضای نور پیدا نخواهیم کرد.

بنابراین فضای بدون خدا، فضای کوری و تاریکی است. اگر شما خدا را از عالم بردارید، فضای دنیا تبدیل به ظلمات محض می شود. حالا غربی ها با صدای بلند می گویند که ما خدا و انبیاء را کنار گذاشته ایم و به پیشرفت و ترقی رسیده ایم؛ در این میان هم بعضی ها کاسه داغ تر از آش می شوند و می گویند این تمدن با تعلیمات انبیاء الهی می سازد؛ کجایش می سازد؟ این تمدن ظلمات محض است؛ ادامه بنی امیه است و از تعالیم الهی به دور است؛ پر از شهوت و خشونت و ظلمت است. این کجایش با تعالیم انبیاء سازگار است؟

حالا که محیط ظلمت را معرفی کردیم باید بگوییم که ریشه تمام ظلمات گناهان، صفات رذیله و اعتقادات فاسد، به همین فضای ظلمانی ولایت طاغوت برمی گردد. همان طوری که وجود مقدس نبی اکرم با نفَس شان، حیات طیبه را در عالم می دمند، از آن طرف شیطان و اولیاء طاغوت، وقتی تنفس می کنند، عالم را تاریک می کنند و جهنم به پا می کنند؛ این ها دعوای انسان ها را می برند بر سر شهوات و ناپاکی ها.

دسته بندی افراد در مقابل محیط ولایت طاغوت

بعد از شکل گیری این فضای تاریک که اولیاء طاغوت آن را ایجاد می کنند، واکنش مردم متفاوت می شود؛ یک عده ای خودشان با اختیار قبول می کنند که به این فضا ملحق بشوند و ولایت آن ها را قبول کنند و از امام فاصله بگیرند؛ این ها از ولایت امام عدل به سمت ولایت طاغوت می روند و دعوت انبیاء را کنار می گذارد و به سمت فراعنه و شیاطین روزگار می روند و زیر سایه آن ها زندگی می کند. این ها وقتی به سمت اولیاء طاغوت می روند و ذیل ولایت آن ها قرار می گیرند، دیگر مثل آن ها می خورند و می خوابند و سبک زندگی و اعتقاداتشان، مانند همان ها می شود.

یک عده هم هستند که ولایت طاغوت را قبول نمی کنند؛ اما این ها هم ممکن است گرفتار این حجاب بشوند. بعضی ها هستند که ولایت طاغوت را قبول نمی کنند، اما وسوسه و آلوده می شوند. بعضی ها وقتی جلوه دنیای آن ها را می بینند، چشم به دنیای آن ها می دوزند و به سمت آن ها می روند و آرام آرام آلوده می شوند و اهل گناه می شوند. این ها با این که مؤمن هستند، ولی گناه می کنند و صفات دنیایی در آن ها پیدا می شود. این تأثیر اولیاء طاغوت و فضای ظلمانی آن هاست که دامن مؤمنین را هم می گیرد. البته این گرفتاری قابل تطهیر است، مگر این که انسان به قدری گرفتار شده باشد که اصل ایمان از او سلب شده باشد و بی مبالات شده باشد.

پس دستگاه اولیاء طاغوت، یک فضای ظلمانی در عالم ایجاد می کند که ممکن است مؤمنین را هم گرفتار کند؛ اما اگر مؤمنین بعد از گرفتاری به دنیای آن ها به سمت خدا برگردند، خدای متعال لغزش آن ها را جبران می کند. در سوره مبارکه آل عمران وقتی متقین و بهشت آن ها را توصیف می کند و توصیه می کند که به سمت این بهشت بروید می فرماید «وَ سارِعُوا إِلى  مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»(آل عمران/133) در ادامه در مورد خصوصیات این متقین صحبت می کند و می فرماید «الَّذينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ»(آل عمران/134) این ها در همه شرایط، چه در سختی و چه در آسانی، در راه خدا خرج می کنند و منتظر نیستند که پولدار بشوند تا خرج کنند و همان دارایی کمشان را هم تقسیم می کنند؛ کظم غیظ و عفو و احسان دارند و حتی به کسی که به آن ها بدی کرده است احسان می کنند، مگر این که آن شخص، دشمن خدا باشد.

بعد می فرماید این موجوداتی که انقدر صفات پاکیزه دارند، گاهی ممکن است بلغزند و گناه کنند «وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ» این متقین اهل فحشاء نیستند، ولی ممکن است یک جایی مبتلا به یک فاحشه ای بشوند و یک گناهی از آن ها سر بزند؛ این گناهی که این شخص متقی می کند، حاصل تأثیرات دستگاه الهی که نیست؛ این گناهان حاصل دستگاه طاغوت و اولیاء شیطان است.

برای مثال الان جوان مؤمن دلش نمی خواهد گناه کند، ولی این تمدن مادی، طوری بساط توسعه شهوات را در عالم به پا می کند که گاهی جوانان مؤمن هم گرفتار آن می شود «وَ الَّذينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ» فرمود متقین و شیعیان امیرالمؤمنین اگر گناهی ازشان سر بزند «فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى  ما فَعَلُوا»، خدا را یاد می کنند و استغفار می کنند و به گناه اصرار نمی کنند و آن را ادامه نمی دهند. اصرار بر گناه، تکرار گناه است فرمود این هایی که این طور هستند، متقی هستند و خدای متعال برای آن ها بهشت را آماده کرده است. خدای متعال می فرماید «مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ» گناه این آدم را خودم می بخشم. بنابراین خود خدای متعال به جنگ شیطان و اولیاء طاغوت می آید.

بنابراین شیطان به دنبال به پا کردن بساط شیطنت خودش است. اولیاء طاغوت آن طرف عالم فتنه ای را ایجاد می کنند و موجش را به این طرف دنیا می فرستند، تا مؤمنین را گرفتار کنند. آن طرف دنیا یک صحنه شهوت آمیز را به پا می کنند، بعد سعی می کنند که آن را اشاعه بدهند و اقامه کنند و برایش فرهنگ درست کنند؛ این ها همه برای این است که مؤمنین را آلوده کنند.

تمدن مدرن همین است دیگر. خودشان به شهوات دنیایی آلوده اند و می خواهند جهان را هم مانند خودشان آلوده کنند. هیچ خیری در تمدن آن ها نیست. یک شخصی می گفت بعد از این که به آن ها دست دادی، انگشت هایت را بشمار، ببین کم نشده باشد، یا وقتی از بغلشان رد شدی، پول هایت را بشمار؛ این ها که به دنبال خیر رساندن به بقیه نیستند. این ها با این کار هایی که می کنند به دنبال این هستند که مؤمنین را آلوده کنند.

حالا وقتی جرقه گناه این ها، به پر دامن مؤمنین می گیرد، خود خدای متعال می آید و دامن آن مؤمن را خاموش می کند. این ها خودشان سوخت جهنم هستند و جهنم را به آتش می کشانند؛ تعبیر قرآن در مورد جهنم این است «وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»(بقره/24) آدم ها و سنگ ها، سوخت و بنزین جهنم هستند. اولیاء طاغوت، برای این سوخت جهنم هستند که دعوت به گناه می کنند و شعله گناه را بر می افکنند و صفات رذیله را ایجاد می کنند. حالا بعضی وقت ها جرقه کار های این ها، دامن مؤمنی را می گیرد؛ خدای متعال می فرماید من خودم دامن آن مؤمن را خاموش می کنم و نمی گذارم که او در این آتش بسوزد؛ «مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللَّهُ».

پس یک عده ای هستند که به ولایت طاغوت تن می دهند و آن را قبول می کنند و وارد حجب ظلمانی می شوند؛ این ها هر چه بیشتر در این فضا بمانند، بیشتر از محیط نور دور می شوند؛ «يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» فکر، قلب، اخلاق، روابط اجتماعی، خوراک، پوشاک و ازدواج و کل زندگی این ها تاریک می شود. به تعبیر قرآن «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ»؛ این ها هر چه بیشتر در این فضا غور کنند، بیشتر در تاریکی فرو می روند و حصار های زندان و غل و زنجیر های شان بیشتر می شود. روز قیامت هم به این ها می گویند «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»(نمل/90) این همان کارهای دنیای خودتان است. انسان وقتی وارد محیطی می شود که آن ها به پا کرده اند، وارد غل و زنجیرهای آن ها می شود. کار آن ها همین است که انسان ها را  از طریق شهوات، به غل و زنجیر بکشانند. هر چه انسان بیشتر با آن ها هم نشنین باشد هم، بیشتر گرفتار آن ها خواهد شد.

در سوره مبارکه طه می فرماید «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْري فَإِنَّ لَهُ مَعيشَةً ضَنْكاً»(طه/124) اعراض از امام، اعراض از نور توحید و ولایت الله، موجب ورود به عیش ضنک است؛ در این حالت حتی شیرینی های این زندگی هم تلخ است. وقتی انسان از خدا دور بشود، دائما احساس می کند که از همه طرف در فشار است. دنیایی که کفار برای انسان به پا می کنند، همین طور است و عیش مردم آن ها، عیش ضنک می شود؛ اما بر عکس آن ها، انسان وقتی به امام می رسد، وارد محیط وسعت و نور و رحمت می شود و احساس آزادی و رهایی می کند.

پس مردم در مقابل ولایت طاغوت دو دسته می شوند؛ یک عده می پذیرند و به وادی ولایت آن ها وارد می شوند و از انبیاء الهی فاصله می گیرند. خدای متعال در مورد این ها فرموده است «الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» این ها دائما تاریک تر می شوند و به جایی می رسند که این طور است «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ». این ها دیگر در آن محیط حتی دست خودشان را هم نمی توانند ببینند.

آلوده شدن مؤمنین توسط طاغوت

یک عده ای هم هستند که ولایت طاغوت را نمی پذیرند، ولی به آن آلوده می شوند. گاهی ممکن است مؤمنی نخواهد گناه کند یا به مال شبهه ناک دست بزند، ولی انقدر فشار زیاد است که نمی تواند؛ فضایی که آن ها برای مؤمنین درست می کنند، دیگر نمی گذارد که مال حلال به مؤمنین برسد. برای مثال این ها همه بانک های عالم را ربوی کرده اند؛ حالا ما هر چه تلاش می کنیم که گرفتار این مسئله نشویم، باز هم نمی شود و آلودگی آن وارد می شود؛ جرم اصلی برای آن هاست، ولی دامن مؤمنین را می گیرد. این ها فضای معیشت بشر را، تبدیل به فضای جنگ با خدا کرده اند و نمی گذارند که مؤمنین، بدون آلودگی زندگی کنند.

این بلا هایی که این ها بر سر ما می آورند، یک دلیل بیشتر ندارد؛ آن هم این است که ما می گوییم خدا هست و او باید دستورات زندگی بشر را بدهد، اما آن ها می گویند نه؛ دعوا سر همین یک جمله است که باید با خدا زندگی کرد. تمدن غرب این حرف را قبول ندارد و برای همین با ما سر جنگ دارد. این تمدن کار را به جایی رسانده است که مؤمنین، با این که راضی نیستند، اما آلوده می شوند. مؤمن نمی خواهد مال شبهه ناک بخورد، اما او را به این سمت می کشانند. این مسئله هم دیگر فقط برای ما نیست؛ برای امثال سلمان هم هست؛ یعنی سلمان هم که باشی، وقتی در این فضای ظلمانی قرار بگیری و دیگر نور امام به شما نرسد، گرفتار این مسائل می شوی.

در این دوران، قرآن در حجاب است؛ الان چه کسی قرآن می فهمد؟ تا زمانی که حضرت تشریف بیاورند، کسی نمی تواند قرآن را آن طور که هست متوجه بشود؛ «السَّلَامُ  عَلَيْكَ  حِينَ  تَقْرَأُ وَ تُبَيِّنُ» خود حضرت باید بخوانند و خودشان هم باید توضیح بدهند. ما قرآن را هم می فهمیم و هم نمی فهمیم؛ چون در فضایی هستیم که قرآن پشت حجاب تمدن غرب قرار گرفته است؛ وقتی حضرت ظهور می کنند می فهمیم که خدا چه می گفته است.

پس این حجاب، یک حجاب عمومی و برای همه مؤمنین است جریان اولیاء طاغوت و ولایت آن هاست که این حجاب ظلمانی را در عالم ایجاد می کند. ولایت آن ها، عالم را تیره می کند. آن ها با درست کردن سبک زندگی و حکومت و تمدن مخصوص خودشان، به دنبال این هستند که مؤمنینی که دسترسی به امام ندارند را هم ذیل چتر خودشان ببرند.

ما شیعیان قدر امام خود را نمی دانیم؛ واقعا قدر امام زمان، قدر امام صادق و دیگر ائمه را چه کسی می داند؟ علت این امر همین حجابی است که بین ما و امام قرار گرفته است. حالا این اوضاعی است که ما شیعیان داریم، بقیه که حسابشان پاک است و در این حد هم نیستند. این همان حجاب عمومی است که دستگاه سقیفه و فراعنه راه انداخته اند. در حال حاضر، امام و قرآن، در حجاب اند؛ می شود از امام استفاده کرد، اما مانند خورشید پشت ابر.

این تعبیر خورشید پشت ابر هم فقط راجع به امام زمان نیست؛ ائمه دیگر هم همین طور بودند. تعبیر قرآن این است «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى »(لیل/1) یک شب تاریکی آمده است و روی خورشید حجاب انداخته است. این دورانی که ما در آن هستیم، در روایات و آیات به شب تعبیر شده است. البته این شب در حال رفتن است «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ»(فجر/4) ولی تا تمام بشود و بساط خودش را جمع بکند و به روز برسیم، خیلی زمان می برد. فرمود «وَ الضُّحى »(ضحی/1) دوره ظهور امام زمان است. در مورد آیه «وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها»(شمس/1) فرمود منظور از شمس، وجود مقدس رسول خاتم و ضحای ایشان هم امیرالمؤمنین هستند. ضحی یعنی آن موقعی که خورشید بالا می آید و نورش کاملا مسلط می شود و تاریکی کاملا جمع می شود. بنابراین ما به ضحی خواهیم رسید، ولی بعد از گذراندن این شب. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى» این اتفاق نباید می افتاد و نباید شب مسلط می شد، ولی شد.

بنابراین گاهی اوقات این حجاب ظلمانی، دامن مؤمنینی که تحت ولایت امام معصوم هستند را هم می گیرد. درست است که این ها به امام متصل اند و نور امام بهشان می رسد، ولی دیگر این حجاب آمده و مانع می شود که این ها بتوانند به طور کامل به امام متصل باشند. باید این دوران حجاب بگذرد تا مؤمنین بتوانند به طور کامل از نور امام استفاده کنند. برای همین است که سلمان در دوران رجعت می آید؛ چون در زمان سلمان، حجابی در مقابل چراغ امام بوده است و حالا که امام، بدون حجاب ظاهر شده است، سلمان دوباره برمی گردد تا از نور امام استفاده کند.

بنابراین ریشه و اساس حجب ظلمانی، محیط ولایتی است که اولیاء طاغوت آن را درست کرده اند. این فضای ظلمانی و جریانی که آن ها درست کرده اند، از اول خلقت بوده و تا ظهور هم ادامه خواهد داشت؛ در این میان گاهی انبیاء می آمدند و این حجاب ها را کنار می زدند و دوباره آن ها یک قدم جلوتر می آمدند و حجاب ها را شدید تر می کردند. بعد از نبی مکرم اسلام هم این ها دوباره آمدند؛ «وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى». البته می دانید این شب تا ابد باقی نمی ماند و فجر و طلوع خواهد رسید. «وَ اللَّيْلِ إِذا يَسْرِ» یک فجری می آید و این شب می رود، ولی تا وقتی که این شب برود، ما در این حجاب گرفتار خواهیم بود.

پس حجاب های ظلمانی که ما باید از آن ها عبور کنیم، گناهان و صفات رذیله ماست؛ ولی اگر خوب این ها را دنبال کنیم، می بینیم که همه این ها از وادی ولایت طاغوت می آید؛ بنابراین حقیقت حجاب های ظلمانی، ولایت طاغوت است. این ولایت می آید و تبدیل به یک تمدن بزرگ می شود. این تمدن مادی شکوفه هایی هم دارد که یک عده ای را مست خودش می کند.

آن زمانی که هنوز مترو و قطار برقی در ایران نبود، یک شخصی به ژاپن رفته بود و متروی آن ها را دیده بود. وقتی به ایران برگشته بود جوری از قطار برقی آن ها تعریف می کرد که گویا مست آن نظم شده بود. می گفت قطار برقی آن ها حداکثر پانزده ثانیه تأخیر داشت و واگنی که می خواستم سوار آن بشوم، با اختلاف یک متری من توقف کرد و کف مترو آن ها، ذره ای غبار نداشت. البته بنده نمی دانم ایشان را کجا برده بودند؛ خیلی از جاهای ژاپن اصلا این طور نیست و مانند طویله و زباله دانی است. اگر آن فیلم های هالیوودی را کنار بگذارید و واقعیت ژاپن را ببینید، متوجه می شوید که این خبر ها نیست؛ اروپا هم همین طور. اما آن آقا مست این نظم شده بود.

بعضی ها هم هستند که مست قانون های پلیسی تمدن های مادی می شوند؛ اما این قانون مداری هم مجازی است. سال هشتاد و دو، در یکی از شهرهای آمریکا، بیست و چهار ساعت برق قطع شد؛ بعد از بیست و چهار ساعت، انقدر مردم دزدی و غارت کردند که اعلام شهر جنگ زده شد. همین هایی که به ظاهر منظم اند، اگر نظم پلیسی را بردارید تازه مشخص می شود که چه کاره هستند.

حالا وظیفه ما این است که از این ظلمات عبور کنیم. ما نباید مانند دسته اول بشویم که خودشان را می بازند و وارد فضای ظلمانی و ولایت طاغوت می شوند. بعضی ها می گویند که ما باید از مغز سر تا نوک پا، غربی بشویم تا بتوانیم خوب زندگی کنیم؛ ولی این کار درستی نیست. ما باید از این ظلمات عبور کنیم و به آن دل ندهیم.

پی نوشت ها:

(1) كامل الزيارات، النص، ص: 313

(2) الكافي (ط - الإسلامية)، ج 1، ص: 200